بالاخره مشت خونشو اینجاست. «شوالیه ماه» مارول وارد دیزنی پلاس شد، و با اسکار آیزاک فوقالعاده با استعداد در نقش این شخصیت، این سریال مطمئناً به اعماق پرتگاه پر هرج و مرج و کالیدوسکوپی که زندگی این قهرمان اسرارآمیز است فرو خواهد رفت.
و این چه زندگی است، زیرا این شخصیت در طول تاریخ کتاب های کمیک خود بیش از هر چیز دیگری دستخوش تغییر بوده است. در طول سالها، نویسندگان تقریباً هر جنبهای از مون نایت، از جمله قومیت، مذهب، بیماری روانی، قدرتها و شخصیت او (یا شخصیتهای جمعی) را بازتفسیر یا بازخوانی کردهاند. شخصیتهای کتابهای کمیک، که اساساً در دام سریالهای ادبی که میتوانند برای دههها اجرا شوند، گرفتار شدهاند، همیشه بهروزرسانی و مدرنسازی میشوند، اما مون نایت به قدری تغییر کرده است که شما نمیتوانید تصور روشنی از اینکه او واقعاً کیست، بدست بیاورید. در طول سالها، نویسندگان مارول ادعاهایی را درباره او مطرح کردهاند تا بعداً آنها را پس بگیرند، و این امر یافتن حقایق متعارف را به یک کار دشوار تبدیل میکند. برای کمک به پی بردن به حقیقت انجیلی مردی که ماموریت نیمه شب را دارد، با ما همراه باشید.
و همچنین توصیه میکنیم توضیح وجودی این شخصیت را که قبلا در اینجا توضیح دادیم ، از اینجا بخوانید .
او بیش از هر کسی ریشه (اوریجین) دارد
مانند زندگی مون نایت، ریشه های او درهم و چند وجهی است. اولین حضور او بهعنوان یک آنتاگونیست در «گرگینه در شب» شماره 32، منتشر شد که در سال 1972 منتشر شد. در آن داستان، مارک اسپکتور یک مزدور نسبتاً غیرقابل توصیف است که قابلیت های کمی خارج از قدرت رزمی ظاهریاش دارد .او اساساً یک Deathstroke استریل شده است. برای اسپکتور، لباس شوالیه ماه صرفاً هدیه ای از طرف کارفرمایانش بود . لباسی کاملا نقره ای برای کمک به او برای مبارزه با گرگ نماها در شب.
خیلی بعد بود که داستان این شخصیت – و ویژگی های خاص او – شروع به شکل گیری کردند. هنگامی که او اولین سری انفرادی خود را در سال 1980 دریافت کرد، داستان اسپکتور با خدای مصری باستانی در دنیای واقعی Khonshu (خونشو) در هم آمیخت و منشأ مون نایت را تغییر داد که شامل مرگ و رستاخیز اسپکتور در زیر یکی از بت های این خدا شد.
این سری سپس به بازخوانی شخصیت او ادامه داد و به تدریج بیماری روانی اسپکتور را فاش کرد و چهار سال بعد در نهایت به میراث یهودی و پدر خاخام او اشاره کرد. سپس در طول سالها، بیماری روانی او – که در نهایت به عنوان اختلال هویت تجزیهای برچسبگذاری شد – به یک عارضه جانبی مرگ و ادغام او با خونشو تبدیل شد، و به طور کامل حذف شد (در سری بمب وارن الیس در سال 2014)، این خصلت به هیچ وجه یک بیماری نبود، بلکه یک مرض بود. یک آسیب مغزی آسیب زا در دوران کودکی در نتیجه آزار نازی ها، و سپس (در همین شماره، توجه داشته باشید) احتمالاً فقط به یک وضعیت به ارث رسیده از پدرش تبدیل شد.
او ناتوان است … تا زمانی که نیست
به طور متعارف، مون نایت هیچ قدرت فوق العاده ای ندارد. اما به هر حال او بارها و بارها از ابرقدرت های مختلفی استفاده کرده است، فقط یک نمونه از آنها این است که برای شخصیتی که ممکن است غیرقابل اعتمادترین راوی تاریخ کمیک باشد،او با بیان طلسم از قدرت کلماتش استفاده میکند.
