کمیک استریپ
با فیلم های جهان توسعه یافته DC ، سرانجام ما شاهد ماجراهای کلیدی برخی از بزرگترین شخصیت های تاریخ کمیک در صفحه نمایش سینما هستیم. از زمان مرگ سوپرمن تا پایه گذاری لیگ عدالت ، بسیاری از شخصیت ها و خطوط داستانی مهم معرفی شده اند. در حالی که برخی از قوس های بزرگ لیگ عدالت نیز رعایت شده است ، مانند اولین فیلم عالی زن شگفت انگیز یا تولد دوباره و بازگشت سوپرمن ، برخی دیگر از این صحنه ها در فیلم ها تا کنون در حال حلق آویز شدن هستند. تا حدی ، این نتیجه تغییر داده شده است البته با بزرگ شدن DCEU با برنامه طولانی زک اسنایدر برای جهان ، مطمئناً برخی از موضوعات همچنان باقی مانده است. همچنین وقتی پروژه های زیادی با استقلال کامل توسعه می یابند همه آنها به سمت یک مجموعه بزرگتر توسعه پیدا می کنند و همیشه خطر موضوعات داستانی جدا افتاده وجود دارد.
متأسفانه این بدان معناست که برخی از عناصر مهم فیلم ها بی پاسخ هستند ، هرچقدر هم که از دیدگاه روایی رضایت بخش نباشند. آنچه در این مقاله می آید تعدادی از خطوط داستانی DC و نقاط طراحی شده و موضوعات روایی است که تا کنون بدون هیچ توضیحی ناپدید شده اند. البته این بدان معنا نیست که آنها هرگز باز نخواهند گشت ، اما در حال حاضر همه اینها کارهای بزرگ ناتمام برای جهان DC هستند.
آتلانتیسی ها در Man of Steel کجا بودند؟
فیلمی که DCEU را آغاز کرد همانطور که می دانیم “مرد فولادی” بود ، به دنبال تکامل کلارک کنت (هنری کویل) از یک پسر بیگانه آمریکایی در شهری کوچک تا تبدیل شدن به سوپرمن می بینیم که در این راه او با شرورانی از میراث کریپتونی از دست رفته خود روبرو می شود: ژنرال زاد (مایکل شنون) و سربازان متجاوزش پس از فرار از زندان در منطقه فانتوم و با برنامه نسل کشی زاد در مورد استفاده از ماشین جهانی و فناوری کریپتونی بود که می توانست یک جهان را به صورت یک منطقه قابل سکونت برای کریپتونی ها، بر روی زمین تبدیل کند. و نتیجه این کار این بود که زمین به شکل کریپتون بازسازی شده و مناسب زندگی کریپتونی ها باشد … اما به قیمت نابودی تمامی موجودات آن. کشتی خود زاد، صفر سیاه ، با ایجاد موتور جهانی در بالای اقیانوس هند به شکل گیری زمین در یک طرف کره زمین کمک کرد.
نکته اینجاست: فرایند شکل دهی زمین بر همه گونه های حیات روی زمین از جمله اقیانوس ها تأثیر می گذارد و موتور جهانی مستقیماً بر روی اقیانوس هند کار می کرد. ما از تاریخچه DC و “Aquaman” می دانیم که در اقیانوس اطلس ،آتلانتیسی ها نسبت به تغییرات یا بدرفتاری با اقیانوس های جهان بسیار حساس هستند و دارای تسلیحات قوی و وسایل نقلیه پیشرفته هستند. با توجه به آنچه می دانیم ، هیچ دلیلی وجود ندارد که آنها به سرعت به موتور جهانی پاسخ ندهند و آن را حمله ای علیه دریاها و حاکمیت خود تلقی نکنند. در حالی که سوپرمن تلاش های خود را تا حدودی متوقف کرد ، شگفت آور است که آنها هیچ واکنشی نشان ندادند. پس آنها باید در چه مکانی بیشتر از این مکان در حمله به زمین می بودند؟
چه اتفاقی برای رابین افتاد؟
“بتمن علیه سوپرمن: سپیده دم عدالت” اولین فیلم DCEU است که خود شوالیه تاریکی را در خود جای داده است ، پس از ۲۰ سال مبارزه با جنایت در گاتهام ، بتمن خود را بسیار درگیر کرده است. در این مرحله ، بتمن (بن افلک) یک مرد هوشیار سخت گیر و خشن است (حتی به دنبال جنایتکاران تجاری) ، و او به تنهایی با کمک آلفرد (جرمی آیرونز) کار می کند. وقتی غار خفاشی را می بینیم ، یکی از قطعات شگفت انگیز آن لباس رابین آسیب دیده در یک محفظه شیشه ای با نوشته “HAHAHA JOKE’S ON YOU BATMAN” (هاهاها جوکر جلوی توئه بتمن) است که در قسمت جلوی لباس با اسپری رنگ آمیزی شده است. سوراخ گلوله در روی لباس وجود دارد ، اما در فیلم چیز کمی برای توضیح برای این صحنه وجود دارد.
