از جمله محبوبترین آثار در عرصه کمیکها، کمیکهای مارول و دی سی محسوب میشوند. در این مطلب به این میپردازیم که کدامیک بهتر هستند :
کمیکهای مارول یا دی سی از جمله محبوبترین کمیکهای دنیای سرگرمی هستند و از زمان انتشار، طرفداران بیشماری را در سراسر جهان مجذوب خود کردهاند. میتوان گفت نقطه آغاز کمیکهای مارول یا دی سی با جایگاهی که این کمیکها اکنون در نزد مخاطبان پیدا کردهاند از زمین تا آسمان تفاوت دارد. جا دارد بگوییم خود این کمیکها نیز در طی زمان دستخوش تغییرات زیادی شده و به رسانههای دیگر همانند سینما و بازیهای ویدیویی نیز انتقال پیدا کردهاند. در این مقاله سعی خواهیم داشت با معرفی کمیکهای مارول یا دی سی به مقایسه دنیاهای متفاوت هر یک پرداخته و شباهتهای مارول و دی سی را نیز زیر ذرهبین قرار داده و سعی کنیم پاسخی برای این سوال که «مارول یا دی سی، کدامیک بهتر است؟» داشته باشیم.
مقایسه مارول و دی سی ؛ نقطه آغاز
شاید بهتر باشد جهت آشنایی افرادی که به طور کامل با دنیای مارول و دیسی آشنا نیستند، کمی به عقب برگردیم. نقطه شروع کمیکهای مارول و دی سی بسیار نزدیک به هم است. کمیکهای دیسی برای اولین بار در سال 1934 و کمیکهای مارول در سال 1939 جرقه خوردند.
کمیک های دی سی
جا دارد اشاره کنیم که کمیکهای دی سی برای اولین بار تحت نام National Allied Publications در سال 1934 شروع به انتشار یافتن کردند. نام دی سی در نتیجه ترکیب اسامی National Allied Publications و Detective Comics Inc پدید آمد. در حین این دوره، این کمیکها با اسم National Comics شناخته میشدند؛ اما نکته جالب آنجاست که توسط همه با اصطلاح دی سی (DC) از آنها یاد میشد. دلیل این امر لوگو DC در کاورهای این کمیکهاست و البته محبوبیت سری کمیکهای Detective Comics که در آن دوره منتشر میشدند. کمپانی مرتبط با کمیکهای دی سی، نام قدیمی خود را تا سال 1977 حفظ کرد؛ یعنی سالی که این کمیکها به شکل رسمی به DC Comics تغییر نام پیدا کردند.
کمیک های مارول
در سوی دیگر ماجرا، کمیکهای مارول در ابتدا با نام Timely Comics شناخته میشدند که توسط ناشر مجلهای به نام مارتین گودمن (Martin Goodman) در سال 1939 خلق شدند. از ابرقهرمانهایی که در کمیکهای Timely Comics موجود بودند میتوان به Human Torch و کاپیتان آمریکا (Captain America) اشاره کرد. از سال 1940 تا 1950 اوضاع کمیکهای Timely Comics رو به افول بود. به همین دلیل در سال 1951 گودمن تصمیم به ایجاد کمپانی نشر مختص به خود را گرفت و نام Timely Comics را به Atlas Magazines تغییر داد. پس از آن بود که در طی سالهای 1960 نهایتا نام Atlas Magazines نیز به Marvel Comics تغییر پیدا کرد.
جنگ و طنز در کمیک های مارول یا دی سی
اگر دقت کرده باشید هر دو کمیکهای مارول و دی سی در طی سالهای دهه 30 و درست چند سال قبل از جنگ جهانی دوم ایجاد شدند. جنگ جهانی دوم همانطور که میدانید تاثیر عمیقی در دنیا و به خصوص آمریکا داشت. کمیکها نیز به نوبه خود تحتتاثیر این جنگها قرار گرفتهاند. در نتیجه این اتفاق بود که هر دو کمیکهای مارول و دی سی درونمایه مشترکی پیدا کردند: جنگ و طنز. جا دارد اشاره کنیم که در دوره این جنگها، نیاز عمومی مردم آن بود که کمی از فشارهای روانی کاسته شود و برای تحقق این امر نیز یکی از بهترین وسیلهها کمیکبوکها محسوب میشد. بر همین اساس هر دو کمیکهای مارول یا دی سی نسخههایی منتشر میکردند که جنبه طنز و شگفتی در آنها سنگینی میکرد.
