یکشنبه , 7 خرداد 1402 - 10:21 قبل از ظهر

دلیل واقعی جنون ونوم

دلیل واقعی جنون ونوم

سوالاتی وجود دارد که افراد دهه هاست در مورد جهان مارول می پرسند. تونی استارک از کجا وقت پیدا می کند که هر روز صبح با دقت پیکر خود را بتراشد؟ آیا “کارهائی که عنکبوت ها میکنند” نشان می دهد که پیتر پارکر توانایی مجذوب شدن در روزنامه را دارد؟و یا چرا ونوم از منظر آکادمیک اینقدر مجنون است؟

ونوم از همان ابتدای حضور خود در صفحات مرد عنکبوتی شگفت انگیز شماره 299 در سال 1988 ، علاقه مندان به کتاب های کمیک را بارها دست انداخته است. اصول پس زمینه او چیزهای قابل توجهی برای تکرار است: هنگامی که مرد عنکبوتی توسط موجودی کیهانی به ” نبرد جهانی” منتقل شد Beyonder در طول داستان جنگ های مخفی مارول ،  یون قرمز و آبی آسیب دیده از جنگ خود را جایگزین شماره سیاه و سفید تغییر شکل کرد، که ظاهرا توسط یک لباس دانای بیگانه خودکار تهیه شده بود . در حقیقت ، او لکه های تک رنگ یک موجود زنده ، یک “همزیست” از یک سیاره دیگر بود که ناخواسته در نبرد جهانی گرفتار شده بود و به طور اتفاقی به مرد عنکبوتی پیوند خورد. هنگامی که تار انداز محبوب مورد علاقه نیویورک ، فهمید که رفیق او یک انگل فرازمینی است که به طور بالقوه خطرناک است ، به زور سیمبیوتی را که قصد داشت با رقیب کاری پارکر ، ادی بروک ، پیوند بخورد ، از بین برد و او را تبدیل به موجودی زهرآگین ، پر از تراوش تف از دهان و ضد قهرمان ، یعنی ونوم کرد.

بین حسادت حرفه ای بروک و احساس رها شدن همزیست او ، قبلاً توجیه زیادی برای دیوانگی ونوم وجود داشت. همانطور که می گویند: “جهنم هیچ خشم و عصبانیتی مانند احساسات گاك نمی داند.” اما مانند هر شخصیت کتاب های کمیک که به اندازه کافی جذاب باشد، این انبوه دندان و زبان چند دهه قبل از معرفی خود ، گذشته خود را مورد بررسی مجدد قرار داده است. جنون Venom چیز دیگری بیش از یک عکاس عصبانی و یک لوگوی گره خورده بین ستاره ای است که از کره بادام زمینی شکلات می گیرد. این بی ثباتی ناشی از تروما ،و یك خدای بزرگ شرور و ناگزیر یعنی ددپول است.

ونوم از یک خانواده مشکل دار بوده است

در آغاز (جهان های چندگانه مارول) وجود نداشت.البته اگر انصاف داشته باشم ، مقدار زیادی از آنها وجود داشت ، اما بسیاری از چیزها فقط نمی توانند شمع را برای یک چیز کامل روشن نگه دارند ، و سلستیال ها شروع به ساخت چیزهایی کردند. انها خدای بزرگ یعنی ناول را ناامید کردند ، که واقعاً از این سکوت لذت می برد.

Knull ، که از انواع آدم های بدجنس ، سبیل چرخان و ملودرام خوشش میامد ، کلینتار را ایجاد کرد که اکنون بیشتر به عنوان همزیست او شناخته می شود. این طرح به اندازه کافی ساده بود. او با جمع آوری ارتشی از موجودات ، آنها را از تمدنی به تمدن دیگر می فرستاد و تمام سیارات را از بین می برد. کلینتارهای سرسخت تر شورش کردند و عملیات خودشان را آغاز کردند ، یک نیروی صلح حافظ کهکشانی که توسط میزبانانی نجیب و با همزیست های همفکر پیوند میخورد.

