ددشات (به انگلیسی: Deadshot) با نام اصلی فلوید لاؤتون، یک شخصیت خیالی شرور بزرگ در کتابهای کامیک آمریکایی منتشر شده توسط دیسی کامیکس است که اغلب به عنوان دشمن بتمن محسوب میشود. شخصیت ددشات توسط لی اسکوارتز و دیوید ورن رید خلق شدهاست که اولین بار در ژوئن/ژوئیه ۱۹۵۰ در شمارهٔ ۵۹ کمیکهای بتمن حضور داشت. او یک تروریست و تیرانداز حرفه ایست.
ددشات معمولاً نقابی پارچهای یا فلزی به رنگ سفید یا سرمه ای دارد که مجهز به عدسی چشمی سایبرنتیک سرخ رنگ برای دید و هدف گیری بهتر است. وی اغلب کت پارچهای میپوشد و به انواع اسلحه مجهز است. ددشات در بازیهای بتمن: ریشههای ارخام و بتمن:شهر آرخام با لباسی کشی به رنگ قرمز و سرمه ای حضور پیدا کرد.
فلوید پسر جوانی بود که با پدر و برادرانش زندگی میکرد. وقتی پدرش برادر مورد علاقهاش را میزند از عصبانیّت با اسلحه سعی در قتل پدرش میکند اما به اشتباه برادرش را میزند و میکشد. از آنجا فرار میکند و تصمیم میگیرد تیراندازیاش را تقویت کند. او سپس به لیگ زیرزمینی جنایتکاران میپیوندد و به قتل میپردازد. در کمیکها تنها کسی که توانسته از تیرهای او جان سالم به در ببرد، بتمن است.
ددشات یکی از بزرگترین قاتلان بزرگ سرتاسر جهان محسوب میشود. او بیشتر شهرت خود را مدیون مهارت بسیار بالایی که در تیراندازی و هدفگیری و همچنین سابقهاش در به پایان رساندن مأموریتها، آن هم در بهترین حالت ممکن دارد، است. او در طی زندگی خود هم سمت قهرمانان قرار داشته و هم در جبهه شروران بوده است. لازم به ذکر است که بزرگترین نقطه ضعف ددشات دخترش است و برای او و حفظ امنیتیش حاضر است هر کاری انجام دهد. او در حال حاضر یکی اعضای اصلی و محوری تیم جوخه انتحاری به حساب میآید.
شخصیت فلوید لاوتون یا همان ددشات یکی از کاراکترهای نسبتا شرور است که در کتابهای کمیکی که توسط شرکت دی سی کامیکس منتشر میشود، حضور پیدا میکند. این شخصیت توسط دیوید ورن رید، لو شوارتز و باب کین خلق شده است. ددشات برای اولینبار در قسمت ۵۹ سری کتاب کمیک Batman که در ماه ژوئن سال ۱۹۵۰ منتشر شد، حضور پیدا کرد. او یک تیرانداز بسیار ماهر و فوقالعاده است که بهطور مداوم به مهارت خود در هدفگیری و همچنین خطا نرفتن هیچکدام از تیرهایش، افتخار میکند و همین موضوع باعث شهرت او شده است. اغلب اوقات ددشات بهعنوان یکی از مرگبارترین قاتلان دنیای دی سی کامیکس به حساب میآید.
ددشات بهطور معمول یکی از دشمنانِ ابرقهرمان شهر گاتهام یعنی بتمن به حساب میآید. او جزو همان دسته دشمنانی قرار دارد که گالری شروران ویژه بتمن را تشکیل میدهند. با اینکه اغلب اوقات این شخصیت بهعنوان یک فرد ابرشرور به تصویر کشیده میشود، اما میتوان گفت که در برخی خط داستانیها هم نقش یک ضدقهرمانی یا آنتی هیرو را داشته است. سایت محبوب آی جی ان در سال ۲۰۰۹ یک فهرست از بزرگترین شخصیتهای شرور تاریخ کتابهای کمیک تهیه کرد و ددشات را در رتبه ۴۳ این فهرست قرار داد. این شخصیت به خاطر محبوبیت بسیار زیادی که در طی این سالها به دست آورده، علاوهبر کتابهای کمیک، در انواع مختلف رسانه مانند فیلم، سریال، انیمیشن و غیره هم حضور پیدا کرده است.
فلوید لاوتون فرزند کوچکتر یک زن و شوهر بسیار ثروتمند محسوب میشود؛ زن و شوهری که فوقالعاده از یکدیگر نفرت داشتند. فلوید مدام برادر خود یعنی ادوارد را تحسین میکرد و او را الگوی خود قرار داده بود؛ با اینکه تمام مدت هم زیر سایه برادر بزرگتر زندگی میکرد. زمانیکه فلوید به دوران نوجوانی رسید، مادر او که ژنویو نام داشت، او را قانع کرد تا تلاش کند که پدر سوءاستفادهگر و بدخواهش را به قتل برساند. از همین رو، او به همراه یک تفنگ به بالای یک درخت رفت تا دستور مادرش را انجام دهد اما به طریقی تیرش منحرف شد و خطا رفت؛ به همین ترتیب بهصورت کاملا تصادفی، فلوید بهجای اینکه پدرش را بکشد، برادرش را به قتل رساند. فلوید همان شب دو قول به خودش داد: زمانیکه به دوران بزرگسالی رسید و در اولین فرصت مناسبی که به دست آورد، دوباره برای کشتن پدرش تلاش کند و این بار نتیجه خوبی بگیرد و دوم هم اینکه دیگر هیچوقت تیرش به خطا نرود.
به همین ترتیب، فلوید برای اینکه بتواند قول دوم خود را نگه دارد، از همان زمانها تمرینات بسیار سخت خود را آغاز کرد تا تبدیل به یک تیرانداز بسیار ماهر شود. فلوید زمانیکه به دوران بزرگسالی رسید، به گروه تفنگداران دریایی پیوست. بعد از آن هم او مدت زمان خاصی را با اعضای لیگ قاتلان گذارند. بعد از گذشت این دوران، فلوید بهدنبال راهی گشت تا بهعنوان یک مزدور و قاتل مستقل، بتواند کارفرماها و مأموریتهای مخصوص به خودش را به دست بیاورد. بعد از اینکه دختر فلوید توسط ماموران کبرا دزدیده شد، ددشات به سراغ بتمن رفت و از او درخواست کمک کرد تا بتواند دخترش را نجات دهد.
او هیچوقت تیری را هدر نمیدهد و تقریبا اصلا تیرهایش خطا نمیرود
ماموران کبرا به این منظور دختر ددشات را ربوده بودند که او را مجبور کنند تا برای آنها کاری را انجام دهد. بتمن قبول کرد تا در طی این ماجرا به ددشات کمک و هر چیزی را که او نیاز دارد، فراهم کند. ددشات هم در طی ماجرای نجات جان دخترش، هیچکس را به قتل نرساند. بااینحال، او یک بار مردی را که بهصورت مستقیم دخترش و همچنین زندگی او را تهدید کرده بود، به قتل رساند اما اجازه داد که بتمن او را دستگیر کند. او درنهایت بلافاصله به زندان Belle Reve فرستاده شد؛ جایی که به او پیشنهاد شد تا به تیم Suicide Squad بپیوندد.
القاب و اسامی مستعار: فلوید لاوتون، بهترین قاتل دنیا، مردی که هیچوقت تیرش خطا نمیرود، بزرگترین تیرانداز روی زمین و غیره.
