ما بالاخره در آستانه فیلم «بتمن» مت ریوز هستیم، اولین بازی انفرادی این شخصیت پس از روزهای نیمه اول سه گانه «شوالیه تاریکی» کریستوفر نولان. در این شکاف ده ساله، دیدگاههای خلاقانه برای شوالیه شتل پوش آمدند و رفتند، و سرانجام بر روی کلاه ریوز، بتمن جدید مستقر شدند. این شوالیه جدید، و حتی تاریکتر، به عنوان بخشی از یک بسته ، شامل یک شهروند گاتهام در سایه، لحن شوم، و شاید مرگبارترین شرور او – Riddler -می باشد.
The Riddler (معماگو) برای این فیلم جدید کاملاً مناسب است و با شوخ طبعی و انعکاس رابرت پتینسون ، تحلیلی و تقریباً شرلوک هلمزی بتمن مطابقت دارد. رویارویی فکری آنها نوید یک بازی معمائی پیچیده و پرمخاطره با گاتهام به عنوان تخته و شهروندانش به عنوان مهره ها را می دهد. حتی طرفداران معمولی هم متوجه خواهند شد که «بتمن» با اولین جنگ بین این دو فاصله زیادی خواهد داشت. رقابت آنها چندین دهه را در بر می گیرد، و حتی بر پرده بزرگی که قبلاً در «بتمن برای همیشه»، با جیم کری افسانه ای به عنوان شاهزاده پازل ها تبدیل شده بود ، به پایان نخواهد رسید.
تاریخچه بتمن با Riddler طولانی و پر پیچ و خم است و از بیرون به عنوان یکی از معمای این شخصیت شرور به نظر می رسد، اما خوشبختانه، ما اینجا هستیم تا همه آن را برای شما بازگشائی کنیم. در اینجا کل تاریخچه بتمن و ریدلر توضیح داده شده است.
از دوران کودکی مخالف
به نظر میرسید که در دوران کودکیشان، بتمن و ریدلر – در آن زمان به ترتیب بروس وین و ادوارد نیگما شناخته میشدند- سرانجام به رویارویی برسند. این دو، که هر دو از ابتدا درخشان بودند، دوران کودکی را به همان اندازه غم انگیز، اما از هر نظر متضاد، تحمل کردند.
وین از خانوادهای با ثروت غیرقابل تصور میآمد، و برخلاف بسیاری از خانههای مرفه مشابه، عشق عمیق و محبت آمیز والدینش را نیز دریافت کرد. توماس و مارتا وین، علیرغم هرگونه نقصی که از نخبهگرایی و گرایشهای اعتیاد به کارشان ناشی میشد، والدینی دلسوز و مهربان بودند که همه چیز را به پسرشان میدادند. سپس، همانطور که اکثر طرفداران بدون شک میدانند، وینز در حالی که بروس جوان به او نگاه میکرد ، در Crime Alley (کوچه مجرمین) به قتل رسید . در مقابل، نیگما (معما) با آزار همسالانش بزرگ شد و حتی توسط پدرش نیز مورد آزار قرار گرفت. اگرچه نیگما خاطرات ترومای دوران کودکی را در وجود خودش سرکوب کرد، اما در دورههای دروننگری (اغلب اجباری) این تکه ها دوباره ظاهر شدند.
وین و نیگما هر دو در نتیجه دوران کودکیشان به سمت جنایت سوق داده شدند – وین به دلیل بهشت گمشده به مبارزه با جرم و جنایت سوق داده شد و نیگما به دلیل جهنمی که نتوانست از آن فرار کند مجبور به ارتکاب جنایت شد.
بدنامی در مقابل ناشناس بودن
حتی زمانی که آنها به زندگی بزرگسالانه خود که ارزش کمیک را داشت، تغییر مسیر دادند، خطوطی که وین و نیگما طی کردند به موازات و معکوس یکدیگر ادامه داشت- چه در نقش وین و نیگما و چه بعنوان بتمن و ریدلر ، یکی همیشه بازتابی پیچیده از دیگری بود.