برخی از مسائل مهم در مورد ارزیابی قدرت اسپکتور این است که خود او به ندرت به اندازه کافی به ارزیابی آنها اطمینان دارد. حتی وقتی از آنها استفاده می کند، ممکن است بر اساس شواهد نادرست عمل کند. و بدون توجه به این، او دلایل زیادی برای دروغ گفتن در مورد ماهیت واقعی آنها برای محافظت از خود دارد. به عنوان مثال، او ادعا کرده است که خونشو مغز او را به “سلاح خدا” تبدیل کرده است، که ممکن است یک ارزیابی دقیق باشد – اسکن ها تایید کرده اند مغز او منحصر به فرد است و ممکن است قدرت های خدادادی به او بدهد – اما در سطح خیابان، و شبانه این جنگجو اغلب سعی می کند ترس و رمز و راز خود را پرورش دهد. این که او مغز خود را «سلاح خدا» خطاب میکند، ممکن است نسخهای از بتمن باشد که خود را «شب» میخواند.
نویسندگان متعددی که آبها را گلآلود کردهاند، قدرتهای غیرقابل انکار و عیرمتعارفی به اسپکتور دادهاند که نویسندگان متوالی مجبور شدهاند با نسخهای از « خونشو آنها را از او گرفت» ، فقدان آنها را توضیح دهند. علاوه بر این، او چندین بار مرده و زنده شده است، که احتمالاً قدرت ماوراء طبیعی جاودانگی را تأیید می کند، اما باز هم، این پدیده را می توان این بار، با رابطه بدنام و سست کمیک ها با مرگ و رستاخیز او به طور منطقی توضیح داد .
خونشو کیست؟
خونشو یک خدای واقعی بود که در مصر باستان پرستش می شد. اگرچه املای نام او قابل بحث است – انواع مختلفی از جمله Chonshu ، Chons ، Khons ، Khensu ، و غیره برای اسم او وجود دارد- و اگرچه او ممکن است فقط بسط خدای همکار ماه توث باشد، با این وجود برای مصریان، واقعی بود. این را نمی توان همیشه در مورد اسپکتور گفت، که در برخی از تجسمات به عنوان دست راست قرمز خدا عمل می کند، در برخی دیگر به طور فعال با خدا مخالفت می کند، و در برخی دیگر وجود او را کاملاً انکار می کند.
خونشو در مارول کامیکس در سال 1980 و در اولین شماره از “شوالیه ماه” جلد 1 هشت سال کامل پس از اولین بازی اسپکتور در نقش مون نایت حضور پیدا کرد. حتی زمانی که این خدا وارد مارول شد، وجود او هرگز برای مدت طولانی تضمین نشد. اجرای چندگانه کمیک به این احتمال اشاره کرد که Khonshu ممکن است فقط محصول مشکلات روانی اسپکتور باشد – از جمله اولین حضور او با Avengers، در “From the Dead” و در صفحات “Punisher”.
سپس دوره هائی وجود دارد که در آنها خونشو یک واقعیت عینی است که بیش از اسپکتور شاهد آن هستیم، مانند رویداد “عصر خونشو “.
مارول، یا حداقل برخی از نویسندگان آن، نمی توانند تصمیم بگیرند که چه چیزی در مورد Khonshu به میان می آید .
به هر حال ماه چیست؟
جیسون آرون در طول دوران تصدی خود بهعنوان نویسنده سری اصلی «انتقامجویان» هرگز از بازگویی شخصیتها و رویدادها در صورتی که نتیجه و ارزشش را داشته باشد، طفره نرفت. در واقع، یکی از محبوب ترین اضافات او در کانون «انتقام جویان 1000000 قبل از میلاد» بود. تیم، گروهی از خدایان و نیروهای اولیه که میلیونها سال پیش از زمین محافظت میکردند – و در مورد نیروی جوان اودین و فونیکس، گهگاه ظاهر میشدند، بود. با این حال، یکی از ایدههای هارون کمتر محبوب شد و مون نایت در آن نقش داشت.
