یکشنبه , 7 خرداد 1402 - 10:30 قبل از ظهر

الکترا ناچویس Elektra Natchios

الکترا ناچویس (به انگلیسی: Elektra Natchios) که اغلب تنها با نام کوچک خود، الکترا، خطاب می‌شود یک شخصیت تخیلی در کتاب‌های کمیک مارول کامیکس می‌باشد. الکترا یک کونویچی -نینجای تروریست زن – یونانی می‌باشد که دو سای را به عنوان سلاح همیشه همراه خود دارد. وی معشوقه ابرقهرمان بی‌باک (داردویل) بود اما طبیعت خشن و زندگی سربازوار، این دو را از هم جدا کرده است.

الکترا توسط فرانک میلر خلق و برای اولین بار در بی‌باک شماره ۱۶۸ام (ژانویه ۱۹۸۱) ظاهر شد. این شخصیت به عنوان یکی از بهترین کارهای فرانک میلر شناخته می‌شود و با وجود این که مارول قول داده بود تا تغییری در این شخصیت بدون اجازهٔ میلر انجام ندهد، دیگر نویسندگان از وی در کتاب‌های زیادی استفاده کردند. برای مثال او به عنوان شخصیتی مکمل کنار ولوورین مردان ایکس قرار گرفت یا در چندین سری و مینی-سری ظاهر شد. وی در راهنمای خریداران کمیک رتبهٔ ۲۲ام را در لیست «۱۰۰ زن جذاب در کمیک» بدست آورده است. به گفتهٔ خود میلر، بدن این شخصیت از بدن لیزا لیون بدن‌ساز الگوبرداری شده است.

الکترا ناچیوس از شش سالگی و پس از فوت مادرش از سرطان پستان ، تحصیلات خود را در زمینه هنرهای رزمی زیر نظر استاد استون آغاز کرد. وی پس از اتمام مدرسه در دانشگاه کلمبیا حضور یافت و در آنجا با مت مورداک ، همکلاسی نابینایش، دیدار کرد. هنگامی که دوست الکترا توسط پسری به نام Trey مورد تجاوز قرار گرفت ، به لطف پدر با نفوذ Trey این اتهامات برداشته شد. بعد از اینکه الکترا ترای را تهدید کرد ، اراذل و اوباش اجیر شده وی شغل خشک شویی پدرش را بمباران کردند. مت اراذل و اوباش را مجبور به اعتراف كرد ، اما دوباره تري آزاد شد و الكترا ترسيد كه مت به او دروغ بگويد ، زيرا او گمان كرد كه او واقعاً نابينا نيست.

پس از حمله دوباره تری به مل ، الکترا در کمین او قرار گرفت و قصد داشت او را بکشد. مت سعی در جلوگیری او کرد، او با بیان راز خود نشان داد که به او اعتماد دارد: گرچه نابینا بود ، اما سایر حس های او بصورت فوق بشری تقویت شده بود. الکترا که بی حرکت بود ، شریان استخوان ران Trey را برید و به مت یک انتخاب داد:یا تری را از خونریزی نجات دهد و یا با او باشد. مت اولی را انتخاب کرد.

الکترا مدرسه را ترک کرد و با پدرش ،پیش پسر عموهایش پل و لئاندر که برای بازسازی تجارت خود پول پرداختند ، بازگشت و سپس از فروشگاه برای پولشویی استفاده کرد. الکترا موافقت کرد که با سرقت از دفتر دفتردارشان کالن ، که قصد شهادت دادن علیه پسر عموهایش را داشت ، بدهی های پدرش را تسویه کند. او دفتر را پیدا کرد ، اما کالن توسط قاتل حرفه ای پوئندکستر کشته شد ، که سپس سعی در کشتن وی داشت. الكترا فرار كرد ، اما پویندكستر پدر الكترا را برای قتل كولن در نظر گرفت و مقصر دانست.