علاوه بر این جنبه طنز، جنبه جنگ کمیکها نیز با ابرقهرمانهایی همانند کاپیتان آمریکا (در کمیکهای مارول) و سوپرمن (در کمیکهای دی سی) مشخص میشد. البته این نکته را نیز فراموش نکنیم که هر دو کمیکهای مارول یا دیسی تمرکز اصلی خود را پس از گذار دوره جنگ تغییر دادند. بزرگترین تغییرات در دهه 60 اتفاق افتادند؛ در این دهه در کمیکهای دی سی شاهد نسخههایی همانند Silver و Golden Age هستیم و در کمیکهای مارول نیز نویسندههای مشهوری همانند استن لی (Stan Lee) و جک کیربی (Jack Kirby) مشغول به کار شدند.
مارول و دی سی؛ قهرمانان و شخصیتهای محبوب
در مورد شخصیتپردازی کمیکهای مارول یا دی سی، شاید اولین نکته قابلتوجه آن باشد که هر دو کمیک در رابطه با این مقوله از ابتدا در طراحی شخصیتهای خود متفاوت عمل کردهاند. شکی نیست که شخصیتهای هر دو کمیک مارول یا دی سی همانند دنیای کلی این کمیکها «غیرواقعی» محسوب میشوند. با این وجود میتوان گفت شخصیتهای مارول کمی «واقعیتر» از شخصیتهای دی سی به حساب میآیند.
شخصیت های کمیک های دی سی
در کمیکهای دی سی اغلب شخصیتهایی که با آنها مواجه هستیم به نوعی نمایندگان بلامنازع قدرتهای خداگونه هستند. برای درک بهتر این امر چند مثال آورده و برخی از شخصیتهای کمیکهای دی سی را معرفی میکنیم:
سوپرمن (Superman): شخصیتی که از ابتدای تولد خود صاحب قدرت فیزیکی ماورایی است.
گرین لنترن (Green Lantern): یک انسان معمولی است؛ اما به شکلی «ناگهانی»، انگشتری قدرتمند و ماورایی به او اهدا میشود.
فلش (The Flash): دانشمندی که به شکلی غیرمنتظره از «نیرویی سریع» برخوردار میشود که در نتیجهاش قادر به کسب قدرت تفکر و سرعت غیرقابل باور میشود.
واندر وومن (Wonder Woman): یکی از دختران زئوس (Zeus) که صاحب قدرت ماورایی خدای جنگ (Ares) است.
آکوآمن (Aquaman): مردی که به شکلی «طبیعی» دارای قدرت اقیانوسها است و بعدها تبدیل به شاه آتلانتیس (Atlantis) میشود.
قابل ذکر است که علاوه بر مثالهای گفته شده، نمونههای مشابه متعدد دیگری نیز در مورد شخصیتهای دی سی و طراحی آنها میتوان شمرد. البته با وجود تمام اینها، برخی استثناها هم در این میان موجود هستند که از جمله آنها میتوان به بتمن (Batman) اشاره کرد. بتمن بر خلاف اکثر شخصیتهای دی سی، موجودی فانی و دارای عمر محسوب میشود و در عین حال از نظر قدرت و ویژگیهای خود، با دیگر ابرقهرمانها برابری میکند.
شخصیت های کمیک های مارول
در سوی دیگر ماجرا میتوان گفت شخصیتهای کمیکهای مارول جنبه واقعگرایانه بیشتری دارند؛ تا جایی که میتوان جنبههایی از این شخصیتها را از طریق علم توجیه کرد. علاوه بر این شخصیتهای مارول در ازای قدرتی که کسب میکنند، بهای تراژیکی نیز پرداخت میکنند. به عنوان مثال ایکس من (X-Men) در ازای قدرت غیرقابل باوری که دارد، توسط اجتماع مورد نفرت واقع میشود. از شخصیتهای مهم کمیکهای مارول میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
کاپیتان آمریکا (Captain America): یک سرباز معمولی که در یک برنامه مختص ابرسربازها شرکت کرده و نهایتا تبدیل به فوق انسان میشود.
اسپایدرمن (Spider-Man): یک دانشجو که پس از گزیده شدن توسط یک عنکبوت رادیواکتیو، از قدرت خارقالعاده عنکبوتها بهرهمند میشود.
آیرونمن (Iron Man): یک دانشمند نابغه که با لباس مخصوصش تبدیل به یک ابرقهرمان میشود.