در طول رویداد “عصر خونشو “، یک شوالیه ماه با قدرت اضافی Khonshu در مقابل انتقام جویان قرار گرفت و برای مدتی به عنوان پیروز آشکار ایستاد. قدرت اضافی که از Khonshu به او عطا شده بود ، به اسپکتر تعدادی توانایی جدید داد که یکی از آنها در اینجا lunakinesis است: “توانایی کنترل ماه ها”. هنگامی که اسپکتور در مقابل ثور قرار گرفت، این امر مفید واقع شد، در حالی که آرون مجدداً ارتباط برقرار کرد فلز سرچشمه معروف میونیر ، Uru ، وارد نوعی سنگ ماه می شود. اسپکتور توانست کنترل چکش قدرتمند را بدزدد و در نبرد پیروز شود، البته نه بدون هزینه: تعداد زیادی از پستهای طرفداران، در تعدادی از انجمنها، طرفدارانی را پیدا کردند که مخالفت خود را با تغییر ناگهانی او اعلام کردند.
سلامت روانش می آید و می رود
در اوایل دهه 80، در اولین سری بازیگری اش، اسپکتور به عنوان یک “اسکیزوفرنیک” شناخته می شد و این اصطلاح منسوخ در نهایت با اختلال هویت تجزیه ای دقیق تر و پذیرفته شده (معروف به DID) جایگزین شد. اما این فقط اصطلاحات نیست که تکامل یافته است – نوع اختلال، علت آن، تاریخ اولین ظهور و حتی وجود آن ، همگی تکامل یافته اند.
اسپکتور در اولین حضورش هیچ مشکل روحی ظاهری ندارد و به آنها اشاره ای هم نمی شود. اولین سری او با شخصیتهای چندگانه بازنگری شد و از آنجا نویسندگان یک روز میدانی با مفاهیم و وجود آنها بازی کردند. برای چارلی هیوستون، اسپکتور ممکن است از جادو قابل تشخیص نباشد، شبیه به توضیح MCU Thor از علم و جادو. از نظر وارن الیس، DID اسپکتور ممکن است تلاش ذهن او برای منطقی کردن استعمار آن توسط یک آگاهی ماورایی باشد. برای نویسندگان جف لمیر و مکس بمیس، DID اسپکتور ممکن است نتیجه ترومای دوران کودکی، یک بیماری ارثی یا ترکیبی از هر دو باشد. حقیقت وضعیت روانی اسپکتور هنوز یک معمای حل نشده است.
یک ارتش یک نفره …
مون نایت یک ارتش تک نفره است، یک مراقب منزوی و محدود به حاشیه، یک چوپان تنها که از گله بدبخت و ناآگاه کلیسای شبانه خود مراقبت می کند: ماموریت نیمه شب. او خود انتقام است، او شب است، او مشت خونشو است ، آواتار منتخب خدا بر روی زمین، برای همیشه با یک نفرین عجیب نفرین شده و خودش پیشگویی می کند – اسپکتور هرگز نمی تواند به کسی نزدیک شود، زیرا هیچ کس مانند اسپکتور وجود ندارد. اگرچه همه این اظهارات در مورد شوالیه ماه در برخی از دویدن ها صادق است، همانطور که بسیاری از دویدن های دیگر نادرست بودن همه آنها را ثابت می کنند.
مون نایت بعنوان یک قهرمان انفرادی، مطمئناً در تیم های زیادی حضور داشته است – در چند دهه اخیر، او با کمال میل به گروه قهرمانان ثبت شده تونی استارک، پسران نیمه شب دکتر استرنج ، انتقام جویان مخفی، قهرمانان استخدامی و مدافعان پیوسته است. علاوه بر این، او فرقه Khonshu را رهبری کرده و کلیسای خود را تأسیس کرده است . قبل از آن، اسپکتور چند سال را به عنوان بخشی از انتقامجویان ساحل غربی گذراند، و همچنین بخش بهتری از دهههای 80 و 90 را با هر قهرمانی که در این بلوک حضور داشتند، همراهی کرد. اسپکتور حتی در اولین حضورش، به جای کشتن گرگینه در شب هنگام استخدام، در نهایت با هیولا علیه کارفرمایانش جفت شد.
