شخصیت Wonder Woman که اولین بار در سال 1941 به چاپ رسید، توسط روانشناس ویلیام مولتون مارستون – مخترع تست آشکارسازی دروغ – برای القای ایده آل های فمینیستی به کودکان آمریکایی خلق شد. در حالی که پیامهای صریح فمینیستی دایانا در دهههای 1950 و 1960 پس از مرگ مولتون مارستون شروع به کمرنگ شدن کرد، زمانی که او در سال 1972 جلد افتتاحیه مجله بانوان را زینت داد، اعتبار فمینیستی او بار دیگر احیا شد. سپس، در سال 1975، سری Wonderring Lyndatv کارتر برای اولین بار نمایش داده شد.
اما در سال 2017، بیش از 75 سال پس از اولین خلق او، یک فیلم سینمایی از Wonder Woman اکران شد. این فیلم با بازی گال گادوت و کارگردانی پتی جنکینز، داستان اصلی زن شگفتانگیز را دنبال میکند که جزیره آمازونی خود را به نام Themyscira ترک میکند تا به استیو ترور کمک کند تا در جنگ و همراه او بجنگد. زن شگفت انگیز گادوت که اولین بار در سال 2016 در «بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت» معرفی شد، عناصری از کمیک های اصلی مولتون مارستون را با تکرارهای جدیدتر داستان ترکیب می کند. با دنباله ای که در سال 2020 منتشر شد – و سومی که در راه است – این زن شگفت انگیز امروزی به سرعت و باری دیگر به نمادی فرهنگی تبدیل شده است.
اگر به نوعی این فیلمها را از دست دادهاید، یا اگر فقط به چیزی که آنها را بسیار نمادین میکند، نیاز دارید، ما همراه شما هستیم. برای یافتن به یاد ماندنی ترین نقل قول های Wonder Woman در DCEU با ما همراه باشید.
آمازونی ها به دایانا اعتقاد دارند
مسلماً مهمترین سکانس «زن شگفتانگیز» ۲۰۱۷ اولین صحنه اکشن فیلم است، زمانی که میتوانیم کودکی دایانا را در تمیسکیرا ببینیم. دایانا به عنوان تنها فرزند جزیره، بهدلیل این واقعیت که مادرش کسی نیست جز خود ملکه هیپولیتا (کانی نیلسن)، همزمان دارای آزادیهای فراوان و همچنین مسئولیتهای زیادی است. عمه او، آنتیوپ (رابین رایت)، یک ژنرال است و به عنوان بزرگترین جنگجوی Themiscrya شناخته می شود.
اگرچه ملکه هیپولیتا این کار را ممنوع کرده است، آنتیوپ به طور مخفیانه آموزش دایانا را آغاز می کند، زیرا می داند که او باید بداند در سال های آینده چگونه مبارزه کند. هنگامی که دایانا پس از زمین خوردن ناامید می شود، آنتیوپ یک چیز را به دایانا یادآوری می کند: “تو قوی تر از چیزی هستی که فکر می کنی. تو از آنچه می دانی قدرت بیشتری داری.” در حالی که این نقل قول در مورد دایانا کاملاً تحت اللفظی است – در این مرحله او نمی داند که او یک نیمه خداست – همچنین یک توصیه الهام بخش در مورد ارزش او و نمونه ای عالی از روحیه توانمندسازی است که همیشه بخشی از داستان زن شگفت انگیز بوده است.
مضمون این نقل قول بار دیگر در یک صحنه فلاش بک از “زن شگفت انگیز 1984” تکرار می شود. پس از شکست دایانا در بازی های آمازون به عنوان یک دختر جوان،او یک بار دیگر دلسرد می شود. این بار، این هیپولیتا است که به او اطمینان می دهد و به او می گوید که “این دنیا هنوز برای تمام کارهایی که تو انجام خواهی داد آماده نیست.” یک بار دیگر، هیپولیتا بیشتر از خود دایانا از آینده دایانا می داند که در این مورد به او برتری می دهد، اما این نقل قول دیگری است که اهمیت رشد و صبر را در مورد توانمندسازی نشان می دهد.