هالک (The Hulk): یک دانشمند که پس از آنکه در معرض امواج گاما قرار میگیرد، تبدیل به غولی سبز و خشمگین میشود.
شخصیتهای ایکس من (X-Men): تمامی شخصیتهای ایکس من، جهش یافته (Mutant) محسوب میشوند و همگی توسط افراد معمولی مورد تنفر قرار میگیرند.
البته در میان شخصیتهای مارول نیز برخی استثناها همانند ثور (Thor) هم وجود دارند که کمی متفاوتتر از کاراکترهای بالا محسوب میشوند؛ اما تعدادشان به اندازه شخصیتهای گفته شده نیست.
نهایتا با مقایسه دو مقوله گفته شده میتوان به تفاوت بین دو درونمایه شخصیتی که در بالا به آنها اشاره کردیم پی برد. با این وجود، تصمیمگیری در این رابطه که کدام یک از این درونمایهها بهتر است شاید درست نباشد؛ چرا که هر دو این موارد داستانهایی ساختگی هستند که در راستای هدف سرگرمی خلق شدهاند.
قبل از این در رابطه با جنبههای رئالیستی و ایدهآلگرایانه کمیکهای مارول یا دی سی حرف زدیم؛ اما موضوعی که تاکنون به آن اشاره نکردهایم در رابطه با هدیهها و نفرینها است. در کمیکهای دی سی میتوان گفت قدرتهای مختلف بدون آنکه ریسک قابلتوجهی در کار باشد به شخصیتها اهدا میشوند؛ اما در کمیکهای مارول همانطور که گفتیم اغلب قهرمانها در ازای قدرتی که به دست میآورند، نوعی معامله انجام میدهند. بدون شک قدرت اسپایدرمن جزو قدرتهای قابلتوجه است؛ اما این قدرت در عین حال باید همواره همراه «مسئولیت» باشد. جا دارد اشاره کنیم که مرد عنکبوتی نمیتواند از قدرت خود برای سرگرمی یا تفریح استفاده کند.
قدرت هالک نیز در ازای قرار گرفتن او در معرض امواج رادیواکتیو به او میرسد. شخصیتهای ایکسمن را نیز از یاد نبریم که اغلبشان برای به دست آوردن قدرت خود، گذشتههای بد و دردناکی را پشت سر گذاشتهاند و همانطور که اشاره کردیم اغلب توسط اجتماع پس زده شده و مورد نفرت افراد معمولی قرار میگیرند. بر همین اساس میتوان گفت شخصیتهای مارول به شکل کلی بیشتر از شخصیتهای دی سی درگیر مشکلات روزمره و مسائل مربوط به جامعه خود هستند.
در سوی دیگر وقتی به کمیکهای مارول مینگریم، شاهد تلاش برای قویتر نشان دادن بشریت هستیم. اکثر ابرقهرمانهای مارول فانی هستند؛ اما با این وجود یاد میگیرند که خود تبدیل به محافظان کره خاکی شوند. چند مثال برای این گفته میآوریم:
کاپیتان آمریکا که در ابتدا برای تبدیل شدن به یک سرباز در جنگ جهانی دوم متولد میشود و سپس تبدیل به نماد آمریکا و محافظ کره زمین میشود.
تونی استارک (Tony Stark) که یک میلیونر و یک دانشمند نابغه است و موفق به اختراع زرههای جنگی منحصربهفرد ایرون من (Iron Man) میشود.
بروس بنر (Bruce Banner) یک دانشمند است که تحت تاثیر اشعههای گاما قرار گرفته و تبدیل به هالک (The Hulk) میشود. بروس پس از تبدیل شدن به این هیولا به مرور یاد میگیرد که قدرت خود را کنترل کند و تبدیل به یکی از قدرتمندترین محافظان کره زمین شود.