تیمها: زندانیان تیمارستان آرکهام، چک میت، لیگ عدالت آمریکا، Killer Elite، سیکرت سیکس، انجمن مخفی ابرشرورها، جوخه انتحاری، لیگ و غیره.
متحدان: آماندا والر، انارکی، بامبو مانکی، بین، بلک ماسک، بولت، برنز تایگر، کاپیتان بومرنگ، کارمن لنو، کت من، کشیر، کنت ورتیگو، ادی لاوتون، ادوارد لاوتون، ال دیابلو، الکترو کیوشنر، اریک، هک، هارلی کویین، آیس برگ، جان دیگل، کی جی بیست، ناک اوت، لکس لوتر، لیانا کرزنر، مارلین، مارنی هرس، مرلین، میشل تورس، مستر زز، نرون، اوون مرسر، پارادیمن، پنگوئن، ریک فلگ، اسکاندال سوج و غیره.
دشمنان: ادم کری، ادم رید، الکس مرکل، آماندا والر، اندی هسکل، ایپکس، بتمن، کاپیتان نازی، کشیر، کرایم داکتر، دیوید کین، ددلاین، دث استروک، دی تایلر، دابل داون، دکتر پولاریس، الستی گرل، فارلی فلیتر، فیدلر، فایر باگ، ژنویو لاوتون، جورج لاوتون، گرین ارو، گری لورا، هنک هال، جان دیگر، کالیبر، کیلر ماث، لیدی ویک، لوئیس لین ربات، مد داگ، مستر میراکل، نرون، مستر اسمیت، پاید پایپر، کویین بی و غیره.
همانطور که اشاره شد، این شخصیت توسط دیوید ورن رید، لو شوارتز و باب کین خلق شده است. ددشات برای اولینبار در قسمت ۵۹ سری کتاب کمیک Batman که در ماه ژوئن سال ۱۹۵۰ منتشر شد، حضور پیدا کرد. با اینکه خلق این کاراکتر محبوب برعهده افراد دیگری بود، اما هنرمندانی مانند لوک مکدانل و همچنین جان اوسترندر نقش بزرگ و بسیار مهمی در گسترش این شخصیت داشتند و بهطور قابل توجهی او را تغییر دادند. این شخصیت توسط ادم گلس و فردریکو دالوچیو در مجموعه New 52 دوباره به تصویر کشیده شد و تغییراتی هم در او به وجود آمد. این شخصیت در ۷۹۸ کتاب کمیک حضور داشت که در قسمت ۱۳ سری کتاب Suicide Squad به نام Dead End و همچنین قسمت ۱۹ سری کتاب Suicide Squad به نام Red Rain جان خود را از دست داد.
دوران طلایی:
زمانیکه ددشات برای اولینبار در دوران طلایی حضور پیدا کرد، هنوز هیچکس اطلاعات زیادی درباره این شخصیت یا ماجراهایی که در گذشته خود پشت سر گذاشته بود، خبر نداشت. به همین ترتیب میتوان گفت که این شخصیت علاوهبر این دوره، در دوره بعد هم همچنان به همان شکل باقی ماند و هیچ تغییر و تکاملی در او ایجاد نشد.
دوران مدرن:
دوران مدرن، داستان گذشته و همچنین روانشناسی مخصوص این شخصیت را بهصورت گسترده برای مخاطبان معرفی و بیان کرد. همانطور که بالاتر هم عنوان شده بود، فلوید لاوتون در یک خانواده نسبتا بد به دنیا آمد و فرزند کوچک این خانواده محسوب میشد. با اینکه خانواده او بسیار ثروتمند بودند، اما پدر و مادرش افرادی سوءاستفادهگر و بسیار بدی بودند. به همین ترتیب، فلوید برادر بزرگتر خود یعنی ادوارد را الگوی خود قرار داده بود. زمانیکه آنها به دوران نوجوانی رسیدند و مادرشان یعنی ژنویو از آنها خواست تا پدرشان را به قتل برسانند، فلوید در ابتدا مقاومت کرد اما برادرش ادوارد قبول کرد تا این کار را انجام دهد. به همین دلیل هم او، فلوید در یک اتاق زندانی کرد تا خودش، پدرشان را به قتل برساند و برادر کوچکترش مزاحم کار او نشود. مدت زیادی طول نکشید که فلوید از آن اتاق فرار کرد و به همراه یک تفنگ به بالای درخت رفت.
او تصمیم داشت که به پدرش شلیک کند اما به محض اینکه تیراندازی کرد، شاخهای که روی آن نشسته بود شکست و تیر او بهطور مستقیم به سمت برادرش رفت و بهصورت تصادفی او را به قتل رساند؛ به همین ترتیب، فلوید برادرش را که فوقالعاده دوست داشت به قتل رساند و پدری را که از او نفرت داشت، نجات داد. در این برهه زمانی، آرزوی مرگ این نسخه از شخصیت هم بیان شد. این نسخه از شخصیت ددشات دو فرزند داشت؛ یک پسر به نام ادوارد که به قتل رسیده بود و یک دختر که زویی نام داشت. در این دوران هیچ ارتباطی بین او و ارتش یا کبرا نشان داده نشده بود.
بعد از فلش پوینت:
در دوران پس از فلش پوینت و مجموعه New 52، شخصیت ددشات دوباره معرفی شد. این بار داستان گذشته او به طرز عجیب و فوقالعاده زیادی دستخوش تغییرات شد. در این نسخه، ددشات فرزند یک خانواده فقیر بود که در محله Narrows شهر گاتهام زندگی میکردند. زمانیکه او هنوز کودکی بیش نبود، گلولههای یک باند خیابانی که در اطراف خانهشان بود و با خشونت وارد خانه آنها شد، خطا رفت. به همین ترتیب پدر و مادر و همچنین خواهر او به قتل رسید اما به طرز عجیب و چشمگیری هیچ آسیبی به خودش وارد نشد. بعد از این اتفاق ناگوار، فلوید به خودش قول داد که انتقام خانوادهاش را بگیرد و هیچوقت حتی یک تیر را هم هدر ندهد. از همین رو او تمرینات سخت خود را آغاز کرد تا تبدیل به یک تیرانداز بسیار ماهر شود.
این داستان که مربوطبه گذشته فلوید میشد، دوباره دستخوش تغییرات شد؛ به طوری که انگار داستان قبلی، دروغی بیش نبوده است. بخش زیادی از داستان گذشته و تاریخچهی فلوید لاوتون، دوباره در این دوران هم بهعنوان تاریخچه اصلی بازگو شد. البته لازم به ذکر است که تفاوتهای جزئی بین این نسخه و نسخه قبلی وجود داشت. خانواده او دوباره معرفی شدند و به کانون توجه بازگشتند. در این نسخه، فلوید دیگر یک فرزند بیشتر نداشت که نام آن «سوجین» نام داشت. از همین رو دو فرزند دیگر او یعنی ادوارد و همچنین دخترش زویی بهطور کلی از این تداوم پاک شدند. در طی یک خط داستانی، ددشات تلاش کرد تا یک سناتور را به قتل برساند اما به خاطر مداخلهای که بتمن در این ماجرا کرد، فلوید دستگیر شد. او بعد از دستگیری به زندان Belle Reve رفت و در آنجا از او خواسته شد تا به تیم جوخه انتحاری بپیوندد.