ما چند قطعه کلیدی از پشت صحنه را از نظرات و فیلمهای بعدی می دانیم. ما می دانیم که برخلاف کمیک ها ، این رابین مرده قبلی به جای جیسون تاد دیک گریسون (رابین حال حاضر) است. مقدمه هارلی کوئین (مارگوت رابی) در “جوخه خودکشی” او را به عنوان شریک قتل رابین معرفی می کند ، که مسلماً برای زمان بندی های مورد نظر اسنایدر و دیوید آیر کارگردان “جوخه انتحاری” مشکل ایجاد می کند. جوکر با ملاقات با هارلین کوئینزل کوره طلای خود را در دهان خود دارد ، اما گفته می شود در نتیجه ضرب و شتم بتمن در تلافی قتل ظاهر شده است. اگر چنین است ، واقعاً کی و چگونه جوکر رابین را کشت و رابطه واقعی هارلی با آن جنایت چگونه بوده است؟
کل تاریخچه بتمن کجاست؟
صحبت در مورد عدم وضوح در مورد مرگ رابین در DCEU نشان می دهد که ما درباره تاریخ ۲۰ ساله بتمن در مبارزه با جنایت در گاتهام اطلاعات دقیقی نداریم. بروس وین در خط مشی ای برای آلفرد اظهار نگرانی می کند: “۲۰ سال در گاتهام ، آلفرد. ما دیدیم که ارزش وعده ها چقدر است. چند پسر خوب باقی مانده است؟ چند نفر همینطور می مانند؟” این گفته ها نشان می دهد که همکاران هوشیار سقوط کرده اند (مانند رابین دیک گریسون) و شاید به جنایت روی آورده باشند ، مانند جیسون تاد/رد هود و هاروی دنت/دو چهره در کمیک ها.
در “Suicide Squad” ما Killer Croc را می بینیم و می بینیم که Caped Crusader در حال تعقیب جوکر و هارلی کوئین و جاهای دیگر برای گرفتن Deadshot (ویل اسمیت) است و یا درگیرهای علیه هارلی کوئین مارگو رابی به عنوان یک موضوع که در ادامه شاهد آن هستیم. ما همچنین می بینیم که ویکتور زاس (کریس مسینا) و ماسک سیاه (ایوان مک گرگور) هر دو در این گوشه از DCEU حضور دارند. اما به غیر از چندین کلمه مبهم ، ما تقریباً هیچ چیز در مورد تاریخچه بتمن در گاتهام یا این اشرار، هوشیارانی که از جنگ مقدس او پشتیبانی کرده اند ، و غیره نمی دانیم. علاوه بر این ، اکثر DCEU به جای روشن ساختن هر یک از این موارد حذف شده ، بسوی معانی گنگی حرکت کرده است. تاریخچه بتمن و متحدانش و درگیری ها چیست؟ و چگونه به اقدامات او در “بتمن علیه سوپرمن” کمک کرده است؟
آیا بتمن حتی در DCEU هویت مخفی دارد؟
در کمیک ها ، مراقبت دقیق بتمن از هویت مخفی خود یک عنصر عظیم در اسطوره های این شخصیت است ، به طوری که توانایی یک شرور در استنباط آن اغلب معیار میزان خطرناک بودن آن شرور است. بین با مطالعه دقیق زبان بدن او به این نتیجه رسید. رأس الغول و دخترش تالیا آن را از ابتدا می دانستند ، در حالی که هوگو استرنج توانایی های او را به عنوان یک مغز مجرم آنالیز می کند. با این حال ، در DCEU ، به نظر می رسد که مردم آن را می دانند که صریحاً نباید بدانند.