تفاوت دیگری که در رابطه با کمیکهای مارول یا دی سی و مقایسه آنها میتوان به آن اشاره کرد، مسئله مکان محسوب میشود. میتوان گفت کمیکهای دی سی به شکل کلی در مکانهایی رخ میدهند که نسبت به کمیکهای مارول فانتزیترند؛ البته مدنظر ما در این باره بیشتر مکانهای روی زمین هستند و لوکیشنهایی همانند آزگارد و یا Apokolips را وارد این بحث نمیکنیم. در کمیکهای دی سی بیشتر شاهد مکانهای غیرواقعی هستیم؛ جاهایی همانند متروپولیس (Metropolis) یا گاتهام (Gotham) که به وسیله قدرت تخیل بنا شدهاند. دو مکانی که نام بردیم شهرهای محبوب آمریکا در کمیکهای دی سی محسوب میشوند؛ با وجود آنکه در آمریکای واقعی خبری از آنها نیست. برخلاف دی سی، کمیکهای مارول در شهرهای واقعی رخ میدهند که از جمله آنها میتوان به نیویورک (New York) و واشینگتون دی سی (Washington D.C.) اشاره کرد.
آخرین موردی که در رابطه با تفاوتهای مارول یا دی سی میخواهیم به آن اشاره کنیم فیلمهای این کمیکهاست. در رابطه با اقتباسهای انجام شده در قالب فیلم میتوان گفت که کمیکهای مارول و دی سی از نظر تعداد این فیلمها به همدیگر نزدیک هستند؛ چه در رابطه با کارتونها و چه فیلمهای زنده. اما از آنجا که در حال حاضر در قرن بیست و یکم زندگی میکنیم، شاید بهتر باشد فیلمهای این دوره را بیشتر زیر ذرهبین قرار دهیم. به طور کلی میتوان گفت آثار مارول نسبت به دی سی رنگ و بوی طنز بیشتری دارند. اغلب اوقات فیلمهای مارول رویدادهای طنزآمیز بیشتری دارند؛ به خصوص در فیلمهای اخیر همانند انتقام جویان (Avengers) و محافظین کهکشان (Guardian of the Galaxy).
در سوی دیگر ماجرا میتوان گفت کمیکهای دی سی وقتی تبدیل به فیلم شدهاند، تاکنون رویکردشان جدیتر شده است و در آثار فیلم دی سی شاهد دنیاهای جدیتری نسبت به مارول هستیم. اگر بخواهیم مثالی بر این امر بیاوریم میتوانیم به سهگانه شوالیه تاریکی (The Dark Knight) به کارگردانی کریستوفر نولان اشاره کنیم؛ به ویژه خود فیلم Dark Knight که بتمن را درگیر یک جنگ روانی عجیب با جوکر میکند. جا دارد اشاره کنیم حتی در فیلمهای اخیر دی سی همانند Batman vs Superman Dawn of Justice نیز شاهد موضوعی جدی میان این دو قهرمان هستیم.
تا اینجا کمیکهای مارول و دی سی را برایتان معرفی کرده و شخصیتها و دنیاهای متفاوتی که این کمیکها ارائه میدهند را با همدیگر بررسی کردیم. واقعیت امر آن است که هر کدام از این کمیکها به نوبه خود تاثیر عمیقی در صنعت سرگرمی گذاشتهاند؛ تا جایی که در بسیاری از بازیها و فیلمهای کنونی ردپای آنها را به راحتی میتوان مشاهده کرد. امیدواریم مقالهمان در جهت آشنایی شما با دنیای جذاب کمیکهای مارول یا دی سی مفید واقع شده باشد.
نبرد میان مارول و دی سی، آتش این جنگ از کجا برافروخته شد؟
رقابت بین این کمپانی ها از بحث و جدلهای ناچیز بین نویسندگان در مورد اینکه آیا یکی از آنها در حال کپی کردن شخصیتهای دیگری است، آغاز شد. از نظر تاریخی، دی سی کامیکس به اختراع ابرقهرمانان شهرت دارد و سابقه بیشتری در کمیک استریپ دارد، مارول هم حضور کمرنگی در کمیک داشته، مانند بقیه شرکتها که آرزو داشتند یک زمانی مانند دی سی، بزرگ باشند. اما بخت بالاخره به مارول رو میکند و این شرکت میتواند با معرفی مشعل انسانی (Torch Human) در سال 1939 و کمی بعدتر معرفی کاپیتان امریکا (Captain America) در سال 1941، جهش بزرگی در دنیای کمیک استریپها به وجود بیاورد و کفه ترازو این رقابت را به نفع خود سنگینتر کند. در همان سالها، دی سی خلاقیتی به خرج میدهد و قهرمانانش را در یک مجموعه کمیک دورهم جمع میکند، داستانهایی با حضور سوپرمن، بتمن، آکوامن، فلش، گرین لانترن و… که با نام مجموعه کمیک لیگ عدالت (Justice League) منتشر میشوند. دی سی اعتبار از دست رفته خود را باز مییابد و با فروش خیره کننده کمیک استریپهای این سری داستان، ضربه نهایی را به مارول وارد میکند.