تولد دوباره:
در مجموعه و تداوم Rebirth، ماجراهایی که باعث دستگیری و به زندان افتادن ددشات شده بود، دستخوش تغییرات شد و به همین رویدادهای کنونیای که نوشته شده، تغییر پیدا کرد. دختر او یعنی همان زویی دوباره در این مجموعه هم معرفی شد تا نقش تنها فرزند فرضی او را داشته باشد.
مردی که میتوانست بتمن باشد:
ددشات بعد از اینکه به شهر گاتهام رسید، نقش یک پارتیزان را در دست گرفت. او از همان تواناییهای بسیار حرفهای تیراندازی خود کمک گرفت تا با جرم و جنایت مبارزه کند. لازم به ذکر است که در این برهه زمانی، او اصلا هیچکس را به قتل نمیرساند. او در طی زمانیکه بتمن در تعطیلات به سر میبرد و هیچ فعالیتی نداشت، توانست محبوبیت زیادی را بین مردم به دست بیاورد. بتمن بعد از تحقیق درباره ددشات، خیلی زود متوجه شد که او بهطور مخفیانه در حال کار کردن با جنایتکاران است. ددشات درواقع از پوشش خود بهعنوان یک پارتیزان بسیار محبوب و دوستداشتنی استفاده میکرد تا حواس پلیس را پرت کند. از همین رو، بتمن تصمیم گرفت که اسلحه ددشات را دستکاری کند تا او تیرهایش خطا برود. بعد از این اتفاق، بلافاصله ددشات را دستگیر کرد. ددشات برای مدت زمان محدودی به زندان فرستاده شد.
ظاهری عجیب:
بعد از گذشت مدتی، ددشات از زندان فرار کرد و دوباره به شهر گاتهام بازگشت. او تصمیم داشت که هر طور شده، انتقام خود را از بتمن بگیرد. او که حسابی در زندان سرسخت شده بود، بعد از فرار از آنجا، لباس جدیدی بر تن کرد و سلاحهای مخصوصی را به مچ دستهای خود متصل کرد. او تلاش کرد تا بتمن را به قتل برساند؛ آن هم بدون توجه به تماشاچیان بیگناهی که در آنجا حضور داشتند. مدت زیادی طول نکشید که ددشات دوباره توسط بتمن دستگیر شد و به زندان منتقل شد.
بحران در زمینهای بینهایت:
در طی ماجرای بحران در زمینهای بینهایت، ددشات یکی از اعضای ارتش ابرشروران محسوب میشد. او در طی این رویداد، با «کریپر» مبارزه کرد و توسط خود او هم شکست خورد.
افسانهها:
هنوز مدت زیادی از دستگیری و زندانی شدن ددشات نگذشته بود که «آماندا والر» به سراغ او رفت. والر، ددشات را بهعنوان یکی از اعضای جدید تیم خود که اخیران آن را تشکیل داده بود، استخدام کرد. والر قصد داشت تا با استفاده از این تیم، که نام آن را هم Task Force X گذاشته بود، در مأموریتهای انتحاری و بسیار خطرناک، از مجرمان و محکومان استفاده کند. ددشات بعد از شنیدن این پیشنهاد، آن را قبول کرد و به همراه دیگر اعضای تیم به Mount Rushmore سفر کرد. در طی این سفر، ددشات توانست با استفاده از یک سلاح آزمایشی، Brimstone را نابود کند. زمانیکه کاپیتان بومرنگ این تیم را تهدید کرد و گفت که خیلی زود آن را افشا میکند، به ددشات دستور داده شد تا او را به قتل برساند. اما مدت زیادی طول نکشید که ریک فلگ به سراغ او رفت و او را از انجام این کار منع کرد.
جوخه انتحاری:
ددشات انتخاب کرد که همچنان بهعنوان یکی از اعضا در تیم جوخه انتحاری باقی بماند. از همین رو عملیاتهای خود را خارج از زندان Belle Reve آغاز کرد. او در چندین مأموریت مختلف به همراه دیگر اعضای تیم شرکت کرد که توانست آنها را به موفقیت برساند. او در طی این مأموریتها خودش را اثبات کرد و نشان داد که یکی از بهترین، کارآمدترین و مفیدترین اعضای گروه به حساب میآید. او در چندین مأموریت ویژه نفوذی شرکت کرد، بهخصوص آنهایی که در کشور روسیه قرار داشتند؛ زیرا او بهطور کامل زبان روسی را بلد بود.
آغاز:
در این برهه زمانی، همسر سابق فلوید یعنی «سوزان» با او تماس گرفت و اعلام کرد که پسر آنها که ادی نام داشت، ربوده شده است. به همین ترتیب، او مجبور شد که تیم خود را ترک کند که بتواند بهدنبال پسر خود بگردد و او را پیدا کند. او متوجه شد که همکاران قدیمیاش، پسرش را نگه داشتهاند. همکاران قدیمی فلوید قصد داشتند تا با انجام این کار، او را مجبور کنند که یک قرارداد قدیمی را برای آنها انجام دهد. درنهایت مشخص شد که این قرارداد، همان ماموریتی است که مادرش به او داده بود تا پدرش را به قتل برساند. ددشات اصلا قبول نکرد که این مأموریت را انجام دهد و بلافاصله کشتن افرادی را که پسرش را گروگان گرفته بودند، آغاز کرد و تک تک آنها را به قتل رساند.
در همین حین، یکی از همان افراد به نام «وس انسلم» به همراه ادوارد از آنجا فرار کرد و بعد از اینکه حسابی به او آسیب رساند، بهطور تصادفی این پسر را کشت؛ آن هم پیش از اینکه ددشات بتواند خودش را به آنجا برساند. زمانیکه ددشات از مرگ پسرش خبردار شد، انسلم را به قتل رساند و ردِ مادر خودش را زد؛ همان فردی که باعث شد تا تمام این اتفاقات ناگوار رخ دهد. بااینحال، درست زمانیکه ددشات در تلاش بود تا مادرش را به قتل برساند، به خاطر مداخله فردی به نام «مارنی هرس» از انجام این کار متوقف شد. بااینحال، در پایان این خط داستانی، ددشات مادر خود را فلج کرد و بلافاصله به زندان Belle Reve بازگشت.
دورِ آخر:
با اینکه ددشات به خاطر از دست دادن پسرش حسابی از خود بیخود شده بود و دیگر تقریبا هیچ ثباتی نداشت، اما آماندا والر هیچ توجهی به وضعیت او نکرد و او را به یک مأموریت فرستاد. ددشات وظیفه داشت تا در طی این مأموریت، ریک فلگ را متوقف کند؛ کسی که نیروهای دفاعی اسکواد یا همان جوخه را در دست خودش گرفته بود. فلگ در تلاش بود تا یک فرد سیاسی را که او را تهدید کرده بود که وجودش را فاش میکند، به قتل برساند. ددشات با موفقیت توانست ریک فلگ را نسبت به ترور این سناتور متوقف کند؛ اما این موضوع اصلا باعث نشد که سناتور جان سالم از آن ماجرا به در ببرد، زیرا ددشات خودش او را به قتل رساند. زمانیکه نیروهای پلیس به آنجا رسیدند، او اجازه داد که چندین بار توسط آنها مورد اصابت گلوله قرار بگیرد و هیچ کار خاصی هم انجام نداد. اما درنهایت جان سالم به در برد.