دایانا حقیقت قهرمان بودن را میآموزد
عمه قدرتمند دایانا، آنتیوپ، چیزهای زیادی برای آموزش به دایانا در مورد قهرمان بودن دارد. اگرچه آمازونی ها به عنوان جنگجویان سرسخت شناخته می شوند، بخشی از ایدئولوژی آنها این است که جنگ باید آخرین راه حل باشد. در نظر هیپولیتا ،دایانای جوان و آمازونی ها برای صلح جنگیدند، و آنها هر کاری که بتوانند برای حفظ این صلح انجام خواهند داد.
وقتی دایانا به مادرش التماس می کند که مبارزه کند، هیپولیتا حاضر به تسلیم شدن در برابر التماس های دایانا نیست. او به دایانا می گوید: “جنگ از تو قهرمان نمی سازد.” اگرچه این بخش از خرد در آن زمان از یک گوش وارد و از گوش دیگر خارج می شود، اما احتمالاً این مهم ترین نصیحتی است که هیپولیتا به دایانا می کند، و این چیزی است که خودش بعداً در فیلم یاد خواهد گرفت. در حالی که دایانا به وضوح بسیار قدرتمند است – مسلماً قدرتمندترین فرد روی زمین، در این جهان – اما این چیزی نیست که او را به یک قهرمان تبدیل می کند. قهرمانی او در مهربانی و همدلی او نهفته است، چیزی که در نهایت به تنهایی یاد می گیرد، سال ها پس از اینکه هیپولیتا سعی می کند این درس را به او بیاموزد.
دایانا فکر می کند که می تواند دنیا را به تنهایی نجات دهد
در اوایل فیلم Wonder Woman، یکی از بزرگترین ایرادات دایانا ساده لوحی و اعتقاد او به این است که می تواند به تنهایی دنیا را نجات دهد. در حالی که مطمئناً کارهای زیادی وجود دارد که او می تواند به تنهایی انجام دهد، چیزی که او هنوز باید یاد بگیرد این واقعیت است که او به دیگران نیاز دارد – نه تنها حمایت آنها، بلکه به خرد آنها و انسانیت آنها – تا واقعاً بتواند جهان را “نجات” دهد.
وقتی دایانا می شنود که جنگی در دنیای انسان ها در جریان است، تصمیم می گیرد که برود و جنگ را متوقف کند، و معتقد است که این خود آرس است که انسان ها را مجبور به انجام همه این کارهای وحشتناک کرده است. او بعداً متوجه خواهد شد که اینطور نیست، اما در شروع فیلم، از صمیم قلب به این مطلب اعتقاد دارد. در حالی که دایانا و استیو در حال سفر از Themyscira به لندن هستند، استیو سعی می کند وضعیت را برای دایانا توضیح دهد. “این جنگ یک آشفتگی بزرگ است. و من و شما نمی توانیم کار زیادی در مورد آن انجام دهیم. اما می توانیم به لندن برگردیم و سعی کنیم به مردانی که می جنگند ،کمک کنیم.”
دایانا البته این را به عنوان توضیح نمی پذیرد. او پاسخ می دهد: “من شخصی هستم که می توانم.” اگرچه دایانا مطمئناً این وضعیت را به طور کامل درک نمی کند، اما همچنین یک خط فوق العاده مؤثر است که به نوعی کل ایدئولوژی Wonder Woman را تا یک جمله کاهش می دهد. اگرچه او کاملاً نمیداند چه اتفاقی دارد میافتد، ما همچنان او را در نبرد دنبال میکنیم.”
دایانا نشان می دهد که آمازونی ها واقعاً در مورد مردان چه فکر می کنند
برخی از طنز آمیزترین قسمت های «واندر وومن» گفتگوهای اولیه دایانا و استیو است. دایانا قبلاً هرگز مردی را ندیده یا با او صحبت نکرده است و البته استیو هرگز به مکانی مانند Themyscira نرفته است. این منجر به برخی ارتباطات نادرست سرگرم کننده می شود، مانند لحظه ای که دایانا به استیو برهنه اشاره می کند و می پرسد: “این چیست؟” (البته با اشاره به ساعتش.)
دایانا و استیو در حالی که در سفر قایق خود به سمت لندن هستند، به گفتگوهای سرگرم کننده خود ادامه می دهند. هنگامی که دایانا فاش میکند که او «از خاک رس ساخته شده» و «توسط زئوس زنده شده است»، استیو پاسخ میدهد که نوزادان از جایی که او میآیند کمی متفاوت ساخته میشوند. این آنها را به بحث در مورد، همانطور که دایانا می گوید، “لذت های بدن” سوق می دهد.