الکترا در پی حذف کردن او بود که با مت همکاری کرد و متوجه شد که Poindexter توسط کینگ پین استخدام شده است و او نیز به دنبال دفتر اصلی است. این دو نفر نتوانستند مانع از این شوند که پویندکستر ، وکیل کالن ، ویلیام ساوج را که نسخه دیگری از کتاب را در اختیار داشت ، بکشد ، اما پویندکستر نتوانست دفتر را بازیابی کند. الكترا با مشت زدن به مت ، دفتر را در مقابل کینگ پین با پولاندكستر و پاك كردن پدرش معامله كرد. او با پویندکستر جنگید و پیروز شد و کینگ پین را که پیشنهاد استخدام وی را داشت تحت تأثیر قرار داد. بعداً ، مت فاش كرد شواهدی وجود دارد كه می توانست پدرش را بدون كمك كینگ پین تبرئه كند.

الکترا یک قاتل را آزاد کرد ، هرچند مرد عنکبوتی مانع از کشتن یک ژنرال لتونی شد. کینگ پین او را برای بازیابی یک لوح سنگی دزدیده شده استخدام کرد و او را با گربه سیاه و مرد عنکبوتی درگیر کرد. هنگامی که گربه قرصی را به داخل رودخانه انداخت ، الکترا او را در یک پرتاب سای قرار داد و ظاهرا او را کشت. پس از اینکه Hammerhead (کله چکشی) جنگ را به چالش کشید و حکومت خود را در جهان زیرین آغاز کرد ، الکترا دوباره کار را با کینگ پین آغاز کرد.

تلاش Hammerhead برای اخاذی پول از یک رستوران متعلق به کینگ پین در محله چینی ها ، شانگ-چی و دنی رند را به مبارزه با اوباش کشاند. اما انگار این کافی نبود ، گربه سیاه در صحنه حاضر شد ، Hammerhead را ردیابی کرد تا به دنبال کمک در جنگ او علیه کینگ پین باشد. همراه با الکترا ، همه بازیکنان در پنت هاوس Hammerhead جمع شدند. درست زمانی که مرد عنکبوتی فکر می کرد برتری دارد ، الکترا او را وادار به حرکت کرد و او را از پنجره به بیرون پرت کرد، و او را از مبارزه خارج کرد. با این حال ، مون نایت در آخرین لحظه با یک بریدگی ناخوشایند از پشت سر ، قاتل را مجروح کرد. از قضا ، او سپس از همان پنجره ای که مرد عنکبوتی از آن بیرون آمده بود ، به بیرون پرتاب شد.

الکترا با درد و نفرت ، مستعد خشونت ، و آموزش در ورزش های رزمی و راه های باستانی نینجا ، راه خود را به سطوح بالای مرگبارترین آدمکش های جهان کشیده است – و حتی مرگ خود را نیز در این جنگ دیده است.

دختر تاریکی

الکترا ناچیوس در میانه یک فاجعه متولد شد ، زیرا مادرش هنگام بارداری مورد اصابت گلوله قرار گرفت و اندکی پس از به دنیا آوردن دخترش درگذشت. الکترا توسط پدرش ، هوگو ناچیوس ، سفیر یونان بزرگ شد. از زمان کودکی الکترا دانش آموز فداکار هنرهای رزمی شد و مهارتهایی را کسب کرد که سالها بعد در حرفه انتخابی وی به کمکش آمد.

در اواخر نوجوانی ، الکترا به همراه پدرش در ایالات متحده زندگی می کرد و در دانشگاه کلمبیا تحصیل می کرد. در آنجا ، او با هم دانشجوئیش مت مورداك ، كه بعداً مجرم لباس پوش ، “داردویل” شد ، آشنا شد و عاشق او شد. این زوج دریافتند که در عطش خطر و ماجراجویی مشترک هستند. الکترا و مت به دلیل محافظت بیش از حد پدرش ، به طور مخفیانه با یکدیگر ملاقات میکردند که فقط به احساسات آنها بیشتر دامن زد. اما الکترا با صداهای تاریکی که او را به خشونت سوق می داد گرفتار شد ، که فقط با واکنش در برابر جنایتکارانی که احساس می کرد مستحق مجازات هستند ، آرام میگرفت.