بازگشت به تیم جوخه انتحاری:
در این برهه زمانی، ددشات دوباره به تیم جوخه انتحاری بازگشت اما برای مدت زمان خاصی، به خاطر بیثباتی و مشکلات روانیای که داشت، در تیمارستان آرکهام بستری شد. او آنقدر آنجا ماند تا زمانیکه برنز تایگر با او ارتباط برقرار کرد. برنز تایگر به ددشات اطلاع داد که آماندا والر و دیگر اعضای تیم در آپوکالیپس قرار دارند و آنها هرچه زودتر باید به کمک آنها بروند. ددشات بعد از انجام این مأموریت ارتباط خود را با تیم ادامه داد و در مأموریتهای مختلفی درکنار آنها بود. اما بعد از گذشت مدتی، این تیم توسط خود آماندا والر منحل شد.
Kobra Kronicles:
در این دوران که ددشات بهعنوان یک قاتل مستقل و مزدور فعالیت میکرد، توسط کبرا استخدام شد تا دث استروک و همچنین «پیس میکر» را به قتل برساند. دث استروک و پیس میکر که از این قرارداد باخبر شدند، توانستند ددشات را متوقف کنند و به او گفتند درواقع خودش هدف بعدی کبرا بوده است. پیس میکر اصرار کرد که خودشان در عوض او را استخدام کنند تا بتوانند علیه کبرا کاری انجام دهند. مدت زیادی طول نکشید که او توسط فردی به نام «گنیفر دورو» دستگیر شد و بهعنوان یک طعمه توسط کبرا مورد استفاده قرار گرفت. اما توانست بالاخره از آنجا فرار کند و به «دکتر لایت» و همچنین «کاتانا» پیوست تا بلکه به کمک یکدیگر، پایگاه کبرا را نابود کنند.
Watery Grave:
ددشات بعد از اینکه دوباره به تیم جوخه انتحاری پیوست، به ماموریتی فرستاده شد که در طی آن، ناک اوت را استخدام کند. آنها قرار بود تا به کمک یکدیگر به مبارزه با « Silicon Dragons» بروند و آنها را شکست دهند. زمانیکه اعضای تیم درون گاز خاصی فرو رفتند و بعد از آن هم بلافاصله دستگیر شدند، ددشات یکی از اولین افرادی بود که توانست از آن زندان فرار کند. او به اعضای تیم کمک کرد تا «استینگر» و همچنین ارتش او را که « Silicon Dragons» نام داشت، شکست دهند. آنها پیش از اینکه متوقف شوند، استینگر را تا آستانه مرگ پیش بردند. زمانیکه مشخص شد که کاپیتان بومرنگ همان خائن گروه است، ددشات به سمت دست او شلیک کرد. او کاری کرد که بومرنگ آن صخرهای را که با دست چسبیده بود و از آن آویزان شده بود، رها کند و به پایین بیفتد. اما طولی نکشید که او توسط سوپر بوی نجات پیدا کرد. بعد از این ماجراها، ددشات به همراه دیگر اعضای گروه، از آن محل فرار کردند و جان خود را نجات دادند.
Underworld Unleashed:
ددشات یکی از افراد و زندانیانی بود که در این برهه زمانی توسط نرون از زندان Belle Reve آزاد و به جهنم یا همان هل برده شد. ددشات در طی این ماجرا، پیشنهادی را که به او شده بود، پذیرفت، روح خود را رها کرد و قبول کرد که برای نرون، هرجومرج و همچنین آشفتگی را گسترش دهد؛ آن هم به این شرط که بتواند گلولههای بیشتری به دست بیاورد تا هدفهای خود را به قتل برساند. به همین ترتیب، او تبدیل به یکی از اعضای گروه شرورانهای به نام Killer Elite شد. به ددشات گفته شده بود که میتواند آن ترور رویایی خود را انجام دهد. از همین رو، ددشات انتخاب کرد تا یک مهد کودک را منفجر کند؛ آن هم بهعنوان بیانیه نهایی خود مبنی بر بیهودگی و پوچی زندگی. بااینحال، او توسط « Obsidian» و همچنین اعضای تیم لیگ عدالت، متوقف شد.
بحران هویت:
ددشات و دیگر اعضای گروه قاتلان برای حفظ جان خودشان به یک خانه امن پناه برده بودند و در آنجا مخفی شدند. در همین حین، مورد حملهی اعضای تیم لیگ عدالت قرار گرفتند. اعضای لیگ عدالت در تلاش بودند تا بهدنبال قاتل «سو دیبنی» بگردند و او را پیدا کنند. طولی نکشید که ددشات، توسط گرین لنترن دستگیر و درون یک جعبه که توسط انرژی ساخته شده بود، زندانی شد. او تصمیم گرفت که در ناحیه گردن به سمت خود شلیک کند. زیرا در نظر داشت که اگر این کار را انجام دهد، گرین لنترن حفاظ خود را رها میکند و فرصت بسیار خوبی در اختیار او قرار میگیرد. او با انجام این نقشه توانست برای مدت کوتاهی، بینایی لنترن را از بین ببرد و فرار کند. اما طولی نکشید که دوباره توسط سوپرمن دستگیر شد. بعد از گذشت مدتی، ددشات توانست به خاطر ارتباطاتی که با اعضای جوخه انتحاری داشت، از زندان آزاد شود.
War Games:
در طی ماجرایی که در دنیای زیرزمینی شهر گاتهام و همچنین بین باندهای فعال در این شهر به وجود آمده بود، ددشات توسط پنگوئن استخدام شد تا نقش محافظ و بادیگار او را داشته باشد. زمانیکه جلسهای برقرار شده بود و پنگوئن هم در آن حضور داشت، به سمت او تیراندازی شد اما ددشات توانست با موفقیت از پنگوئن دفاع کند و جان او را نجات دهد. بااینحال بعد از گذشت مدتی، زمانیکه هاش و پرومتئوس به سراغ پنگوئن آمده بودند، توانستند ددشات را تسلیم خودشان کنند. اما درنهایت توسط «تارانتولا» خلع سلاح شدند و شکست خوردند.
بازسازی حومه:
زمانیکه ددشات متوجه شد که یک دختر دارد و او در یکی از بدترین قسمتهای شهر استار سیتی بزرگ و تربیت میشود، تصمیم گرفت که به آنجا رفت و نقش یک پارتیزان عجیب و غریب را ایفا کند. او خودش بهتنهایی در نبردی قرار گرفت که مقابل او سه باند مختلف قرار داشتند. حال لازم به ذکر است که این سه باند هم به خاطر تصاحب قلمرو و محدوده بیشتر، با یکدیگر سرِ جنگ و درگیری داشتند. به همین ترتیب فلوید با موفقیت توانست این نبرد را به پایان برساند. مدت زیادی طول نکشید که ددشات توسط رهبران این سه باند مورد هدف قرار گرفت؛ به طوری که آنها چندین نفر از افراد خود را به سراغ این پارتیزان فرستاد تا کار او را یکسره کنند و او را از میدان بیرون ببرند. از همین رو، ددشات در طی این نبرد و حملهای که به وجود آمده بود، مرگ خود را جعل کرد. همین اتفاق باعث شد تا این گانگسترها دست از سر او بردارند و او بهتنهایی و بدون اینکه کسی متوجه بشود، توانست از آنجا فرار کند.