نیگما ، اگرچه به اندازه کافی معصومانه به عنوان یک کارگر کارناوال آغاز به کار کرد، به تدریج به یک جنایتکار تبدیل شد، زیرا او به دنبال شهرت و ثروت بود. فقیر و بدنبال بدنامی، نیگما شروع به تقلب در بازی های کارناوال خود کرد، او از مشتریانش کلاهبرداری کرد و در نهایت حتی پلیس را فریب داد. در مقابل، وین کار خود را با هوشیاری در ذهن خویش آغاز کرد و به دنبال مبارزه با جرم و جنایت بدون فکر به ثروت یا شهرت بود. این زوج، از طریق یک آینه تفریحی وجودی، هم زمان با هم و جدا از هم تکامل یافتند – وین محبوب و ثروتمند سعی کرد با دور زدن قانون برای همیشه از انتظارات و شهرت پنهان بماند، در حالی که نیگما فقیر بود و دوستش نداشت با دوری از قانون بدنامی را به دست آورد.
پیوند دادن آنها حتی بیشتر، تمایل مشترک و مخالف آنها با نمادگرایی است. بتمن لباس خفاش را به تن کرد تا انسانیت خود را پنهان کند و به نمادی تبدیل شود، نمادی که جنایتکاران “خرافاتی و ترسو” از آن می ترسند اما ریدلر از همان اولین حضور خود، صحنه جنایت خود را با نمادها (به ویژه علامت سوال) پوشانده بود تا شهرت خود را بسازد.
بالاخره یک حریف شایسته
همانطور که وین و نیگما به وجود آمدند، یا به عبارت دیگر، زمانی که بتمن و ریدلر متولد شدند، این زوج دقیقاً به شکل یک جفت تبدیل شدند – ،یک کل بزرگتر که از دو قسمت کمی کوچکتر ساخته شده است. مطمئناً نمادین ترین رقابت بتمن، بازی گربه آشفته و موش منظم (پرواز) است که او با جوکر بازی کرده است، اما رقابت او با ریدلر هم کم اهمیت نیست. در حالی که جوکر با مبارزه با خفاش با همه چیزهایی که بتمن نیست، یک شرور مؤثر باقی میماند، ریدلر یک شرور عالی است زیرا او بتمن را در هر کاری که هست به چالش میکشد. بتمن و جوکر شوالیهای هستند که با اژدها میجنگند، در حالی که ریدلر یک شوالیه همکار است که بتمن را برای یک دوئل شرافتمندانه به چالش میکشد. شمشیرهایشان ذهنشان است و به همان اندازه تیز هستند.
به محض اینکه ریدلر با بتمن در کمیک کارآگاه شماره 140 روبرو شد، فهمید که بالاخره یک حریف برابر پیدا کرده است. برخلاف GCPD که بارها نتوانسته بود سرنخ های ریدلر را بشکند، بتمن توانست واقعاً بازی ریدلر را انجام دهد. Riddler شروع به طراحی سرنخ های خود به طور خاص برای بتمن کرد. به عنوان مثال، قبل از اینکه ریدلر ، بتمن را در هزارتو به دام بیندازد، با فرض اینکه بتواند به معمای “چرا فرار کردن ذرت سخت است؟” جواب دهد، با زمان آماده شدن به شوالیه شنل پوش فرصت داد تا پاسخ دهد. پاسخ البته این است که چون ذرت «ذرت» است.
بزرگترین پرونده های بتمن
دو تا از بزرگترین داستانهای بتمن که تا به حال گفته شده است، در اوایل کار شوالیه تاریکی اتفاق افتادهاند، و هر دوی آنها Riddler را به عنوان یک خبرچین و کارآگاه در کنار بتمن نشان میدهند، اگرچه انگیزهها و وفاداریهای او مشکوک هستند. توسط دو نویسنده افسانهای جف لوب و تیم سیل، «بتمن: هالووین طولانی» و «بتمن: پیروزی تاریک» (و همچنین داستان همراه « زن گربهای : وقتی در رم») ریدلری را نشان میدهند که نه کمتر فریبکار، بلکه بهطور قابلتوجهی بازتر از اتحاد با خفاش – و همچنین هر کسی که مایل به پرداخت است ، می باشد.