پس از اینکه الکترا و مت یک سال با هم قرار گذاشتند، او و پدرش را در دانشگاه گروگان گرفتند. مت ، با لباس مبدل ، با کمک الکترا اسیرکنندگان آنها را شکست داد ، اما یک افسر پلیس هوگو ناچیوس را با یکی از تروریست ها اشتباه گرفت و او را به ضرب گلوله کشت. الکترا که نتوانست درد ناشی از از دست دادن پدرش را تحمل کند و از ترس اینکه مبادا اصرارهای پرخاشگرانه اش بر او غلبه کند ، فرار کرد و مت را دل شکسته رها کرد.

الكترا امیدوار بود كه به Chaste ، یك طایفه از رزمندگان به رهبری استاد نابینای هنرهای رزمی استیك ، كه در گذشته به او مشاوره داده بود ، ملحق شود. اما استیک درد و بغضی را که هنوز در درون او می سوخت ، شناخت. او برای حفظ خلوص گروه ، الكترا را مجبور كرد كه عفت خود را ترك كند. الکترا که مصمم به اثبات لیاقت خود بود ، قصد داشت به Hand (هند)- کیش نینجا که سالها با عفت در جنگ بودند – نفوذ کند و آنها را از درون شکست دهد. The Hand آزمایشی را پیشنهاد داد و الکترا را فریب داد تا سنسی سابق خود را بکشد. روان شکننده او از هم پاشیده بود. هند از این وضعیت روحی آسیب پذیر بهره برداری کرد و او را آموزش داد تا به یکی از بزرگترین سلاح های آنها تبدیل شود. اما آنها نتوانستند او را كاملاً به سمت خود بياورند. الکترا از کنترل Hand خلاص شد ، اما برای همیشه توسط لمس شوم آن گروه آلوده شد. او سپس یک قاتل اجاره ای شد و خدمات کشنده خود را به بالاترین پیشنهاد به معرض فروش می گذاشت.

الکترا دارای سطوح قدرت ، سرعت ، چابکی ، رفلکس و استقامت فوق العاده است که در اوج عملکرد انسانی قرار دارند. وی در نینجوتسو و سایر ورزشهای رزمی و همچنین ژیمناستیک متخصص است. وی همچنین مهارتهای جنگجویان نینجای باستان ژاپن را فرا گرفته است.

توانایی های او با انسان فوق العاده فرق دارد. الکترا می تواند سیستم عصبی خودمختار خود را تا حدی کنترل کند و از این طریق ، خود را قادر به کنترل خونریزی و مبارزه با عفونت ها کند. او می تواند در سایه ها مخفی شود و با سرعت کافی حرکت کند تا حتی در نور روز هم دیده نشود.

الکترا همچنین بعضاً توانایی مسحور کردن دیگران ، و ایجاد احساساتی در توهمات یا پدیده های دیگر خود را به اثبات رسانده است. او می تواند از طریق ارتباط با افرادی که دارای نظم روان نظیر عفت هستند ارتباط برقرار کند.

الکترا مهارت بالایی در سلاح ، از جمله شمشیرهای بلند ، شوریکن (پرتاب ستاره ها) و به ویژه سای ، خنجر سه شاخه ویژه خود دارد. او همچنین با انواع سلاح های گرم ، مواد منفجره و حتی توپ های ضد تانک یا هواپیما هم تجربه دارد.

دشمنان

با توجه به خط شغلی وی ، اجتناب ناپذیر است که الکترا مجموعه گسترده ای از دشمنان را جمع نکند.

شاید سخت ترین مخالف او داردویل باشد ، که بعضاً به عنوان یک متحد هم در کنار او فعالیت می کند. الکترا هرگز به طور کامل از روابط خود با مت مورداک خلاص نشده است و هنوز هم به او علاقه دارد. هنوز هم ، در طول سال ها ، اگر او احساس کند که شرایطش لازم است ، از درگیر کردن مرد بی ترس در جنگ طفره نمی رود. با این حال ، بی خبر از علم الكترا ، ماهیت رابطه او با معشوق او، اخیراً تغییر كرده است ، زیرا تقریباً همه در جهان – از جمله خود وی – این خاطره را دارند كه مورداك و داردویل یکی هستند.