اتحاد شرورها:
ددشات یکی از چندین شرور و ضدقهرمانی بود که توسط فرد مرموزی به نام «ماکینگ برد» به دور یکدیگر جمع شدند. آنها قرار بود تا با کمک یکدیگر با نفوذ و قدرت انجمن مخفی ابرشرورها که روزبهروز هم میزان آن افزایش پیدا میکرد، مقابله کنند. ددشات به خاطر تهدیدهایی که علیه دخترش مطرح شده بود و جان او تا حد زیادی در معرض خطر قرار داشت، مجبور شد که در این مسیر قرار بگیرد و هر چیزی را که ماکینگ برد میگوید، انجام دهد. مدت زیادی طول نکشید که اعضای انجمن مخفی به وجود چنین افرادی پی بردند. به همین ترتیب تک تک اعضای گروه سیکرت سیکس دستگیر شدند و توسط اعضای انجمن مورد شکنجه قرار گرفتند. اما بعد از تحمل کمی شکنجه و اسارت، آنها توانستند از آنجا فرار کنند و جان خود را نجات دهند. اعضای گروه سیکرت سیکس چندین مأموریت مختلف را علیه اعضای انجمن مخفی ابرشرورها انجام دادند. در حمله آخری که آنها علیه خانه اسرار یا همان خانه انجمن مخفی انجام دادند، ددشات مقابل دث استروک قرار گرفت و با او مبارزه کرد. اما او درنهایت چندین بار در ناحیه سینه مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
شمارش معکوس:
بعد از انحلال و از بین رفتن گروه سیکرت سیکس، ددشات دوباره به همان گروه سابق خود یعنی جوخه انتحاری بازگشت. او یکی از چندین اعضای جوخه انتحاری بود که به ماموریتی فرستاده شد که باید در طی آن، ابرشرورهای مورد نیاز را دور یکدیگر جمع میکرد و آنها را به سیارهای به نام Salvation میفرستاد. او در طی این مأموریت به سراغ «تریکستر» و «پاید پایپر» فرستاده شد و مسئولیت فرستادن آنها را برعهده داشت. این گروه چندین بار با آنها برخورد کردند اما هر بار به یک دلیل نمیتوانستند آنها دستگیر کنند. در قسمت ۲۲ سری کتاب کمیک Countdown To Final Crisis، ددشات از دستورها آماندا والر سرپیچی کرد و پروتکلهای مخصوص جوخه انتحاری را شکست و در یک قطار به پایپر و همچنین تریکستر حمله کرد.
در قسمت ۲۴ همین مجموعه او بهتنهایی توانست این دو را دستگیر کند اما درنهایت هر دوی آنها دوباره فرار کردند. از آنجایی که که ابرشرورها از ماجرای Project Salvation باخبر شده بودند، ددشات ظاهرا در طی انجام این کار با موفقیت تریکستر را به قتل رساند و پاید پایپر را تنها به حال خود رها کرد.
Salvation Run:
ددشات یکی از چندین اعضای جوخه انتحاری بود که آماندا والر به آنها خیانت کرد. بعد از خط داستانی قبلی که تعدادی از اعضا وظیفه داشتند که یک سری شرور را به سیاره Salvation بفرستند، به آنها خیانت شد و درنهایت خودشان هم به این سیاره فرستاده شدند؛ با وجود اینکه آنها ازطریق جوخه انتحاری با دولت همکاری میکردند. در همین حین، ریک فلگ جونیور به فلوید گفت که بووم تیوب بسته شده است و دیگر افرادی مانند ددشات نمیتوانند روی زمین حضور داشته باشند. به همین ترتیب ددشات به خودش قول داد، به محض اینکه به زمین بازگشت، انتقام خود را از فلگ بگیرد. در طی مدت زمانیکه فلوید لاوتون روی آن سیاره قرار داشت، تیمی به نام تیم لکس تشکیل داده شده بود که او هم به این تیم پیوست. بعد از گذشت مدتی و بعد از اینکه آنها با حمله پارادیمنها مقابله کردند، او هم به همراه دیگر شروران توانست به وسیله تلهپورت کنندهی لکس لوتر، از آنجا فرار کند.
Batman: Cacophony:
در طی این برهه زمانی، ددشات مخفیانه وارد تیمارستان آرکهام شد تا یک مأموریت و قراردادی را که بسته بود، با موفقیت به پایان برساند؛ این مأموریت هم چیزی نبود جز گرفتن زندگی و جان جوکر. پیش از اینکه ددشات بتواند جوکر را به قتل برساند، توسط فردی به نام « Onomatopoeia» مورد حمله قرار گرفت. سرانجام مدت زیادی طول نکشید که Onomatopoeia توانست در این مبارزه برتری را نسبت به ددشات به دست بیاورد. در طی این مبارزه، ددشات از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت. اما بعد از گذشت مدتی مشخص شد که بهلطف کلاهی که روی سرش بود، توانست از این اتفاق جان سالم به در ببرد. او مرگ خود را جعل کرد و علائم حیاتی خود را پنهان کرد تا به همه اینگونه نشان دهد که زنده نمانده است. او بعدها، پیش از اینکه دستگیر و به زندان فرستاده شود، برای بتمن همه اتفاقاتی را که در تیمارستان آرکهام رخ داده بود، تعریف کرد. از همین رو، بتمن از آن تکنولوژیای که در ماسک و کلاه لاوتون به کار رفته شده بود، استفاده کرد تا بتواند از برخورد بعدی خود با جوکر و Onomatopoeia جان سالم به در ببرد و پیروز میدان باشد.
ولوم دوم سیکرت سیکس:
بعد از گذشت ماجراهای خط داستانی قبلی، ددشات به همراه «اسکندال سوج»، بین، «رگ دال» و همچنین «کت من» دوباره به تیم سیکرت سیکس پیوست. او در طی چندین مأموریت مزدورانهی مختلف، آنها را همراهی کرد و به موفقیتهای زیادی رسید. اعضای این تیم به این منظور استخدام شده بودند تا تارانتولا را در جزیره Alcatraz پیدا کنند و بازگردانند. آنها در طی انجام این مأموریت، کارتی را پیدا کردند که تارانتولا ظاهرا از «جونیور» دزدیده بود؛ یک شخص شرور مرموز که ظاهرا تمام مافیای ساحل غربی را اداره و رهبری میکرد. عملا میتوان گفت که جونیور تمام جامعه شرورانه و جنایتکارانه را تحت کنترل خودش داشت زیرا تقریبا همه از او میترسیدند. از همین رو، او با تمام افراد خود تماس گرفت تا به کمکش بیایند؛ حتی آنهایی که در تیمارستان آرکهام قرار داشتند.
شش عضو این گروه متوجه شدند که آن کارتی را که پیدا کرده بودند، توسط نرون ساخته شده بود و عبارت « Get Out Of Hell Free» روی آن نوشته شده بود. خیلی زود، این شش عضو سیکرت سیکس توسط یک ارتش کوچک از ابرشرورها، مورد حمله قرار گرفتند. تمامی آنها قصد داشتند تا آن کارتی را که در اختیار سیکرت سیکس بود، به دست بیاورند؛ آن هم به دستور جونیور. طبق گفته جونیور، هرکس که میتوانست این کارت را به دست بیاورد و به او تحویل دهد، میتوانست ۲۰ میلیون دلار بابت هر کدام از اعضای گروه سیکرت سیکس به دست بیاورد. مثل اینکه جونیور در طی این مدت، بین را دستگیر و علاوهبر زندانی کردن، مورد شکنجه هم قرار داده بود. البته از آنجایی که بین اصول بسیار محکم و چارچوب اخلاقی سرسختانهای داشت و علاوهبر آن هم ارتباط پدر و دختری عمیقی با اسکندال برقرار کرده بود، اصلا حاضر نشد که به تیم جدید خود خیانت کند.