به عنوان مثال ، در صحنه پس از اعتبار در “Suicide Squad” ، چنین بیان شده است که فرمانده گروه Task Force X ، آماندا والر (ویولا دیویس) آن را از همان ابتدا می داند. اما چیزی که عجیب تر است این است که هنگام قدم زدن بروس وین در “لیگ عدالت” برای یافتن “آکوامن” ، او در یک دهکده ماهیگیری جداگانه با آرتور کری (جیسون موموآ) روبرو می شود ، جایی که کری به او می گوید: “اجازه بده این را مستقیماً متوجه شوم ، تو این کار را انجام میدهی یعنی لباس می پوشی … مانند یک خفاش واقعی. ” ما نمی توانیم در چارچوب این کلمات بگوییم که چه مقدار از هویت بتمن افشا شده است یا چقدر او از قبل می دانسته است ، اما بروس مطمئناً در افشا و بحث در مورد هویت مخفی خود با شخصی که هنوز به عنوان متحد او تأیید نشده است دقتی نداشته است. و در صحنه پاداش در “لیگ عدالت زک اسنایدر” ، حتی جوکر بتمن را “بروس” می نامد. آیا او حتی سعی می کند هویتش را مخفی نگه دارد؟ این راز در این دوره از زندگی او کجاست؟
چرا بتمن قبلا از ابرانسانها چیزی نمی دانسته است؟
ما بتمن را در فیلم “مرد فولادی” نمی بینیم ، اما در “Batman v Superman: Dawn of Justice” (بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت) می بینیم که او شاهد نبرد سوپرمن با زاد در متروپولیس بوده ، و سپس سوپرمن را تهدیدی جدی قلمداد کرده است. بر اساس همه شواهد ، دیدن کریپتونی اولین مواجهه بروس با افراد خارج از جهان است و این کشف (و دسیسه های لکس لوتر) باعث می شود تا بروس پرونده های رمزگذاری شده شرکت لکس را سرقت کند. ما متوجه می شویم که این فایلها حاوی اطلاعاتی درباره ابرانسانهای مختلف از جمله زن شگفت انگیز (Gal Gadot) ، فلش (Ezra Miller) ، سایبورگ (ری فیشر) و آکوامن هستند. در سکانس بعدی پس از اعتبار از “جوخه انتحاری” ، آماندا والر به بروس تعدادی پرونده دولتی در مورد برخی از این انسانهای دارای قدرت (و دیگران) می دهد.
همه این نگرانی های ناگهانی پس از سوپرمن در مورد انسانهای فرازمینی این سوال را ایجاد می کند: آیا این اولین بار است که بتمن در مورد ابرقدرت ها چیزی می شنود؟ بتمن شهرت عظیمی در کمیک ها دارد زیرا برای هر چیزی که یک انسان می تواند برای آن آماده شود، آماده است. ما از “جوخه خودکشی” می دانیم که قبلا خبیث های شرور مانند Killer Croc و شاه کوسه در دنیای بتمن وجود داشته اند. در ۲۰ سالی که بتمن در گاتهام زندگی می کرده است ، محتمل است که او قبل از این هم باید با افرادی دارای قدرت مواجه شده باشد . و همچنین ، زن شگفت انگیز قبلا به شدت در جنگ جهانی اول مداخله کرده و اینکه در رویداد ۱۹۸۴ که کل جهان را تحت الشعاع قرار داد ، نمایان شده است. دلایل کمی وجود دارد که انتظار داشته باشیم بتمن اینقدر طول کشیده تا لحظه نابودکننده جهان را “با وجود ابرانسانها” ندیده باشد.