بعد از دیدن این موفقیت یکی از نویسندگان مارول به نام «استن لی» ماموریت پیدا میکند، یک تیم قدرتمند جمع کند تا بتوانند مقابل قهرمانان لیگ عدالت قد علم کنند. جنگ شبانه روزی شروع میشود، مدتی بعد چهار شگفت انگیز (Fantastic Four) به قلم جک کربی از مارول منتشر می شود و دوباره ورق برمیگردد. از همین نقطه به بعد دیگر تلاش هر دو تیم تنها برای خوب بودن نیست، بلکه برای بهتر بودن از تیم رقیب است. این تقابل آنقدر گسترده و پول ساز میشود که میدان نبرد به دنیای تلویزیون و سینما نیز گسترش پیدا میکند.
در دنیای رسانه تصویری دی سی اولین قدم را برمیدارد و سریال سوپرمن را به کارگردانی ریچارد دانر (Richard Donner) و فیلم سینمایی بتمن را به کارگردانی تیم برتون (Tim Burton) تهیه میکند. مارول اما کمی بعدتر و کمی متفاوتتر به ماجرا اضافه میشود. این کمپانی در سال 2000 از بازی اسپایدرمن رونمایی میکند. بازیای که با استقبال زیادی هم مواجه میشود، اما این موفقیت چندان دوامی نداشت. دی سی سراغ یکی از بزرگترین کارگردان های علمی تخیلی معاصر میرود و برگ برندهاش را به همراهی کریستوفر نولان رو میکند؛ اقتباس سه گانهای از داستانهای شخصیت پرطرفدار و مهم دی سی، بتمن. این حرکت برای دی سی، یک گام بزرگ در ساخت فیلمهای ابرقهرمانی محسب شد و جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای هیث لجر را برایشان به ارمغان آورد. البته ناگفته نماند که دی سی امسال هم همین جایزه را دقیقا برای نقش جوکر با بازی واکین فینیکس به دست آورد، موفقیتی که کمتر فیلمهای ابرقهرمانی به آن دست پیدا میکنند.
مارول هم در همه این سالها البته بیکار ننشست و به ترکیبی جادویی به نام انتقام جویان (Avengers) رسید. ترکیبی که 4 نسخه از آن تا بهحال ساخته شده و همگی جزو پرفروشهای سینما بودهاند. آخرین فیلم این سری، فیلم Avengers: End Game توانست رکورد پرفروشترین فیلم تاریخ سینما را ازآن خود کند. جنگ میان دی سی و مارول از فروشگاه های کمیک بوک شروع شد و به سینماها کشیده شد، جنگی که به نظر میرسد هرچه قدر هم سخت و طاقت فرسا باشد، در نهایت باعث داغتر شدن گیشه سینمای علمی- تخیلی میشود.
تاریخچه پیدایش غول های صنعت سرگرمی
بگذارید دوباره کمی به عقب برگردیم. نقطه شروع مارول و دی سی کمیک تقریباً نزدیک به هم است، دی سی در سال ۱۹۳۴ شروع به کارکرد و مارول سال ۱۹۳۹ اولین کمیک استریپ خودش را منتشر کرد. دی سی نتیجه حاصل ادغام 2 انتشارات قدیمی آمریکایی بود. در ابتدا نام نشنال کمیک (National Comics) را برای خود انتخاب کرد. اما مردم اغلب به دلیل داشتن لوگوی DC روی کاورهای طنز، و همچنین به دلیل محبوبیت سری معروف آن «Detective Comics»، آن را دی سی مینامیدند. این شرکت نام قدیمی خود را تا سال 1977 حفظ کرد اما بعد از آن، رسما نام خود را به دی سی کمیک (DC Comics) تغییر داد.
از طرف دیگر، مارول در ابتدای کار با نام «Timely Comics» شروع به کار کرد، برندی که توسط انتشارات مارتین گودمن (Goodman) در سال 1939 ایجاد شد. Timely Comics در اولین کمیک استریپهای خود ابرقهرمانان مختلفی مانند کاپیتان آمریکا را به نمایش گذاشت. از سال 1940 تا 1950 چندان اوضاع بر وفق مراد Timely Comics نمیگذرد. به همین دلیل در سال 1951، انتشارات گودمن نام مجلاتش را به اطلس (Atlas) تغییر میدهد و سرانجام در اوایل دهه 1960 ، نام مجلات اطلس همانطور که امروز میدانیم، به کمیکهای معروف مارول تغییر پیدا میکند.