هنوز مدت زیادی از این ماجراها نگذشته بود که مشخص شد جونیور، درواقع خواهر رگ دال و همچنین دختر اولین رگ دال به حساب میآید. جونیور ظاهر و شکل یک دلقک قدیمی ترسناک را به خود گرفته بود؛ دلقکی که پوستی بریده بریده شده داشت و چشمهایش را هم آنقدر باز شده بخیه زده بود که شکل یک دلقک را داشته باشد. شش عضو گروه سیکرت سیکس از آنجا فرار کردند و بلافاصله به سمت شهر گاتهام رفتند. اینگونه به نظر میرسید که ددشات به آنها خیانت و با تارانتولا آنها را ترک کرده است. زمانیکه اعضای گروه از این موضوع باخبر شدند، ددشات را تحت تعقیب قرار دادند و توانستند خود را به او برسانند. اما در حال لحظه دوباره توسط جونیور و ابرشرورها مورد حمله قرار گرفتند. البته در میان آنها «مد هتر» هم حضور داشت و مشخص شد که درواقع او تمام این ابرشرورها را استخدام کرده تا خیلی راحت در طی این ماجرا آنها را به قتل برساند.
علاوهبر جوخه انتحاری، ددشات در گروه دیگری به نام سیکرت سیکس هم حضور داشته است
تارانتولا جان خود را فدا کرد تا بتواند زندگی دیگر اعضای گروه را نجات دهد. او این کار را با کشیدن خودش و همچنین جونیور، به مقابل حمله ترکیبی ابرشرورها انجام داد. به نظر میرسید که او هنگام انجام این کار، ظاهرا کارت را همراه خودشان نابود کرده بود. بااینحال، مدت خیلی کمی بعد از این اتفاق اینگونه نشان داده شد که اسکندال در اختیار و کنترل کارت قرار داشت. در طی این مدت زمان که آنها درکنار هم بودند، ددشات توانست فوقالعاده به اعضای تیم نزدیک شود و این ارتباط هم روزبهروز عمیقتر میشد. این ارتباط آنقدر زیاد بود که حتی ددشات حاضر شد تا چندین بار برای آنها، تقریبا خودش را فدا کند تا جان آنها را نجات دهد. در طی یک مأموریت، او و دیگر اعضای تیم بهصورت مخفیانه به زندان Belle Reve رفتند. این اتفاق، در اصل بخشی از نقشه کلی آماندا والر بود که قصد داشت تا از این طریق، دوباره ددشات را به گروه جوخه انتحاری بیاورد.
البته لازم به ذکر است که تیم جوخه انتحاری در طی خط داستانی تاریکترین شب که در ماه ژانویه ۲۰۱۰ منتشر شده بود، دوباره وارد زندگی ددشات شد. اما بعد از اینکه تیمهای مختلف با یکدیگر متحد شدند تا این مردههای قیام کرده را شکست دهند، ددشات اصلا قبول نکرد که با وجود اتفاقات رخ داده، دوباره به تیم جوخه انتحاری بازگردد. به همین ترتیب، او همچنان بهعنوان یکی از اعضا در گروه سیکرت سیکس باقی ماند. درحالیکه آنها در حال انجام ماموریتی در شهر گاتهام بودند، چندین تن از متحدان بتمن را در این حین به قتل رساندند. رگ دال در طی این ماجراها عنوان کرد که ددشات و کت من، با وجود اعتراضاتی که میکنند، درواقع دوستان خوبی برای یکدیگر هستند و نمیتوانند این موضوع را انکار کنند. پیش از اینکه آنها بتوانند نقشهی خود را پیش از این ادامه دهند و به پایان برسانند، توسط یک ارتش از قهرمانان، مورد حمله قرار گرفتند؛ ارتشی که به کمک بتمن آمده بودند تا گروه سیکرت سیکس را شکست دهند. ددشات و دیگر اعضای تیم تصمیم گرفتند که با وجود شانس بسیار کمی که در بحث پیروز شدن داشتند، با این قهرمانان مبارزه کنند. ددشات توانست در طی این نبرد، «دکتر لایت» را شکست دهد اما طولی نکشید که به خاطر حرکت انفجاری و قدرتمندی که گرین لنترن انجام داده بود، خودش شکست خورد و از هوش رفت. بعد از آن هم، همانطور که انتظار میرفت دیگر اعضای گروه زمان سختی را پشت سر گذاشتند و سرانجام هم شکست خوردند.
جوخه انتحاری:
ددشات یکی از اولین افرادی بود که با تیم جوخه انتحاری آشنا شد و به آن پیوست. در طی این مدت زمانیکه او یکی از اعضای تیم بود، غالبا هم نقش رهبر آن را برعهده میگرفت و در مأموریتهای مختلف تیم را هدایت میکرد. او در چندین مأموریت مختلف بزرگ و البته موفقیتآمیز تیم را همراهی کرده بود. در طی این مدت زمان، او ثابت کرده بود که برای رسیدن به هدف و مقصد خود، حاضر است هر کاری را انجام دهد. زمانیکه تیم توسط سازمان تروریستی به نام Basilisk دستگیر شد، ددشات در ناحیه سینه به خودش شلیک کرد تا بلکه به این طریق بتواند رهبر آنها یعنی « Regulus» را به قتل برساند. بعد از گذشت مدتی، ددشات توسط آماندا والر احیا شد و دوباره به زندگی بازگشت. او بعد از این اتفاق، باری دیگر به تیم جوخه انتحاری بازگشت و با آنها همکاری کرد. در طی جریان مأموریتهای مختلف این گروه و همچنین برای اینکه ددشات بتواند مأموریتهای خود را انجام دهد، یک بار دیگر هم مرد و دوباره احیا شد.
Forever Evil:
در این برهه زمانی، وقتی که گروه Crime Syndicate به روی کار آمد و بهدنبال جمع کردن اعضای مختلف بود، ددشات یکی از معدود شرورهایی محسوب میشد که اصلا قبول نکرد تا به نسخه جدید انجمن مخفی ابرشرورها بپیوندد. در عوض، او توسط آماندا والر استخدام شد تا به همراه دیگر اعضای کمِ گروه جوخه انتحاری به ماموریتی برود و در طی آن، OMAC را به دست بیاورند. ددشات این کار را با موفقیت انجام داد و به هدف خود رسید، اما در همین حین، با گروه دوم جوخه انتحاری برخورد کرد که توسط فردی که خود را شکل آماندا والر درآورده بود، فرستاده شده بودند. ددشات و دیگر اعضای باقیماندهی جوخه انتحاری بعد از مبارزه با این گروه دوم، به نیروهای مخصوصی پیوستند و بعد از آن هم به زندان Belle Reve رفتند؛ جایی که حالا مورد حملهی «تینکر» که در بدن OMAC قرار داشت، قرار گرفته بود.
در طی این خط داستانی، زمانیکه سه تیم لیگ عدالت به قتل رسیدند و از بین رفتند، آماندا والر با ددشات ارتباط برقرار کرد و از او خواست تا دوباره گروه جوخه انتحاری را تشکیل دهد و اعضای آن را جمعآوری کند. ددشات بعد از اینکه پول خود را به دست آورد، به سراغ هارلی کویین رفت تا او را دوباره به تیم بیاورد. او به همراه هارلی کویین توانست «گلولههای جادویی» را پیدا کند؛ گلولههایی که برای مدت کوتاهی قدرتهای ابرانسانی را در اختیار آنها قرار داد تا آنها بتوانند با OMAC مبارزه کنند. بعد از این ماجراها و همچنین شکست دادن تینکر، آماندا والر آشکار کرد که آن گلولههای جادویی باعث شدند تا آنها دوباره با بمبهای نانویی پیوند بخورند.