فصل “روز اول آوریل” از “هالووین طولانی” عقل ریدلر و همچنین شهرتی که برای او به دست آورده است را نشان می دهد. خانواده جنایتکار فالکون به عنوان مشتاق برای حل قتلهای مربوط به تعطیلات داستان مانند بتمن، به سراغ کارآگاه نابغه دیگری به نام ریدلر میروند تا هویت قاتل را کشف کنند. سپس، در «پیروزی تاریک»، بتمن به تخصص ریدلر در حل پازل تکیه میکند تا به او در حل معماهای مربوط به قتلهای جلاد کمک کند. در هر دو داستان، ریدلر اطلاعات ارزشمندی را در اختیار مشتریان و شرکای خود قرار میدهد که برای کشف موقعیتهای وحشتناک ضروری است – یا حداقل احتمالات متمایز را رد میکند. اگرچه در اوایل خط زمانی بتمن، داستانهای Loeb و Sale بر افزایش سریع ریدلر به احترام و سودمندی در دنیای اموات گاتهام تأکید میکنند، به این معنی که برخلاف بسیاری از شرورهای کوچکتر بتمن، او در واقع موفق میشود حداقل تا حدی به هدف کلی خود دست یابد.
کشف هویت مخفی بتمن
خط داستانی “Hush” در سال 2002 بتمن را با زخم های ماندگاری، چه جسمی و چه احساسی، بر جای گذاشت. “Hush” در طول 12 شماره خود، قهرمان گاتهام را مجبور به رویارویی با گالری گسترده ” who’s-who” (کی به کیه) از گالری سرکشان خود، یک سوپرمن کنترل شده ذهنی و حتی یک دوست دوران کودکی که تبدیل به ابرشرور شده است -Hush روبرو کرد. اما همانطور که در آخرین اکشن مشخص شد، کل حماسه توسط ریدلر طراحی شده بود ، و نه تنها این، بلکه ریدلری که بالاخره معمای هویت مخفی بتمن را کشف کرده بود.
با استفاده از ارزشمندترین راز بتمن، ریدلر توانست بتمن را بدتر و موثرتر از همیشه مورد حمله و شکنجه قرار دهد و نقاط ضعف انسانی و قهرمانی او را به نمایش بگذارد. او خفاش را با حفاری ارواح گذشته اش به چالش کشید – در مورد جیسون تاد، و تقریباً به معنای واقعی کلمه.
اگرچه بتمن در نهایت ریدلر را دستگیر کرد و به توطئه هایش پایان داد، و او را تا حد زیادی کتک زد و حتی او را متقاعد کرد که هویت مخفی او را مخفی نگه دارد، “هاش” ریدلر را برای ماه ها در اوج دید. هوش و دستکاری های استادانه او بیش از هر شرور قبلی یا بعد از آن به بتمن و بروس وین آسیب رساند. بیش از هر چیز، “Hush” ثابت کرد که ریدلر یک تهدید مرگبار برای بتمن و دشمنی است که باید از آن ترسید.
ریدلر کم می آورد
متأسفانه برای ریدلر ، دسیسه های پیچیده او در طول “Hush” بدون عواقب نبود. ریدلر برای اینکه این همه شرور را در مقابل بتمن به ترتیب متوالی قرار دهد، مجبور شده بود به تکنیک های متقاعدسازی خصمانه و غارتگرانه متوسل شود. سرکوب تعدادی از بزرگترین ابرشرورهای بتمن در آن زمان موثر بود اما ناپایدار و در نهایت به طرز خطرناکی احمقانه بود.