استیو تعجب می کند که دایانا در مورد چنین چیزهایی می داند و دایانا پاسخ می دهد که او “همه دوازده جلد رساله های کلیو در مورد لذت بدنی” را خوانده است. استیو به طور قابل درکی علاقه مند است، اما دایانا او را منصرف می کند. او به استیو می گوید: “آنها به این نتیجه رسیدند که مردان برای تولید مثل ضروری هستند، اما وقتی صحبت از لذت می شوند… غیر ضروری هستند.” در حالی که این خط مطمئناً این سؤال را ایجاد می کند که آمازونی ها واقعاً در Themyscira چه می کنند، همچنین نشان می دهد که دایانا قبلاً می داند که برای لذت یا هر چیز دیگری به استیو نیازی ندارد. این بدان معناست که وقتی آنها واقعاً دور هم جمع می شوند، فقط به این دلیل است که واقعاً این مطلب را می خواهند و نه به دلیل فشارهای اجتماعی که ممکن است یک زن غیر آمازونیایی احساس کند. در حالی که استیو نمی تواند رساله های کلیو را بخواند، اما ما مطمئناً دوست داریم. مگر نه؟
دایانا می آموزد که بشریت چندان سیاه و سفید نیست
«زن شگفت انگیز» با صدای دایانا در حالی که در دفترش در پاریس امروزی نشسته است، شروع و پایان می یابد. از این مونولوگ می آموزیم که دایانا در گذشته چگونه جهان را می دیده و اکنون چگونه آن را در نتیجه وقایع به تصویر کشیده شده در فیلم می بیند. او در ابتدای فیلم به ما می گوید: “من قبلا می خواستم جهان را نجات دهم. جنگ را پایان دهم و صلح را برای بشریت به ارمغان بیاورم؛ اما بعد به تاریکی که در نور آنها زندگی می کند نگاه کردم و فهمیدم که در درون هر یک از آنها هم چنین نوری وجود دارد. همیشه هر دو وجود خواهد داشت. انتخابی که هر کدام باید برای خود انجام دهند – چیزی که هیچ قهرمانی هرگز آن را شکست نخواهد داد.”
دایانا که در دنیای امن Themyscira بزرگ شده است، معتقد است که همه انسان ها اساساً خوب هستند. به همین دلیل است که وقتی استیو در مورد جنگ به او می گوید، تنها توضیحی که می تواند داشته باشد این است که این باید کار آرس باشد. با این حال، چیزی که او میآموزد این است که همه انسانها خوب نیستند، زیرا هر فردی ظرفیت انتخابهای خود را دارد و همیشه انتخابهای درست را انجام نمیدهد.
بنابراین، آنچه دایانا میآموزد این است که جهان – و کل بشریت – بسیار ناقص هستند. این بدان معنا نیست که ارزش جنگیدن برای آن را ندارد. دایانا در ادامه مونولوگ خود در پایان فیلم چنین می نویسد: “اکنون می دانم که فقط عشق می تواند واقعاً جهان را نجات دهد. بنابراین من می مانم، می جنگم و ادامه می دهم، برای جهانی که می دانم می تواند باشد.” چیزی که دایانا متوجه می شود این است که دنیا ارزش جنگیدن را دارد نه به این دلیل که کامل است، بلکه برعکس – زیرا به شدت ناقص است.
سامیر به دایانا در مورد انسانیت می آموزد
چند لحظه در “زن شگفت انگیز” وجود دارد که دایانا متوجه می شود که جهان واقعا چقدر ناقص است. یکی از این لحظه ها مربوط به گفتگوی دایانا و سامیر است، یکی از سربازانی که استیو برای انجام ماموریت خود استخدام کرده است. دایانا و سامیر در حال بحث در مورد آنچه که دایانا به عنوان تضادهای فراوان تیمشان میبیند هستند، همانند تیراندازی تیزبین که نمیتواند شلیک کند، و قاچاقچی که واقعاً به خاطر پول در آن کار نیست. سامیر به دایانا میگوید که درگیریهای زندگی خودش را دارد. همه نمیتوانند همیشه آنطور که میخواهند باشند. من، میخواستم بازیگر شوم، نه سرباز. اما رنگم اشتباه است.