بدون شک ، دشمنی که بیشترین تأثیر را در زندگی الکترا دارد قاتلی به نام بولزآی است که در یک درگیری وحشیانه با او روبرو می شود و باعث مرگ او می شود. الکترا همچنین با Hand درگیری دارد که مدتهاست می خواهد او دوباره به جمع آنها بپیوندد و الکترا را تحت کنترل کامل خود درآورد.

اخیراً ، در حالی که الکترا در لاس وگاس بود ، الکترا خود را در معرض هدف قرار دادن کارفرمای قدیمی خود ، ویلسون فیسک (کینگ پین) ، پادشاه جنایت ، در یک طرح پیچیده نظارت شده توسط قاتل اجیر معروف به Arcade دید.

به طور مناسب ، بسیاری از متحدان الکترا افرادی هستند که خشونت برای آنها بخشی طبیعی از زندگی آنها است. او در موارد متعددی با ولوورین فعالیت کرده است، و حتی یک بار از طرف پونیشر (فرانک کستل) ، که او را جذاب می داند ، در یک قرار ملاقات دیده شد. او همچنین با S.H.I.E.L.D کار کرده است. نیک فیوری ، هم در صورت نیاز به مهارتهای خاص وی ، وی را استخدام می کند.

در سالهای اخیر ، الکترا یک انجمن حرفه ای با تجسم قهرمانان استخدام سازمان یافته توسط میستی نایت تأسیس کرد. پس از آن ، او به عنوان عضوی از تیم Thunderbolts (آذرخش ها) به رهبری Red Hulk (ژنرال تادئوس “Thunderbolt” Ross) (هالک قرمز)، که شامل پونیشر ، ددپول (Wade Wilson) و ونوم (Flash Thompson) است ، خدمت می کند. بعداً ، او به S.H.I.E.L.D پیوست. مدتی ، تحت هدایت مدیر ماریا هیل هم بود.

نام های مستعار دیگر :
کهربای کوچک ، اپسیلون ، مرگ کامل ، عفت پاکدل مک براید و سندی نیوتن ،او نام های مستعار متعددی در طول زندگی مزدوریش داشته است.

تحصیلات: علوم سیاسی در دانشگاه کلمبیا

محل تولد : یک جزیره نامشخص در نزدیکی دریای اژه

هویت : ناشناخته برای عموم مردم

اقوام شناخته شده : کریستینا (مادر ، متوفی) ، هوگو کوستاس ناچیوس (پدر ، متوفی) ، دیمیتریوس (دایی)

قدرت ها :
تلپاتی ، تکان دادن اشیا , فاکتور شفا

الکترا زندگی آنچنان پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است که حتی مرگ نیز نتوانست برای او آرامش پایداری به ارمغان آورد. او تسلیم انگیزه های خشونت آمیز خود شد و از دست دادن پدرش باعث احساس سردرگمی برای او شد ، الکترای جوان سعی در انتقام گرفتن از مردی داشت که حمله ای را ترتیب داده بود که منجر به مرگ پدر و مادر محبوبش شد. اما علی رغم مهارت هایش ، توسط آن مرد و بادیگاردش شکست خورد – اما توسط سای پرتاب شده از سایه نجات یافت. الكترا معتقد بود كه آن ساي توسط استيك پرتاب شده است ، اما در حقيقت توسط يكي از افراد هند پرتاب شده بود. الکترا که تحت تأثیر این سلاح قرار گرفت ، آن را ساخت و همواره از آن استفاده میکند.