بلافاصله پس از “Hush”، مجموعه ای از قوس ها نشان می دهد که زندگی ریدلر از هم پاشیده است. او تقریباً همه چیز از جمله سلامتی، ثروت، خانه و روان خود را از دست می دهد. در آرک “Pushback”، هاش ،ریدلر را به خاطر استفاده از خودش شکست می دهد. سپس در قوس Low ، پویزن ایوی با غیرت مشابهی ریدلر را شکست می دهد و این بار اراده ریدلر برای زندگی را نیز در هم می شکند. پس از التماس به او، او به ناتوانی خود اعتراف می کند و برای مرگ التماس می کند، اگرچه آیوی این لطف را رد می کند. وضعیت ثروت او فقط بدتر میشود، قوس “Riddle Me That” نشان میدهد که ریدلر از آسیب مغزی در نتیجه حملات متعدد رنج میبرد و او را بدون زیرکی و در نهایت بی خانمان میکند. اینکه فکر کنید برای ریدلر از این بدتر نمیشود ، یک اشتباه است، زیرا رویداد «بحران بینهایت» سال بعد باعث شد که ریدلر به حدی مورد ضرب و شتم قرار بگیرد که به کما برود.
دوست یا دشمن
با این حال، حتی رژه بیش از حد خشونت و تحقیر که ریدلر در سه سال اول زندگیاش پس از «Hush» متحمل شد، برای انجام استاد معما کافی نبود. در خط داستانی “ای. نیگما ، کارآگاه مشاور”، نیگما – که دیگر ریدلر نیست – از کما بیدار شده است. بعلاوه، این مصیبت اساساً او را تغییر داده بود، اجبارهای او برای جنایت و معماها از بین رفته و او را در اشتیاق برای توانبخشی رها کرده است. برای این منظور، او انتخاب کرد تا قدرت خود را در کار صادقانه امتحان کند و ادوارد نیگما ، کارآگاه و مشاور شد.
برای حدود پنج سال، نیگما به مشاوره و دیده بانی خصوصی ادامه داد و به بتمن، GCPD، نایتوینگ و هر کس دیگری که مایل بود او را برای نقشهای تحقیقاتی استخدام کند، کمک کرد. در طول آن دوره طولانی، شک و تردید در ذهن اکثر همکاران نیگما در مورد میزان واقعی تکامل شخصی او وجود داشت. علاوه بر این، نیگما بیشتر به عنوان یک محقق مستقل عمل می کرد تا یک قهرمان واقعی، بنابراین روش او هرگز کاملاً با روش بتمن یا سایر اعضای خانواده بتمن مطابقت نداشت. در نهایت، اگرچه به نظر می رسید که کما و در نتیجه از دست دادن حافظه او باعث شده بود که هویت مخفی بتمن را فراموش کند، اما اثبات این حقیقت غیرممکن بود. در مجموع، این دوره نیگما را – حداقل به ظاهر – باید در مسیر مستقیم و باریک دید.
سال صفر
در سال 2011، دی سی کامیکس تداوم تمام عناوین در حال اجرای خود را مجدداً راه اندازی کرد و جدول زمانی را مجددا تنظیم کرد و آن را “The New 52” نامید. اگرچه رسماً تمام تاریخچه قبلی ریدلر غیرقانونی بود، راهاندازی مجدد به طور ضمنی خطوط داستانی اصلی را پذیرفت که هنوز اتفاق افتاده بود، و در نهایت هر نسخه را به عنوان بخشی از DC Multiverse در این مجموعه کتب گنجاند. از بین تمام شخصیتهای DC که تاریخچهها و وضعیتهای جدید دریافت کردند، Riddler به اندازه کافی خوش شانس بود که یکی از بزرگترین ارتقاها را دریافت کند.