جوخه انتحاری جدید:
ددشات که در این برهه زمانی دوباره تبدیل به یکی از اعضای تیم جوخه انتحاری شده بود، میتوانست رهبری اعضای این تیم را در دست بگیرد اما ترجیح داد که این کار و وظایف آن را برعهده یکی دیگر از اعضای گروه یعنی «بلک مانتا» قرار دهد. او در چندین مأموریت مخفیانه مختلفی که جوخه انتحاری در آن شرکت داشت، اعضای تیم را همراهی کرد و کمکهایی را به آنها رساند. در طی این ماجراها و مأموریتهای مختلف، او از ناحیه شانه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و تا حد زیادی آسیب دید؛ به طوری که مهارت تیراندازی او تا حدودی دچار اختلال شده بود. همین اتفاق باعث شد تا او در انجام مأموریتها و هدفهایی که در نظر داشت، دچار مشکل شود. زمانیکه آماندا والر مأموریت سخت و تاریکی را به جوخه انتحاری داد، او درکنار دیگر اعضای گروه حضور داشت و قرار بود که به این مأموریت برود؛ ماموریتی که باید در طی آن باید با فردی به نام «ویک سیج» مبارزه و با نفوذ و قدرت او که مدام در حال افزایش بود، مقابله میکردند.
او بعد از این اتفاقات، به همراه دیگر اعضای گروه به زندان Belle Reve بازگشت. او بعد از بازگشت به زندان، به نیروهایی پیوست که مقابل بلک مانتا ایستاده بودند و با او مبارزه میکردند. در طی همین جریان، بلک مانتا از ناحیه شانه، ددشات را مورد اصابت گلوله قرار داد. ددشات که با زخم بسیار بدی روی زمین افتاده بود، هیچ کاری نمیتوانست انجام دهد. اما با این وجود، توانست با استفاده از سلاح مچی خود به سمت بلک مانتا شلیک کند و جان آماندا والر را نجات دهد.
The New 52:
در مجموعه The New 52 (یک بازسازی و راهاندازی مجدد از دنیای دی سی کامیکس که در سال ۲۰۱۱ انجام شده بود)، ددشات دوباره در گروه جوخه انتحاری استخدام شد؛ آن هم پیش از اتفاقاتی که در قسمت اول مجموعه رخ داد. در این مجموعه، ددشات هنوز یک دختر داشت و لباسی را میپوشید که شباهت بسیار زیادی به لباسی داشت که در مینی سری دهه ۲۰۰۰ بر تن میکرد. بااینحال، لازم به ذکر است که پسر او، در این تداوم بهطور کامل حذف شد و او فقط دیگر یک دختر داشت. علاوهبر این، ددشات دیگر آن سبیلی را که بهنوعی نمادش محسوب میشد، نداشت؛ البته برای مدت کوتاهی در قسمت ۱۳ مجموعه اجازه داد که این سبیل رشد کند که بتواند زخمی را با آن بپوشاند.
او در این تداوم بهعنوان یکی از دشمنان و شروران داستان بتمن به تصویر کشیده شد که بهنوعی، رقیبی هم برای شخصیت «مد داگ» که یک شکارچی جایزهبگیر بود، حساب میشد. او همچنین یکی از دشمنان سرسخت کاپیتان بومرنگ بود. بعد از اینکه ددشات در به قتل رساندن و ترور یکی از سناتورهای ایالات متحده شکست خورد، توسط بتمن دستگیر شد. بعد از این اتفاق، ددشات به حبس ابد محکوم شد. بعد از گذشت مدتی، ددشات در گروه جوخه انتحاری استخدام شد و مجبور بود که برای به دست آوردن آزادی زود هنگام خود، در مأموریتهای این گروه شرکت کند.
ددشات به خاطر مهارتهای بسیار زیادی که داشت و اینکه میتوانست تحت فشار هم تصمیمات و کارهای درستی انجام دهد، تبدیل به رهبر گروه شد. اما خیلی زود از این گروه و کارهایی که برای آنها انجام میداد دلسرد و ناامید شد. زیرا برای اولینبار، از زمانیکه دستگیر و زندانی شده بود، برنامهریزی کرده بود تا به ملاقات دخترش برود. اما این قرار ملاقات او لغو شد و با اینکه هنوز چند دقیقا از دیدار او با دخترش نگذشته بود، از آنجا برده شد تا به ماموریتی که برای او در نظر گرفته شده بود، برود. درنهایت ددشات جان و زندگی خودش را فدا کرد تا یکی از اعضای یک فرقه شیطانی به نام Regulas را از بین ببرد. این عضو این فرقه، تقریبا تعداد زیادی از اعضای جوخه انتحاری را شستشوی مغزی داده بود. از طرف دیگر هم او کاری کرده بود تا «بلک اسنایپر» به گروه او یعنی Basilisk بپیوندد.
او در نظر داشت تا با کمک بلک اسنایپر، آنها به سراغ آماندا والر بروند و او را به قتل برسانند. بعد از گذشت مدتی مشص شد که ددشات احیا شده است. احتمالا این اتفاق به خاطر استفاده از یکی از بازوهای Resurrection Man بوده است که جوخه در طی یکی از مأموریتهای اولیهی خود، این دست را برای آماندا والر گرفته بودند.
تولد دوباره دی سی:
در طی ماجرای رویداد War of Jokes and Riddles، ددشات به جبهه جوکر رفت و از او حمایت کرد؛ این خط داستانی مربوطبه دوران اولیهی فعالیت بتمن است و در همان روزهای ابتدایی رخ داده است. در طی این خط داستانی، ددشات مقابل دث استروک قرار گرفته بود. زیرا دث استروک هم مانند ددشات جبههای را انتخاب کرد و تصمیم گرفت که در سمت ریدلر قرار بگیرد. مبارزه بین این دو نفر، چیزی حدود ۵ روز طول کشید که باعث شد تا افراد زیادی در طی این مدت به قتل برساند و قربانی شوند. درنهایت بعد از گذشت مدتی که بتمن حسابی از این ماجراها عصبانی شده بود، تصمیم گرفت که این غائله را خاتمه بدهد. از همین رو هم بهراحتی هر دو جبهه را شکست داد. ددشات که در طی این مدت دچار آسیب مغزی بسیار شدیدی شده بود و حسابی رنج میکشید، بلافاصله به بیمارستان رفت تا تحت درمان قرار بگیرد.
نشانهگیر و تیرانداز حرفهای:
ددشات یک تیرانداز و نشانهگیر حرفهای محسوب میشود. او بیشتر از هر چیزی، به این معروف است که حتی یک تیر هم هدر نمیکند و اصلا نشانهگیریهایش اشتباه نمیشود. ددشات بزرگترین اسنایپر در سرتاسر دنیا محسوب میشود. او حتی به اینکه ظاهرا میتواند به در شرایط غیرممکن یا به هدفهای غیرممکن هم شلیک کند، معروف شده است. او میتواند با هر سلاح یا پرتاب کنندهای که در اختیارش باشد، دقیقا به همین شکل تیراندازی و هدفگیری کند؛ از چاقو گرفته تا گیرههای کاغذی، مورد استفاده ددشات قرار میگیرد.