جنگ و طنز، در بحبوحه جنگ جهانی دوم
اگر دقت کنید متوجه میشوید که هر دو کمیکهای Marvel و DC در دهه 1930، درست چند سال قبل از جنگ جهانی دوم آغاز شدند. جنگ جهانی دوم قطعاً تأثیرات شدیدی بر جهان و به ویژه امریکا داشت و جنبههای مختلفی از فرهنگ مردم را تحت تاثیر قرار داد. یکی از بخشهایی که تحت تاثیر جنگ جهانی دوم قرار گرفت، داستانهای روایت شده در کمیک های پرطرفدار آن دوران بود. در این سالها «مارول» و «دی سی کمیکس» یک خط مشی تقریباً مشابه داشتند؛ جنگ و طنز.
در زمان جنگ و خبرهای بد، مردم به دست آویزی نیاز داشتند که در میان خمپاره و موشک، حالشان را بهتر کند و چه چیزی بهتر از کمیک استریپهای بامزه با آن ابرقهرمانهای دست نیافتنی و دنیاهای ایده آل؟ به همین دلیل هم هر دو کمپانی در این سالها داستانهایی با موضوعات خندهدار و عجیب را منتشر کردند که بار طنز آنها بیشتر از هیجان و ماجراجوییشان بود. البته بعد از جنگ، هر دو ناشر به تدریج موضوعات اصلی خود را تغییر دادند و مهمترین تغییرات هم در دهه 1960 ایجاد شد. در این دهه کمیکهای DC به عصر طلایی رسیدند و مارول، برگ برندههای مثل استن لی (Stan Lee) و جک کربی (Jack Kirby) را رو کرد.
دنیای سینمایی مارول و دی سی: اولینها
اولین موفقیت بزرگ دی سی وقتی بود که سوپرمن را در سال 1938 و بتمن را در سال 1939 معرفی کرد.
اولین موفقیت بزرگ مارول هم معرفی فیلم چهار شگفت انگیز (Fantastic Four) در سال 1961، فیلم مرد عنکبوتی در سال 1962 و ایکس من در سال 1963 بود؛ حدودا بیست سال بعد از درخشش دی سی.
اولین اقتباس متعلق به دی سی بود، اقتباسی از کمیک بتمن در سال 1966 با بازی آدام وست به عنوان بتمن.
اولین فیلم سینمایی بزرگ مارول، هاوارد اردکه (Howard the Duck) بود که در سال 1986 اکران شد و چندان مورد استقبال کمیک بازها و منتقدان قرار نگرفت. در واقع میتوان گفت که این فیلم یک شکست بزرگ برای این کمپانی به حساب میآید.
هیچ فیلم ابرقهرمانی تاکنون برنده اسکار بهترین فیلم نشده، اما دو فیلم ابرقهرمانی تا به حال برنده جایزه بدترین فیلم سال (تمشک طلایی) شدهاند، هاوارد اردکه از دنیای سینمایی مارول و زن گربهای (Catwoman) از کمپانی دی سی.
مارول یا دی سی، کدام یک قصههای بهتری برای تعریف کردن دارند؟
از کمپانی دی سی خیلی وقتها این انتقاد میشود که چرا جهان آنها اینقدر تاریک و غمگین است. وقتی دی سی تلاش کرد تا رگههایی از طنز را در فیلم لیگ عدالت (Justice League) وارد کند فکر میکنید با چه واکنشی مواجه شد؟ باعث شد تماشاگران با خشم و ناراحتی در سالنهای سینما فریاد بزنند. طرفدران دو آتشه دی سی از تلخی و سیاهی سینمای این کمپانی لذت میبرند و دوست ندارند چیزی در لحن فیلم ها تغییر کند. اما از طرف دیگر فیلمهایی مانند مرد مورچهای (Ant-Man) و ددپول (Deadpool) با شوخیها و پارودیهای بامزه، سطح رضایت کلی مخاطب عام را از کمیک استریپها را بالا بردهاند. به عنوان مثال میبینیم که شخصیتهایی مانند تونی استارک و استار لورد به دلیل شوخ طبعی خود مورد استقبال زیادی واقع میشوند، تا حدی که وقتی تایکا وایتیتی (Taika Waititi) کارگردانی فیلم ابرقهرمانی «ثور: رگناروک» را بر عهده میگیرد، سعی میکند وجه فداکارانه و اسطورهای ثور را با لحن و اجراهای خندهدار جایگزین کند.