در وظیفه ای که به تحکیم شهرت وی به عنوان یک آدمکش کمک می کند ، الکترا برای کشتن کارلوس هوووس ، دیکتاتور یک کشور کوچک آمریکای جنوبی استخدام شد. موفقیت وی باعث جلب توجه S.H.I.E.L.D شد که ماموران جان گرت و آرتور پری را برای تعیین هویت مهاجم فرستاده بودند. ایالات متحده سفیر خود را به نام Reich فرستاد ، كه الكترا بوی تعفن هیولا، موجود قدرتمندی را كه هند را كنترل می كرد ، کشف كرد. الكترا رایش را كشت ، اما به این نتیجه رسید كه Beast میزبانان خود را عوض كرده و حالا كن ویند ، كاندیدای انتخابات ریاست جمهوری آمریكا را در اختیار دارد. الکترا با استفاده از مهارت های خود ، گارت را برای کمک به او دستکاری کرد و توانست نقشه S.H.I.E.L.D را خنثی کند. و برای کشتن ویند بفرستد، اما گرت در این روند زخمی شد. الکترا برای تسکین درد خود اقدام به ساخت S.H.I.E.L.D. نمود. بعضی معتقد هستند که او جسد را با ویند عوض کرده و رئیس جمهور شده است.

هنگامی که الکترا فرار کرد ، گرت را به پایگاه بازگرداندند ، رویای او در حالی که در حالت سکون دراز کشیده بود ، حفظ شد.

چندین سال بعد ، الکترا قراردادی را در شهر نیویورک پذیرفت ، که باعث شد وی برای اولین بار از زمان جدایی دوباره با مت مورداک روبرو شود. الکترا که متوجه شد عشق سوزان قدیمی او همان داردویل است ، و در حالی که با عدم تأیید از حرفه انتخابی خود روبرو شده بود ، دشمن مت شد و در این میان دشمن مهیبی هم شد. آنها چندین بار جنگیدند ، و در حالی که هنوز به شدت به یکدیگر اهمیت می دادند ، الکترا خود را متقاعد کرد که عشق بین آنها غیرقابل بازگشت است.

هنگامی که کینگ پین، الکترا را به عنوان قاتل اصلی خود استخدام کرد و او را برای کشتن فرانکلین “مه” نلسون فرستاد ، او تصمیم سرنوشت سازی گرفت که زندگی او را برای همیشه تغییر می دهد. فاگی قاتل احتمالی خود را به عنوان دوست دختر قدیمی مت تشخیص داد و او نتوانست مأموریت خودش را به پایان برساند. بولزآی ، به دنبال بازیابی موقعیت خود به عنوان قاتل ارشد کینگ پین ، در کمین الکترا قرار گرفت. پس از یک درگیری وحشیانه ، بولزآی ،الکترا را به یکی از قایق های خود متصل کرد. الکترا که به طور فجیعی زخمی و مجروح شده بود ، به آپارتمان مت خزید و در آغوش معشوق سابق خود جان سپرد.

هَند ، به این تصمیم رسیده بود که زنده شدن الکترا به آنها در جنگ مداوم آنها با عفت کمک خواهد کرد ،پس بدن او را بیرون کشید و یک مراسم عرفانی را انجام داد. داردویل ، بیوه سیاه (ناتاشا رومانوف) و استون (یکی از اعضای عفت) این مراسم را قطع کردند. در اواسط نبرد با هند، داردویل سعی کرد با استفاده از تکنیک هایی که یکبار استیک به کار می برد ، احیا را کامل کند. او اعتقاد داشت که موفق نشده ، اما استون فهمید که داردویل به نوعی روح الکترا را پاک کرده و روح او را تطهیر کرده است. او مخفیانه جسد الکترا را به عقب کوه Chaste’s برد و مراحل را به اتمام رساند.

الکترا دوباره زنده و با روحیه تطهیر شده خود به عضوی از عفت تبدیل شد و سالها در انزوا با آنها باقی ماند. بعداً ، طایفه نینجا معروف به Snakeroot (ریشه مار) ،جان گرت را از S.H.I.E.L.D دزدید. با ذهنیت گرت و خاطرات او از الکترا به عنوان منبع ، Snakeroot توانست جوهر تاریکی قاتل را تقطیر کند تا جنگجوی خود ، Erynys را ایجاد کند. استون و الکترا پایگاه خلوت Chaste’s را ترک کردند و موفق شدند ارینیس را شکست دهند ،در حالی که او با Daredevil می جنگید. اما در این روند ، الکترا بار دیگر آلوده به شرارت شد. از آنجا که او دوباره نجس بود ، عفت نمی توانست اجازه دهد الكترا به نظام آنها برگردد.