متخصص فنون جنگی:
ددشات یک متخصص فنون جنگی فوقالعاده ماهر محسوب میشود. او درباره آناتومی انسانها اطلاعات زیادی دارد. به همین دلیل، خیلی خوب و بهراحتی میتواند نقاط ضعف دشمنان خود را تشخیص دهد. همین موضوع باعث شده تا او یکی از خطرناکترین و کشندهترین قاتلان و همچنین تیراندازان در سرتاسر دنیا به حساب بیاید.
سرباز آموزش دیده:
تنها نقطه ضعف فلوید لاوتون دخترش است. او برای دفاع از دخترش حاضر است هر کاری انجام دهد
ددشات تحربههای زیادی در زمینه استفاده از سلاحهای مختلف دارد و آموزشهای بسیار زیادی هم دیده است؛ به طوری که خیلی سریع میتواند از آنها استفاده کند و طرز به کار بردن آنها را یاد بگیرد. او توانایی و مهارت بسیار زیادی در مبارزه تن به تن دارد. همانطور که در مورد قبلی هم به آن اشاره شد، از آنجایی که ددشات آشنایی کاملی با آناتومی بدن انسان دارد، دقیقا نقاط فشار را میشناسد و میتواند با همان نقاط دشمن خود را شکست دهد. او خیلی خوب میتواند کارهای خود را در خفا و پنهانی انجام دهد. او همچنین تخصص بسیار زیادی در جاسوسی و کارهای نفوذی دارد.
بهترین وضعیت فیزیکی:
او بهعنوان یک انسان معمولی، در بالاترین و بهترین وضعیت فیزیکی خود قرار دارد. او دارای چابکی، استقامت و رفلکسهای بسیار خوبی است.
رهبری:
فلوید لاوتون با اینکه اصلا علاقه زیادی به رهبری کردن ندارد، اما زمانیکه لازم باشد یا از او خواسته شود، میتواند یک رهبر شایسته و البته ظالم باشد. خیلی زود هم با هر شرایطی وفق پیدا میکند و سازگار میشود.
تخریب:
در خط داستانی رویداد The War of Jokes and Riddles، در روز سوم مبارزه ددشات و دث استروک، ددشات یک ساختمان را بمباران کرد. او با انجام همین کار باعث شد تا ۲۸ نفر از ساکنان آن ساختمان جان خود را از دست بدهند.
مهندس مکانیک:
ددشات یک مهندس مکانیک بسیار ماهر است. مهارت او آنقدر زیاد است که توانسته سلاحهای مچیاش را خودش بسازد.
زره بدنی:
ددشات یک لباس و زره کامل بر تن میکند که فوقالعاده مقاوم است. این لباس میتواند دربرابر آسیبها و صدمات بسیار زیادی مانند شلیک گلوله یا انفجارهای کوچک از ددشات محافظت کند. کلاه این لباس هم درست همانند دیگر بخشهای آن فوقالعاده از ددشات محافظت میکند. علاوهبر حفاظت، حسهای فلوید را هم افزایش میدهد؛ بهویژه حس بینایی و شنوایی او را.
مسلسلهای مچی:
میتوان گفت که ددشات بهطور معمول دو مسلسل روی مچهای خود دارد. این مسلسلها میتوانند کارهای خارقالعادهی زیادی انجام دهند که اغلب آنها توسط خود ددشات طراحی شده است؛ کارهایی مانند پرتاب گلولههای آتشزا یا حتی انفجاری. این سلاحهای مچی همچنین میتوانند قلابهای طنابی را به طرف هدف مورد نظر پرتاب کنند.
دیگر سلاحها:
ددشات میتواند تقریبا از تمام سلاحهای گرمی که در سرتاسر دنیا وجود دارد، به طرز فوقالعاده چشمگیری استفاده کند. او بیشتر از هر چیزی در استفاده از تفنگهای اسنایپی، تفنگای تهاجمی، هفتتیر و سلاحهای انفجاری تخصص دارد.
در انتها به چند مورد از انیمیشنها و بازیهایی اشاره میکنیم که شخصیت فلوید لاوتون/ددشات در آن حضور داشت:
انیمیشن سریالی Justice League محصول سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴ با صداپیشگی مایکل روزنبام
انیمیشن سریالی Justice League Unlimited محصول سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ با صداپیشگی مایکل روزنبام
انیمیشن سریالی Batman: The Brave and the Bold محصول سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ با صداپیشگی تام کنی
انیمیشن سریالی Justice League Action محصول سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ با صداپیشگی کریستین اسلیتر
سریال Smallville محصول سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ با بازی بردلی اریک
سریال Arrow محصول سال ۲۰۱۲ تاکنون با بازی مایکل روو
سریال The Flash محصول سال ۲۰۱۴ تاکنون با بازی مایکل روو
انیمیشن Batman: Gotham Knight محصول سال ۲۰۰۸ با صداپیشگی جیم میسکیمن
انیمیشن Superman/Batman: Public Enemies محصول سال ۲۰۰۹
انیمیشن Batman: Assault on Arkham محصول سال ۲۰۱۴ با صداپیشگی نیال مکدوناف
انیمیشن Suicide Squad: Hell to Pay محصول سال ۲۰۱۸ با صداپیشگی کریستین اسلیتر
فیلم Suicide Squad محصول سال ۲۰۱۶ با بازی ویل اسمیت
حضور کوتاهی در فیلم Ready Player One محصول سال ۲۰۱۸
بازی Batman: Arkham City محصول سال ۲۰۱۱ با صداپیشگی کریس کاکس
بازی Batman: Arkham Origins محصول سال ۲۰۱۳ با صداپیشگی کریس کاکس
بازی Injustice 2 محصول سال ۲۰۱۷ با صداپیشگی متیو مرسر
بازی Injustice: Gods Among Us محصول سال ۲۰۱۳
مجموعه انیمیشنی لیگ عدالت (به انگلیسی:The Justice league)
مجموعه تلویزیونی Arrow با بازی Michael Rowe سینمایی جوخه انتحاری با بازی ویل اسمیت
انیمیشن شوالیه گاتهام (به انگلیسی: The Gotham knight) سال ۲۰۰۸اانیمیشنجوخهخودکشی:دردسربزرگ(بهانگلیسی Soykidskad:Heltopey)سال۲۰۱۸
بازی بتمن (نینتندو)
بازی بتمن:شهر آرکهام (به انگلیسی:Batman:Arkham city) در این بازی از طرف دکتر هوگو استرنج برای قتل استخدام شدهاست و صداگذاری او بر عهدهکریس کوکس است.
بازی لگو بتمن ۱ و ۲و۳ (به انگلیسی: lego batman 1 and 2)
بازی بتمن: ریشههای آرخام (به انگلیسی: batman arkham origins) در این بازی از طرف بلک ماسک برای قتل بتمن استخدام شده بود.
بازی اینجاستیس 2 ( به انگلیسی : Injustice 2 )
حضور برای اولین بار در سریال آررو (Arrow) سال ۲۰۱۲ (که از شبکهٔ سی دابلیو در حال پخش است).
ددشات در قسمت سوم این سریال (از فصل ۱) به عنوان یک مزدور بوسیلهٔ شخصی مأمور میشود تا سران شرکتهای بزرگ را که برای مزایدهای در یک ساختمان جلسه گذاشتهاند به قتل برساند که توسط شخصیت اصلی فیلم یعنی اولیور کویین که شخصیتی شبیه به رابین هود دارد دستگیر میشود.
شایعه بوده که قرار است در آخرین فیلم بتمن کریستوفر نولان حضور داشته باشد که این اتفّاق نیفتاد، و همچنین ویل اسمیت در فیلم جوخه انتحار نقش ددشات را ایفا کردهاست.