جعبه های مادر در DCEU دقیقاً چیست؟
در کمیک ها ، مادر باکس ها ابر رایانه های باحالی هستند که توسط سیاره معادل آپوکالیپس (اما خوب) “پیدایش جدید” و خدایان جدید آنها ساخته شده اند. (ما قبلا در این مقاله این جعبه ها را به خوبی معرفی کرده ایم و صد البته که خواندن این مقاله را کاملا توصیه می کنیم) هر جعبه مادر دارای هویت منحصر به فرد و اراده مستقل خود است ، علاوه بر مجموعه وسیعی از قدرتهای خلاقانه. آنها می توانند از لوله های بوم برای حمل و نقل استفاده و آنها را ایجاد کنند و میزبان خود را به زندگی بازگردانند ، جراحات را درمان کنند ، گرانش را حفظ کنند و… اثرات آنها تقریباً نامحدود است. با این حال ، در DCEU ، موارد استفاده و تاریخ آنها نامشخص است. برای اولین بار ، DCEU معتقد است که این آثار مرموز به سه مورد نیاز دارند تا “وحدت” را ایجاد کنند ، که به دارکساید اجازه می دهد زمین را به سیاره ای شبیه به سیاره آپوکالیپس تبدیل کند و همچنین ارتش او را به زمین منتقل کند. دیگر مورد استفاده اصلی DCEU برای جعبه های مادر این است که جان سایبورگ را نجات داده و اجزای فلزی او را به بدنش پیوند زده اند.
سایر موارد در مورد جعبه های مادر در DCEU مبهم است. در “لیگ عدالت زک اسنایدر” ، سایبورگ از آنها به عنوان “ماشین های تغییر” یاد می کند و می افزاید: “جعبه ها در مورد شفا یا کشتن ، زنده کردن یا کشتن فکر نمی کنند. آنها مواد را به اراده اربابان خود تنظیم مجدد می کنند. این قدرت عظیم آنها را نشان می دهد ، اما مشخص نیست که چرا آنها به هر سه این جعبه ها نیاز دارند تا بتوانند حمل و نقل دارکساید را انجام دهند ، در حالی که ، در کمیک ها ، یکی به احتمال زیاد این ترفند را انجام می دهد. همچنین توضیحی ارائه نمی شود که چرا سایبورگ را انتخاب کرده ، و چرا استپن ولف در ابتدا توانسته از آن برای تشکیل اتحادی استفاده کند ، در حالی که کمیک ها معتقدند جعبه های مادر وفادار هستند و اراده خود را دارند. اساساً نحوه برخورد DCEU با آنها سوالات زیادی را ایجاد می کند که باید به آنها پاسخ داده شود.
فانوس های سبز کجا هستند؟
در “لیگ عدالت” (هر دو نسخه) ، اولین جنگ بین نیروهای زمین (آتلانتیسی ها، آمازونی ها ، انسان ها) و نیروهای دارک ساید را مشاهده می کنیم که ۵۰۰۰ سال پیش رخ داده است. صرف نظر از نسخه های قبلی، دو فانوس سبز نشان داده می شود که آنها در کنار نیروهای زمینی می جنگند و سپس در نبرد با حلقه قدرت خود برای یافتن یک فانوس جدید در حال مرگ هستند. فانوسها اساساً از بخشهای فضا محافظت می کنند و در شرایطی در سیاره ای که در محافظت از آن در برابر تهدیدهای فرازمینی ، تهاجمات و دیگر مهاجمان فضایی تخصص دارند ، مداخله خواهند کرد. مهمتر از همه ، این بخشها نباید بدون محافظ باقی بمانند (به همین دلیل حلقه بلافاصله پس از مرگ حامل قبلی ، به دنبال یک فانوس جدید خواهد رفت).
بنابراین … فانوس ها در ۵۰۰۰ سال گذشته کجا بودند؟ فانوس ها کجا بودند وقتی زاد و کریپتونی ها در “مرد فولادی” به زمین حمله کردند ؟ آنها وقتی Doomsday در “Batman v Superman” یا به ویژه در “لیگ عدالت” هنگامی که یک حمله فرازمینی دیگر رخ داد ، کجا بودند؟ اینها دقیقاً همان نوع درگیری های بین ستاره ای هستند که قرار است فانوس ها به آن پاسخ دهند ، و در حالی که ما در سری بعدی HBO Max شاهد فانوس های سبز خواهیم بود ، منطقی نیست که آنها از این حملات بُعدی بین ستاره ای کنار کشیده باشند. چرا ما هیچ فانوس سبزی را (که Steppenwolf حداقل در عصر کنونی ما آن را تصدیق می کند) در ۵۰۰۰ سال گذشته ندیده ایم؟
در تمام این مدت شورای جادوگران کجا بوده است؟
در “شزم !” DCEU با معرفی جادوگر باستانی به عنوان (Djimon Hounsou) ، تاریخچه شورای جادوگران و تبدیل بیلی باتسون (Asher Angel) به شزم (Zachary Levi) جنبه جادویی کمیک ها ، در فیلم ها باز می شود. در فیلم گفته می شود که سنگ جاودانگی منبع تمام جادوها و همچنین مکانی است که در آن هفت گناه کشنده نگهداری می شود. جادوگر اصلی شزم و هفت نفر از اعضای خانواده اش (که او آخرین آنها است) شورای جادوگران را در آنجا تشکیل دادند و در مقطعی از گذشته ، شزم به تت آدام (بعداً به عنوان بلک آدام معروف شد) اختیاراتی در آن قلمرو داده است که همین موضوع درگیری بلک آدام و هفت گناه مرگبار را در برابر شورای جادوگران به راه انداخت و منجر به کشته شدن اکثر آنها شد. زمان قابل توجهی گذشت تا اینکه شزم قدرتهای خود را به بیلی باتسون و بعداً خانواده او منتقل کرد تا با هفت گناه مرگبار و دکتر سیوانا شرور (مارک استرانگ) مبارزه کنند.