این لحظه به دایانا چیزهای اساسی در مورد جهان می آموزد – این که جهان منصفانه نیست و همه انسان ها آنقدر که او قبلاً فکر می کرد مهربان و صادق نیستند. سامیر یکی از مهمترین درسهایی را که در سفر خواهد آموخت به دایانا میدهد: “همه در نبردهای خود میجنگند، دایانا. همانطور که تو با نبردهای خود در حال جنگی.” در این لحظه است که دایانا شروع به درک می کند که انسان ها چقدر پیچیده هستند و چگونه همه در سفر خود به سمت توانمند شدن هستند.
لحظه خاص دایانا با چارلی
دایانا پس از گفتگوی روشنکنندهاش با سامیر، درک تازهای از انسانیت هم ظرفیت بزرگ آنها برای شادی و هم برای درد، پیدا میکند . همانطور که هیپولیتا سال ها قبل به او گفته بود، “جنگ از تو قهرمان نمی سازد.” لحظهای در «زن شگفتانگیز» وجود دارد که شاید بیش از هر صحنه دیگری، واقعاً نمونهای از آن چیزی است که دایانا از خودش یک قهرمان میسازد.
وقتی چارلی – که به دلیل PTSD خود، دیگر نمیتواند تیراندازی کند – این سوال را مطرح میکند که آیا تیم بدون او وضعیت بهتری دارد یا خیر، دایانا سریعاً تنفر خود را از بین میبرد و پاسخ میدهد : “نه، چارلی، چه کسی برای ما آواز خواهد خواند؟”. در این هنگام، چارلی پوزخند بزرگی روی صورتش میزند و تیم بعد از آن شب را با گوش دادن به آواز خواندن و نواختن پیانو چارلی در حالی که در میدان شهر جشن میگیرند، صرف میکنند.
این لحظه، راه های کوچک قهرمان بودن دایانا را نشان می دهد که به نوعی حتی از ابرقدرت های او نیز مهم تر است. ما در اینجا می بینیم که قدرت واقعی دایانا، در همدلی عمیقی است که او با دیگران دارد. اگرچه او قطعاً ظرفیت زیادی برای الهام بخشیدن به دیگران از طریق توانایی فیزیکی قدرتمند خود دارد، اما اگر او توانایی احساس و ارتباط با خود انسانیت را نداشت، ابرقدرت های او هدر می رفت. این صحنه آرام با چارلی به ما نشان میدهد که این مبارزه نیست که قهرمان میسازد، بلکه احساس است.
دایانا استقلال خود را به استیو ابراز می کند
بارها و بارها در «واندر وومن» می بینیم که دایانا دوست ندارد به او بگویند چه کار کند. در حالی که مطمئناً این ویژگی او در زمان زندگی در Themyscira بوده، نگرش خودپسندانه او تنها زمانی که جزیره را ترک میکند افزایش مییابد، به خصوص که میداند از همه اطرافیانش قدرتمندتر است. در حالی که نگرش او نمونهای از ایدئولوژی فمینیستی است که در متن منبع جریان دارد، همچنین چیزهای زیادی وجود دارد که او هنوز در نیمه اول فیلم یاد نگرفته است.
با این وجود، دیدن دایانا با انتظارات یا هر نوع کد اجتماعی که ممکن است وجود داشته باشد، هیجان انگیز است. همانطور که کانی نیلسن (هیپولیتا) گفته است، یکی از چیزهایی که Wonder Woman را فوقالعاده میکند این است که او جنسیتگرایی را درک نمیکند و قوانین اجتماعی را که اغلب زنان را عقب میاندازد درونی نکرده است، که به نوبه خود باعث میشود این قوانین مضحک به نظر برسند.
هنگامی که استیو سعی می کند دایانا را از کشتن لودندورف، که فکر می کند آرس است، منصرف کند، دایانا به او می گوید “کاری که من انجام می دهم به تو بستگی ندارد.” اگرچه در نهایت حق با استیو بود – لوندندورف، آرس نبود و کشتن او هیچ کاری را انجام نمیدهد – چیزهایی که دایانا میآموزد درسهایی است که او باید خودش بیاموزد و مسیر او باید مسیر خودش باشد. اگر او به دیگران اجازه می داد تصمیماتی را که می گرفت دیکته کنند، زن شگفت انگیز نمی شد.