هوشیار سطح خیابان یا تایتان کیهانی؟
تقریباً تمام جنبه های شخصیت مون نایت اغلب و به طور چشمگیری در نوسان است، بنابراین جای تعجب نیست که سبک و مقیاس ماجراجویی های او نیز در نوسان باشد. در هسته اصلی خود، مون نایت یک قهرمان در سطح خیابان است، که شب ها در خیابان های شهر نیویورک پرسه می زند، با کلاهبرداران با هنرهای رزمی و سلاح های ساده می جنگد. حتی در اکثر تیمهایش، مون نایت بر روی سهام کوچکتر (با توجه به تمام خونآشامهایی که با آنها میجنگد، در نظر گرفته میشود)، که عمدتاً با قهرمانهای دیگر سطح خیابانی مانند مرد عنکبوتی، پانیشر، لوک کیج و بلک متحد میشود.
اما مون نایت جنبه دیگری هم دارد. زمانی که او مستقیماً تحت کنترل Khonshu باشد، یا در کنار یکی از تیمهای Avengers میجنگد، وارد دنیای بسیار متفاوتی میشود – در واقع در بسیاری از آنها، او یکی از قهرمانانی بود که در رویدادهای بین کهکشانی “جنگ بی نهایت” در سال 1992 و “جنگ بی نهایت” در سال 2018 شرکت کرد. او چندین بار در زمان سفر کرده است، مانند سفرش به سرزمین باستانی کونان بربر در «جنگ مارها» در سال 2019. در طول «عصر خونشو »، او حتی قدرتهای مشت آهنین، دکتر استرنج، گوست رایدر، ثور و نیروی ققنوس را به دست آورد، همه در تلاش برای مبارزه با شیطان واقعی مارول، مفیستو . تغییر در محیط و لحن بین داستانهای شوالیه ماه میتواند شدید باشد، اما همچنین میتواند منجر به لحظات درجه یک شود.
او خیلی میمیرد
شخصیت های کمیک مدام می میرند. آنها همچنین بسیار زنده هم می شوند. برای مون نایت، مرگ و رستاخیز، آنقدر امری عادی شده است که داستان پس زمینه او برای توضیح فراوان آنها تغییر کرده است.
اسپکتور گاهی اوقات رستاخیز خود را به سادگی و رمزآلود توضیح می دهد، مانند توضیح غیرقابل انکار جالب او در شماره اول “از مردگان”: “من قبلاً مرده ام. کسل کننده بود، بنابراین برگشتم.” توضیحات دیگر ممکن است به همان اندازه مرموز باشد، اما حداقل نشان می دهد که اسپکتور با جدیت سعی می کند به سوال جاودانگی احتمالی خود پاسخ دهد. در اولین شماره از سری 2021 “شوالیه ماه”، پس از فهرست کردن سه مرگی که می تواند به خاطر بسپارد، از اسپکتور به سادگی پرسیده می شود: “می توانی بمیری؟” پاسخ او به همان اندازه ساده است: “نمی دانم.” مون نایت ممکن است عملاً جاودانه باشد و اطمینان حاصل شود که خونشو در صورت مرگ رستاخیز خواهد کرد ، اما نه اسپکتور – و نه، شاید، مارول کامیکس به طور کلی – هنوز مطمئن نیستیم.