(ماجرای اوریجین شزم و این داستان توسط سایت ما در اینجا ترجمه شده) مطمئناً در فیلمهای بعدی مطالب زیادی در مورد بلک آدام توضیح داده خواهد شد. اما در کمیک ها او زندگی خود را به عنوان یک برده مصری آغاز کرد و به حوادثی که باعث کشته شدن بیشتر اعضای شورای جادوگران در حدود ۵۰۰۰ سال پیش انجام شد ، منجر شد. زمانی که آتلانتیس ها ، آمازون ها و انسان های اولیه با نیروهای دارکساید در “لیگ عدالت” می جنگیدند ، اگر شورای جادوگران وجود داشتند ، در زمان حمله خدایان بیگانه شرور کجا بودند؟ خدایان ، آتلانتیسی ها و آمازونی ها همه آنجا بودند ، اما جادوگران برای محافظت از زمین در این زمان محوری ظاهر نشدند.
انگیزه های واقعی لوتر چیست؟
در “بتمن علیه سوپرمن: سپیده دم عدالت” ، لکس لوتر (جسی آیزنبرگ) حمله ای چند جانبه ای به سوپرمن انجام می دهد که شامل گام هایی مانند تنظیم سوپرمن برای حمله در آفریقا ، یادآوری نقش سوپرمن در حمله متروپولیس به بتمن و تنظیم سوپرمن برای بمباران سنا و سپس ربودن مادر سوپرمن می باشد. در یک لحظه توجیهی ، او ادعا می کند که اساساً انگیزه او مخالفت با تصور “خدایان” بر روی زمین است ، به جز بحث هایی مانند “شیاطین جهنم از زیر ما نمی آیند. بلکه، آنها از آسمان می آیند” یا “من تصور کردم اگر خدا قادر مطلق باشد ، نمی تواند چنین خوب باشد. و اگر او خوب است ، نمی تواند همه کاره باشد. ” ما واقعاً دلایل دیگری برای نفرت لوتر از سوپرمن بدست نمی آوریم. گفته می شود که در کمیک ها لوتر سابقه طولانی و انتقام شخصی علیه سوپرمن در وجود خود دارد. اما اینجا اینطور نیست تنها دلیلی که ما داریم ، نفرت لوتر نسبت به “خدایان” است که از انسان ها قدرت بیشتری دارند.
آخرین برنامه لوتر فراتر از آشفتگی تاکتیک های پیچیده او شامل مخلوط کردن خون خود با بدن زاد، و ترکیب این دو با فناوری کریپتونی برای ایجاد دومزدی، وحشی فوق العاده قوی است که سوپرمن را می کشد. بنابراین عامل محرک او ظاهراً نفرت از خدایان است ، و با این حال … برنامه نهایی او مهندسی خدایی است که قدرتمندتر ، حیوانی تر و کمتر تحت کنترل بشر باشد؟ اما همه ابن ها چیزی نیست که یک برنامه ریز درخشان با این انگیزه انجام دهد ، بنابراین انگیزه واقعی لوتر برای نفرت مطلق از سوپرمن چیست؟
چرا خون انسان مخلوط با DNA کریپتونی یک هیولای قوی تر و باهوش تر ساخته است؟
در مورد مهندسی لوتر در مورد هیولای رستاخیز در “بتمن علیه سوپرمن: سپیده دم عدالت” … این روند نسبتاً اندکی منطقی است. لکس با استفاده از اثر انگشت و کلید فرمان زاد وارد اتاق پیدایش کشتی پیشاهنگ کریپتونی می شود. او اطلاعات زیادی را از بایگانی های کریپتونی آموخته است ، و از یک هیولا باستانی کریپتونی (Doomsday) در آنجا چیزهائی خوانده است که اگر بتمن نتواند یا نخواهد سوپرمن را بکشد ، او را به عنوان یک خطای ناخواسته دوباره ایجاد می کند. این فرایند شامل آوردن جسد زاد به اتاق پیدایش است ، سپس لوتر بدن خود را زخم زده و خون خود را به داخل اتاق و روی جسد زاد می ریزد. این نتیجه مهندسی و علت پیدایش نسخه ای از روز رستاخیز (دومزدی) است ، موجودی عملاً بی فکر ولی با قدرتی فوق العاده (حداقل در حد و اگر قوی تر از سوپرمن نباشد) ،و با خشم بی حد و حصر و برخی توانایی های بازآفرینی جدی.