از آن زمان ، الکترا دوباره به عنوان خود تحت نام یک قاتل اجاره ای بازگشت ، اما به مناسبت هایی با برخی از ابرقهرمانان جهان کار کرد. او همچنان به مبارزه با هند ادامه می دهد ، كه در یك مناسبت با هایدرا و فرقه مرگ جهش یافته ، طلوع نور سفید اتحاد ایجاد كرد تا قدرتمندترین ابرانسانهای جهان را هدف قرار داده ، آنها را بكشد و آنها را به عنوان مأمورین خود زنده كند. ولوورین و نورث استار از جمله افرادی بودند که اسیر شدند و تحت فرآیند جوان سازی این فرقه قرار گرفتند. الکترا نیز دستگیر شد و بار دیگر به قاتلی برای هند تبدیل شد. تحت تأثیر هند ، الکترا ، Northstar و سایر عوامل ،بخشی از گروهی بودند که به S.H.I.E.L.D حمله کردند . اما Helicarrier ، باعث سقوط آنها و کشته شدن بیش از 200 عامل شیلد شد.

اندکی بعد ، الکترا توسط اسکرالهای بیگانه تغییر شکل دهنده ربوده شد و یک فریبکار جایگزین او شد ، که هدایت هند را بدست گرفت.اسکرال نفوذی همچنان به عنوان الکترا ظاهر می شد تا اینکه در جریان نبرد با انتقام جویان کشته شد. در مرگ ، او به شکل بیگانه واقعی خود بازگشت ، بنابراین به قهرمانان قدرتمند زمین هشدار داد که حمله ای به زمین در جریان است. هنگامی که اسکرال ها شکست خوردند ، الکترای واقعی آزاد شد. از آن زمان ، پس از همکاری با قهرمانان مزدور ، آذرخشها و S.H.I.E.L.D. ، الکترا دوباره به کار انفرادی پرداخت. به تازگی ، او به شهر نیویورک بازگشته است ، مصمم به روبرو شدن با هر سرنوشتی که برایش در نظر گرفته شده است.

الکترا در فیلم‌های سینمایی بی‌باک (سال ۲۰۰۳) و اسپین-آف آن، الکترا (سال ۲۰۰۵)، حضور پیدا کرد و جنیفر گارنر به بازی این نقش‌ها پرداخت. او همچنین در سریال بی باک حضور داشته است.

توضیح تمام داستان ثور در MCU
رویداد جنگ قلمروها
رویداد ترس درون
رتبه بندی رسمی: 10 ابرشرور قدرتمند برتر مارول
توضیح کل جدول زمانی MCU
نژادهای بیگانه که می خواهیم در MCU ببینیم
تایم لاین و معرفی فیلم های مردان ایکس
مجموعه کاور واریانت Fear Itself
توضیح داستان ولوورین در MCU
توضیح کل جدول زمانی MCU
مجموعه تاروت را از اینجا مطالعه کنید
مجموعه لعنت را از اینجا مطالعه کنید
تمام شرورهای MCU از ریز تا درشت

 

 

درباره ی hadi

مطلب پیشنهادی

گروت Groot

  گروت (به انگلیسی: Groot) یک شخصیت خیالی ابرقهرمان در کتاب‌های کمیک منتشر شده توسط …

یک دیدگاه

  1. سلام
    مقاله خیلی خوبی بود، بنظرم دردویل از برترین شخصیت های ماروله و شخصیت های مکمل جذابی داره، ولی فیلمی که از الکترا ساخته شد واقعا فاجعه بود، تو این مقاله خیلی زیبا به وقایع مهم در زندگی الکترا پرداخته شد، دستتون درد نکنه، خسته نباشید

دیدگاهتان را بنویسید