به نسخه جدید و اصلاحشده بتمن، گاتهام، و تمامی بازیگران نقشآفرینی آن، یک داستان منشأ جدید درخشان در قالب «بتمن: سال صفر» داده شد. منشأ جدید با مفاهیم معرفی شده در «بتمن: سال اول» بازی میکرد، اما یک تفاوت بزرگ، برخورد آن با ریدلر بود. در سرتاسر «سال صفر»، Riddler یکی از بزرگترین دشمنان بتمن – اگر نگوییم بزرگترین دشمن او – نشان داده شده است. در سومین قوس از سه قطعه «سال صفر»، با عنوان «شهر وحشی»، ریدلر در واقع کنترل کل گاتهام را به دست میگیرد و جمعیت آن را در ظاهر از ناجی آنها جدا میکند – بسیار شبیه به نقشه بن در «شوالیه تاریکی» نولان.
جنگ جوک ها و معماها
دی سی یک بار دیگر عناوین خود را در سال 2016 راه اندازی کرد و این بار نام رویداد را “دی سی تولد دوباره” گذاشت. یک بار دیگر، بسیاری از جنبههای قانونی DC تغییر کردند، اگرچه اکثریت قریب به اتفاق مواد بتمن، ریدلر و گاتهام که در طول “The New 52” خلق شده بودند دست نخورده باقی ماندند. در میان داستانهای اولیه «تولد مجدد»، ریدل محوری ترین داستان، «جنگ جوکها و معماها» محصول ۲۰۱۷ را در اختیار گرفت. همانطور که طرفداران خفاش ممکن است بتوانند از نام آن سرچ کنند، این خط داستانی شاهد جنگ جوکر و ریدلر بود، این جنگ بر سر حقوق کنترل گاتهام و مهمتر از همه، کشتن بتمن بود.
قوس داستانی موفقیت بزرگی بود، و حتی وارد واشنگتن پست هم شد، و به یک رویداد حماسی تبدیل شد که اکثر گالری سرکشان بتمن در نبرد دلقک و کویزر طرفدار آن شدند. این رویداد با رسوایی به پایان می رسد و بتمن تقریباً یک قانون خود را زیر پا می گذارد و Riddler را به قتل می رساند . در طنزی دراماتیک، این جوکر است که جان ریدلر را نجات میدهد و بتمن را محکم در میان صفوف عادلها نگه میدارد. نکته قابل توجه، از زمان شروع «52 جدید»، از طریق تکرارهای متعدد رویداد «تولد مجدد»، و حتی یک رویداد تغییر دهنده چندجهانی دیگر در قالب «ساعت روز قیامت»، این است که ریدلر در میان جمعیت انبوه از شروران بتمن، جایگاهی را در رده اول حفظ کرده است.
برای هر بتمن، یک ریدلر
اگر شکی باقی بماند که بتمن و ریدلر به طور اجتناب ناپذیری به هم پیوند خورده اند و حتی قرار است برای همیشه با هم برخورد کنند، این شک در مواجهه با مجموعه وسیع و متنوع جهان های مستقل دی سی محو خواهد شد. ده ها نویسنده چرخش خود را در مورد اسطوره های بتمن در جهان های خصوصی خود قرار داده اند و یکی از بزرگترین موضوعات تکرار شونده در تمام این موجودات، Riddler است.
در “Earth-1″، ریدلر یک قاتل سریالی شرور و پرکار و بدون وجدان است که از قتل برای ارسال پیام استفاده می کند. در جهانهای متعدد، وسواس ریدلر برای تحریف و تصمیمگیری حقیقت در تمایل به مصرف مواد مخدر مانند کتابهای «بتمن و دراکولا» آشکار میشود. حتی بتمن وحشی از «فلش پوینت» – در آن واقعیت، توماس وین، که شاهد مرگ بروس جوان بود – ریدلر خودش را دارد ، یا شاید دقیقتر ، زیرا بتمن پس از شروع حرفه جناییاش او را به سرعت کشت.
بتمن و ریدلر دو روی یک سکه هستند، یکی با انسانیت دست نخورده و دیگری که انسانیتش در کودکی از او جدا شده است. به همین دلیل، یک تاریخ بین این دو وجود ندارد، بلکه به دلیل ارتباط پایدار آنها در سراسر جهان چندگانه ،چندین تاریخ وجود دارد.