آنچه کمی منطقی به نظر نمی رسد این است که چرا DNA جسد یک کریپتونی با DNA انسان به یک موجود عظیم و قوی تر از سوپرمن تبدیل شده است. انسانها از هر نظر شبیه کریپتونی ها هستند ، اما Doomsday از هر دوی آنها بزرگتر است و شبیه هیچکدام از این دو نیست. کریپتونی ها از نظر جسمی بسیار قوی تر از انسانها هستند و روز رستاخیز با وجود افزودن DNA انسان قوی تر از کریپتونی ها به نظر می رسد. افزودن DNA انسان دستور تهیه این جانور باستانی نخواهد بود ، زیرا بعید است که خالق کریپتونی باستانی انسانهایی را در اطراف خود داشته باشد و چرا در جهان ترکیب DNA کریپتونی با DNA انسان ، دومزدی را ترکیبی از این دو نکرده است؟
سکانس سفر در زمان فلش چیست؟
در “بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت” ، بروس وین با دیدن بری آلن ، معروف به فلش ، از یک کابوس بیدار می شود. بری به بروس در مورد آینده (هر چند مبهم و گیج کننده) هشدار می دهد ، و می گوید: “بروس! به حرف من گوش کن … موضوع لوئیس است. این لوئیس لین است. او کلید است. آیا من خیلی زود آمدم؟ بله ،ظاهرا من زیادی به عقب برگشتم تو در مورد او درست می گفتی. تو همیشه در مورد او حق داشتی! بروس ما را پیدا کن … تو باید ما را پیدا کنی! ” در “لیگ عدالت زک اسنایدر” متوجه می شویم که در آینده مد نظر کارگردان ، سوپرمن تسلیم معادله ضد زندگی شده و تحت حکومت دارک ساید بسیاری از دشمنان دارک ساید را نابود کرده است. و فلش ، به زمان گذشته بازگشته تا در مورد خطر ذاتی سوپرمن به بتمن هشدار دهد.
البته این یک طرح کلی بود که DCEU با آن پیش نرفت ، بنابراین احتمال زیادی وجود دارد که هرگز محقق نشود و ما فقط تا حدی ببینیم که ماجرا ممکن است به کجا برسد. در عین حال ، دنباله فلش هنوز در تداوم DCEU وجود دارد ، اما معلوم نیست که چگونه آنها سعی می کنند به آن معنی و مفهوم بدهند.
چگونه Wonder Woman 1984 کل جهان را تغییر نداد؟
در “زن شگفت انگیز ۱۹۸۴” ، FBI به دکتر باربارا مینروا (کریستن ویگ) مراجعه می کند تا در شناسایی Dreamstone (سنگ آرزو) برآورده کننده آرزوها به آنها کمک کند. شاهزاده دیانا ناخواسته آرزو می کند که استیو ترور (کریس پاین) برگردد در حالی که مینروا آرزو می کند مانند دیانا شود ، و قدرتهای رو به رشد او را به دست آورد. تاجر شکست خورده ماکسول لرد (پدرو پاسکال) آرزو دارد که خود سنگ شود. این به او این امکان را می دهد که هر بار که کسی از طریق او آرزو می کند ، قدرت آن شخص را به دست آورد ، و از آن استفاده می کند تا سرانجام کاخ سفید ، فناوری های مخفی ارتباطات ایالات متحده را تصاحب کند و به طور موثر تمام جهان را به عنوان خواسته های بشریت در اختیار بگیرد. البته همه این آرزوها برای کاربران هزینه دارد و همه آنها بشریت را تا حد جنگ جهانی هسته ای سوق می دهند. زن شگفت انگیز از Lasso of Truth on Lord استفاده می کند و جهان – از جمله ماکسول لرد – را متقاعد می کند تا با کنار گذاشتن خواسته های خود به بحران پایان دهند.