دایانا اهمیت حقیقت را می آموزد
بیشتر فیلم Wonder Woman 1984، دنباله فیلم 2017، درباره اهمیت حقیقت است. همانطور که در اولین فیلم این مجموعه، “Wonder Woman 1984” با فلاش بک به دوران کودکی دایانا در Themyscira آغاز می شود. دایانا در کنار جنگجویان بسیار مسن تر و کارکشته تر از خود وارد بازی های آمازون شده است. او وقتی سعی می کند با استفاده از یک میانبر برنده شود، رد صلاحیت می شود. هنگامی که دایانا اعتراض می کند، آنتیوپ نصیحتی جدی به او می کند که در ادامه فیلم به شدت به چشم می خورد. او به دایانا می گوید: “هیچ قهرمان واقعی از دروغ زاده نمی شود.”
در ادامه فیلم، با باربارا مینروا، ملقب به چیتا آشنا میشویم که به یکی از دشمنان زن شگفتانگیز تبدیل میشود. باربارا به دایانا نگاه می کند، بنابراین او آرزو می کند که با سنگ رویای ماکسول لرد دقیقاً مانند دایانا شود که به او قدرت یک آمازونی را می دهد. بعداً، وقتی آرزوی دیگری به او داده شد، آرزو می کند که تبدیل به یک شکارچی با قدرت های خارق العاده شود که او را به یوزپلنگی تبدیل می کند که همه ما می شناسیم.
دایانا البته با یوزپلنگ همدلی دارد و به جای دعوا با او از وی می خواهد که از آرزویش دست بکشد. دایانا به او می گوید: «هیچ چیز خوبی از دروغ زاده نمی شود، باربارا». در حالی که یوزپلنگ، متأسفانه، یک شرور نسبتاً حقیر است، این لحظه به وضوح بر موضوع اصلی فیلم تأکید می کند، که در مورد پذیرش حقیقت به جای زندگی در یک خیال است. برای باربارا، که به وضوح میخواهد شخص دیگری باشد، این درس به ویژه پیشبینی شده است.
دایانا بشریت را از دست ماکسول لرد آزاد می کند
اگرچه چیتا یکی از آنتاگونیست های اصلی «زن شگفت انگیز 1984» است، اما مکسول لرد شخصیت شروری است که بیشتر داستان را به جلو می برد. در این فیلم، لرد یک سرمایه دار نفتی است که شی جادویی به نام سنگ رویا را به دست می آورد که آرزوهای کسانی که آن را در اختیار دارند، برآورده می کند. وقتی لرد می خواهد به معنای واقعی کلمه به سنگ رویا تبدیل شود، توانایی برآوردن خواسته های دیگران را خودش به دست می آورد.
هر چند، این موضوع پیامدهای وحشتناکی دارد و ساختار واقعیت را تغییر می دهد. داشتن قدرت Dreamstone (سنگ رویا) به این معنی است که شخص اساساً خواسته های دیگران را کنترل می کند، و به ناچار، به خاطر ماهیت متناقض خواسته های مردم، حجم عظیمی از هرج و مرج را ایجاد می کند (و برخی پارادوکس های بسیار بزرگ، که خود فیلم واقعاً به آنها اشاره نمی کند) ایجاد می شود. علاوه بر این، برآورده شدن یک آرزو همیشه هزینه دارد، و برای دایانا، این بدان معناست که وقتی می خواهد استیو برگردد، قدرت خود را از دست می دهد.
هنگامی که ماکسول لرد به فرستنده ماهواره ای دسترسی پیدا می کند، ذراتی را می فرستد که اساساً همه افراد جهان را “لمس” می کنند و به او این توانایی را می دهند که خواسته های همه را برآورده کند. درست قبل از اینکه جهان کاملاً از کنترل خارج شود، دایانا با صحبت از طریق پخش ماهواره ای از جهان درخواست می کند که از خواسته های خود چشم پوشی کنند و تعادل را به جهان بازگردانند. “این دنیا مکانی زیبا بود همانطور که بود، و شما نمی توانید همه آن را داشته باشید. شما فقط می توانید حقیقت را داشته باشید. و حقیقت کافی است. حقیقت زیباست.” به جای اینکه دایانا در اینجا قدرت داشته باشد، دعوت به عمل او اساساً انتخاب نجات جهان را به جای دستان قهرمان در دستان مردم قرار می دهد، حرکتی نسبتا بدیع برای یک فیلم ابرقهرمانی.