سپس ، اوضاع پیچیده شد. کلینتار خیلی زود فهمید که فرآیند اتصال ، که بدون انکار به درستی انجام می شود ، می تواند همگنی و همچنین میزبان را خراب کند ، البته در صورتی که هرکدام دارای گرایش های “ناشایستی” باشند. اگر یک سیمبیوت به یک عوضی چسبانده می شد ، تمایلات خشونت آمیز پخته شده توسط شخصیت پدر خدای فضایی خود را دوباره بیدار می کرد. این یعنی به علت وجود شخصیت آن عوضی ، سیمبوت هم تغییر شخصبت میداد و به یک عوضی تبدیل میشد و ذات خراب خدای خود ، یعنی ناول را بیدار کرده و نشان میداد .

ادی بروک قبلاً در حالت بدی بود وقتی همزیست ونوم او را پیدا کرد. پس از چند تهیه چند گزارش ، افسوس خودکشی ، خشم به قتل و خشمگین شدن از چند همکار خود ، ادی که از قبل دچار بی ثباتی بود توانست همان چیزی باشد که بیگانه را از لبه خارج می کند.

البته ، با توجه به گزارشات اخیر مارول در ده سال گذشته ، “شاید Deadpool هم این کار را کرده باشد “.

 

ونوم ممکن است کمی ددپول در خود داشته باشد

در سال 2015 ، مارول با جنگ های مخفی ددپول مجدداً از وقایع سری جنگ های مخفی خود رونمائی کرد. پیش فرض: Merc with the Mouth در تمام مدت درگیر این کراس اوور بود ، علی رغم اینکه هنوز هفت سال پس از انتشار کمیک اصلی ایجاد نشده بود.

جنگ های مخفی وید ویلسون را دید که انگشتان را به پا می کند – و گاهی اوقات انگشت خود را منشعب می کند – با شناخته شده ترین شرورهای مارول. ددپول کانگ تسخیر کننده و مرد جذب کننده را پایین کشید ، دم مارمولک را محکم کرد و یک خشاب اسلحه را در دهان تاندربال خالی کرد. پس از چند دور چرخش ، او به عنوان دستگاهی جدید شناخته شد که قادر است فقط با یک فکر لباس جدیدی برای کاربر خود ایجاد کند.

به ناچار ، ددپول با همان سیمبیوتی که بعدا توسط مرد عنکبوتی پوشیده شد ، مزین شد. مرد عنکبوتی قبل از اینکه بفهمد این لباس یک موجود زنده است ، از توانایی های شکل دادن بیگانه برای برپایی یک نمایش مد یک نفره استفاده کرد و وقتی احساس کرد که این لباس از افکارش “تغذیه می کند” آن را حذف کرد. وی با بیان اینکه به دام انداختن موجودی حساس در سر او که کاملاً آشفته است عادلانه نبوده است ، نماد را دوباره همان جایی که پیدا کرده بود قرار داد و گفت: “امیدوارم که ارتباط با مغز من باعث خراب شدن این موجود نشود! هرچه باشد ، من متنفرم از اینکه فکر کنم ممکن است روان پیچیده من آن را احمق را چیز دیگری کند! ”

در هنگام خروج از اتاق ، ددپول دستگاه را به مرد عنکبوتی نشان داد و به او یادآوری کرد که “سیاهی رقیق می شود”. حضور وید بعداً از خاطرات همه پاک شد ، اما مفهوم آن کاملاً واضح بود: 30 ثانیه در مغز ددپول کافی است تا هر کسی را از لحاظ مغزی مجنون گرداند.

بنابراین این خیلی محتمل است که همان چند ثانیه پیوند خوردن با ددپول ، سیمبوت ونوم را اینهمه مشکل دار کرده باشد و مسبب خرابی ذات سیمبوت شده باشد.

ددپول کیست ؟
ونوم کیست ؟
مرد عنکبوتی کیست؟

درباره ی hadi

مطلب پیشنهادی

توضیح پایان داستان نگهبانان کهکشان

اخطار: این مقاله حاوی اسپویل از فیلم “Guardians of the Galaxy Vol. 3” است.   …

دیدگاهتان را بنویسید