اما با وجود این هیچ نشانه ای مبنی بر کنار گذاشتن آرزوها باعث نمی شود کسی رویدادهایی را که در مقیاس جهانی رخ داده است فراموش کند ، فیلم هم در همین مسیر پیش می رود. اگر به همه افراد روی زمین اجازه داده شود آرزوهای خود را برآورده کنند و باعث هرج و مرج عظیم جهانی شوند ، این امر تاریخ ، تمدن و دین بشری را تغییر می دهد. این امر وجود سحر و جادو را بسیار مهم می کند و به طور علنی وجود ابرانسان ها را در اوایل دهه ۱۹۸۰ تأیید می کند. این به معنای واقعی همه چیز را در DCEU تغییر می دهد ، اما در عوض چنان کنار گذاشته می شود که انگار اصلا چیز مهمی وجود نداشته است.
آیا دولت آمریکا جادو را نمی فهمد؟
در “جوخه انتحار” ، آماندا والر تیمی از شرور های هزینه پذیر (گروه ویژه X) را تشکیل می دهد تا پس از مرگ سوپرمن ، در ازای مجازات تخفیف در زندان ، به ماموریت های خطرناک و پرخطر بپردازند. استثناء اصلی دکتر جون مون (کارا دلوین) است که تحت سلطه یک جادوگر بین ابعادی باستانی معروف به Enchantress (افسونگر) قرار دارد و تحت کنترل آماندا والر در قلب او است. وقتی Enchantress و برادر باستانی اش Incubus (ظلم) برای تسخیر زمین حرکت می کنند ، این دو نفر از جادو استفاده می کنند تا افراد مختلف را به سربازهای ماوراء طبیعی خود تبدیل کنند. نکته عجیب در مورد همه اینها این است که شروران اینجا به وضوح تهدیدهای جادویی و عرفانی هستند و والر این را می داند ، اما اکثر اعضای جوخه Task Force X (Deadshot ، Killer Croc ، Slipknot ،Captain Boomerang ، Harley Quinn) به معنای واقعی کلمه هیچ توانایی عرفانی یا ارتباط با جادو ندارند.
این یک غفلت بزرگ است ، زیرا تنها دلیلی که تیم موفق می شود (به غیر از عنصر غافلگیری) تلاش دو عضو جادویی باقی مانده اش است – ال دیابلو در حالت نفرین شده خود با آتش کامل با Incubus مبارزه می کند و او را به سمت بمب می راند و کاتانا با استفاده از شمشیر نفس گیرش برای پایان دادن به تهدید او برای همیشه او را پس میزند. والر می داند که Enchantress یک جادوگر است ، پس چرا باید یک تیم اشرار را برای یک کار جادویی بفرستد؟ این حتی اولین برخورد دولت ایالات متحده با هنرهای جادویی یا خدایان نیست .قبلا جادوی ماکسول لرد رئیس جمهور ایالات متحده را تحت کنترل قرار داده و کل جهان را تحت تأثیر خود قرار داده و تقریباً منجر به هولوکاست هسته ای در دهه ۱۹۸۰ شده است. آیا دولت ایالات متحده پس از آن آنقدر به جادو علاقه نداشته که هرگز به فکر برنامه های احتمالی خودش در برابر حملات جادویی بیفتد؟ و آیا آنها هنوز در این زمینه پیش بینی های لازم را انجام نداده اند؟
زمانی که فکر کنیم تمامی این تعارضات و ناگفته ها هنوز در جهان DCEU باقی مانده اند و نیازمند پاسخ داده شدن ،در فیلم های بعدی هستند، امیدواریم در فیلم های بعدی و خصوصا با تغییراتی که زک اسنایدر انجام داده است ، این جهان فیلم را هر چه پربارتر ببینیم و طبیعتا لذت بیشتری از جهان DCEU ببریم.