دایانا قدرت خود را بر استپن ولف ابراز می کند
سومین حضور Wonder Woman در DCEU – بعد از “بتمن علیه سوپرمن” و “Wonder Woman” – در “لیگ عدالت” بود که در سال 2017 اکران شد. البته در سال 2021، نسخه کات شده مجدد زک اسنایدر از فیلم منتشر شد. پس از آن که طرفداران شروع به سر و صدا برای دیدگاه اصلی او برای فیلم کردند. علاوه بر بسیاری از تغییرات دیگر نسبت به برش اصلی، نسخه اسنایدر حاوی صحنه های بیشتری از قهرمان محبوب ما، Wonder Woman است.
در یک صحنه قدرتمند، دایانا در حال مبارزه با شرور استپن ولف است که قبلاً بسیاری از هموطنان آمازونیایی دایانا را کشته است. او که فکر میکند میتواند دایانا را به دلیل اینکه چقدر راحت با سایر آمازونها جنگیده، شکست میدهد، هدف خود را بر شکست Wonder Woman یک بار برای همیشه متمرکز میداند. او با اعلام اعتقاد خود مبنی بر اینکه می تواند دایانا را شکست دهد و اعتقاد خود را مبنی بر اینکه تنها او باید با وی مبارزه کند، اعلام می کند: “این یکی مال من خواهد بود.”
دایانا همیشه مستقل پاسخ می دهد: “من به هیچکس تعلق ندارم.” در حالی که دیگر اعضای The Justice League به دایانا در مبارزه با Steppenwolf کمک می کنند، همانطور که زک اسنایدر یک بار گفته ، “من از خدایان برای کشتن خدایان استفاده می کنم.” بعد از اینکه سوپرمن و آکوامن ضربات بدی به استپن ولف وارد می کنند، این دایانا است که کار را تمام می کند و به طرز وحشیانه ای سر او را با شمشیر می برد. این یک دستاورد مناسب برای شخصیتی است که بسیاری فکر میکردند در نسخه اصلی فیلم جاس ویدون با او بدرفتاری شده است، و در نهایت آنچه را که ما همیشه میشناختیم را به تصویر میکشد ، دایانا از همه آنها قدرتمندتر است.
دایانا از جنبه های کوچک نیز یک قهرمان است
اگرچه Wonder Woman در طول زندگی طولانی خود قطعاً اقدامات قهرمانانه زیادی انجام داده است، گاهی اوقات پرمعناترین لحظات، لحظات آرام او هستند. در یکی از صحنههای «لیگ عدالت زک اسنایدر»، دایانا گروهی از گروگانها را از انفجار نجات میدهد. پس از شکست دادن تروریست ها، دایانا چک می کند تا مطمئن شود که همه گروگان ها خوب هستند، و از یک دختر کوچک سوال می پرسد. “خوبی پرنسس؟”
به جای پاسخ مثبت، دختر پاسخ می دهد “من می توانم روزی مثل تو باشم؟” دایانا پاسخ می دهد: “تو می توانی هر چیزی که می خواهی باشی.” این نه تنها لحظه ای شیرین در یک فیلم اکشن است، بلکه مفاهیم واقعی Wonder Woman به عنوان یک شخصیت را نیز به خوبی نشان می دهد. بر اساس تصور اولیه ویلیام مولتون مارستون از او، Wonder Woman همیشه به عنوان یک قهرمان فمینیستی دیده میشود، و افراد جوان میتوانند به او نگاه کنند و از او الهام بگیرند.
این قطعاً در مورد این نسخه مدرن Wonder Woman هم صدق می کند، زیرا لحظاتی مانند این، که در آن گادوت به دختر جوانی که در Comic-Con گریه می کند، دلداری می دهد، نمادی از اهمیت فرهنگی این شخصیت شده است. این یک پیام نسبتاً ساده است، اما پیامی است که طرفداران قهرمان، چه جوان و چه پیر، را به خانه رسانده است.