یک نماد یهودی … یا نه
زمانی که مارک اسپکتور معرفی شد، هیچ اشاره ای به قومیت یا میراث او نشد. این پیشینه تا هشت سال بعد خالی ماند، زیرا این شخصیت به صورت ظاهری در خط انتشارات مارول ظاهر شد. این حتی پس از اینکه اسپکتور سرانجام در سال 1980 سری خود را دریافت کرد، ادامه یافت. تا اینکه در سال 1984، در “شوالیه ماه” شماره 37، نویسنده آلن زلنتس فاش کرد که اسپکتور یک یهودی است. در سه موضوع، آلن زلنتز او را پسر خاخامی معرفی کرد که در جریان پیشروی نیروهای هیتلر از اروپا فرار کرد. با این حال، پس از آن، تاریخ یهودی اسپکتور برای مدتی طولانی در جایگاه دوم قرار گرفت. با توجه به اینکه در طول سه دهه آینده چقدر کم به قومیت و مذهب او اشاره شده است، بهتر است بگوییم که آنها به جای سوار شدن بر صندلی عقب، در صندوق عقب گذاشته شده بودند.
تا اینکه در دهه 2010، زیر نظر نویسندگانی مانند جف لمیر ، مکس بمیس، و جد مک کی، کمیک های مون نایت دوباره شروع به کاوش در میراث یهودی اسپکتور کردند. بمیس، آن را به بخش مرکزی شخصیت و داستان او تبدیل کرد و داستان دوران کودکی اسپکتور را با یک نازی و ترومای متعاقب آن تثبیت کرد. دیگران، مانند مک کی، از دوگانگی بین تربیت یهودی اسپکتور و ارادت فعلی او به خونشو برای ایجاد یک تنش روانشناختی جالب استفاده کرد که نشان میدهد تاریخ اسپکتور با یهودیت ممکن است شایسته توجه بیشتر داستانسرایان آینده باشد.
او فقط بتمن نیست – یا شاید هم باشد
هر کاری که میکنید، مون نایت را یک بتمن نخوانید . البته اگر این کار را می کردید، از اولین ها فاصله داشتید. این مقایسه حداقل به سال 1979 “مجله هالک” شماره 13 برمی گردد که در آن یک داستان کوچک این شخصیت را قبل از سری انفرادی آینده اش معرفی می کند. در این ویژگی، مون نایت شبیه یک بتمن سفیدپوش ترسیم شده است، (در یکی از زندگی هایش) او به عنوان یک پلی بوی ثروتمند زندگی می کند، در یک غار با فناوری پیشرفته فعالیت می کند و از مجموعه ای از ابزارهای فانتزی برای مبارزه با جرم و جنایت به عنوان یک مراقب استفاده می کند. به جرات می توان گفت که در سال 1979، مقایسه بین بتمن و مون نایت حداقل تا حدودی موجه بود.
اما خوشبختانه برای اسپکتور و انبوه داستانهای بزرگی که بعداً در آن بازی خواهد کرد، مقایسهها اساساً به همین جا ختم میشود. دو جنگجوی صلیبی شنل پوش از نظر منشأ، قدرت، تاکتیک، اخلاق، سلامت روان، ثروت، و موقعیت در جهان مربوطه خود، و البته اینکه آیا آنها توسط یک خدای ماه مصر باستانی تسخیر شده اند یا نه که ممکن است آنها را تغییر داده باشد یا نه، باعث موضوعات بسیار متفاوتی می شوند. ذهن او صرف نظر از اینکه این دو شخصیت چقدر متفاوت شدهاند، برای نویسندگانی که مجبور بودهاند در طول سالها مکرراً به انتقاد بپردازند، و حتی دنیای سینمایی قدرتمند مارول که جنبههای شوالیه ماه خود را تغییر داد تا شباهتهای دریافتی را به حداقل برساند ، کاملا متفاوت است.
البته، همانطور که هر طرفدار کمیک میداند، شباهتهای آشکار زیادی بین شخصیتهای متعدد Marvel و DC وجود دارد. اگر محبوبیت همیشگی هر دوی آنها چیزی به ما میگوید، این است که مخاطبان همیشه تشنه داستانهایی از عدالت هستند که زیر پوشش شب پخش میشوند.
اگه من میتونستم یکی کمیک از مارول بسازم شواله ماه دنیا را میکشد میساختم اول هم با انتقام جویان شروع میکردم
ایده جالبیه.