اگر بخواهیم به طور کلی نگاه کنیم، کمیک استریپهای مارول لحن خندهدارتری نسبت به داستان های دی سی دارند و این ماجرا در فیلمهای این کمپانی هم به خوبی دیده میشود، به خصوص در فیلم های اخیر مانند انتقام جویان (The Avengers) یا نگهبانان کهکشان (Guardian of the Galaxy). از طرف دیگر، دی سی مضامین جدیتری را در طول فیلمها به نمایش میگذارد. مفاهیمی که شاید خندهدار نباشند اما ما را عمیقاً به فکر فرو میبرند. مثلا فیلم پادشاه تاریکی (Dark Knight) کریستوفر نولان و فیلم جوکر (Joker) تد فلیپس که در آن بیش از صحنههای اکشن معمولی کمیک استریپها، به بخش روانی ماجرا پرداخته میشود.
تفاوت در میان شخصیتهای این دو کمپانی به خوبی قابل مشاهده است، در واقع از ابتدای شروع کار کمپانیها، این فاصله گذاری کاملا مشخص بود. شخصیتهای دی سی ایده آلیستیتر بودند و در آن طرف ماجرا، شخصیتهای مارول خصوصیات حقیقیتر و انسانیتری داشتند.
البته نیازی به گفتن نیست که در دنیای ابرقهرمانها حقیقتی وجود ندارد، هر دوی این کمیکها، افسانهای و غیر واقعیاند و در زندگی واقعی مشابهش را نخواهیم دید. اما با همه این حرفها، شخصیتهای دنیای سینمایی مارول هنوز نسبت به کمیک استریپهای دی سی حقیقیتر و قابل لمستر به نظر میرسند.
موفقیت در گیشه، مارول یا دی سی: چه کسی پول بیشتری به جیب میزند؟
طبق مطالعه جدید ZappiStore (سایتی که خدمات تحقیق بازار و تحلیل رفتار مخاطب ارائه میدهد)، دنیای سینمایی مارول موفقیتهای بزرگتری در گیشه دارند. زیرا مخاطبان، این فیلمها را از لحاظ عاطفی جذابتر از فیلمهای دی سی می دانند. همچنین با بررسی واکنشهای چهره مخاطبان هنگام تماشای فیلمها مشخص شده که تماشاگران وقتی تصاویری از جلوههای ویژه را روی پرده نمایش میبینند، هیجان زدهتر میشوند و وقتی شخصیتهای واقعیتر را روی صفحه نمایش میبینند، واکنش کمتری از خود بروز میدهند.
این مطالعه نشان میدهد که تریلر فیلمهای مارول، عکس العملهای مثبتتری به دست میآورد تا تریلر فیلمهای دی سی. در این آزمایش واکنش تعاملی مخاطبان با تریلر «نگهبانان کهکشان» 78 درصد و تریلر «لیگ عدالت» 71 درصد بوده است. ما دوست داشته باشیم یا نه، دنیای پر زرق و برق و شوخ طبع مارول طرفداران بیشتری در میان مخاطبان جذب میکند تا دنیای تاریک و رعبانگیز دی سی. شاید شما به عنوان یک کمیک باز پروپاقرص با این نظر مخالف باشید، اما اگر بخواهیم دنیای سینمای ابر قهرمانی را با دنیای کمیکها مقایسه کنیم، باید اعتراف کنیم کسانی که کمیک میخوانند، افرادیاند که در واقع خواندن کمیک استریپ را به فیلم دیدن ترجیح میدهند. در حالی برعکس این قضیه صادق نیست، در مورد فیلم چنین محدودیت هایی وجود ندارد، حتی کسانی که هیچ چیز در مورد کمیکها نمیدانند هم از دیدن فیلمهای ابرقهرمانی لذت میبرند.
فیلمهای مارول در گیشه سینما موفقتر عمل کردهاند.
همانطور که قبلا گفتیم، فیلمهای مارول عناصر بامزهتری در خود دارند. شاید به همین دلیل هم است که تعداد زیادی از افراد، از کودکان تا بزرگسالان، مخاطب این فیلمها به حساب میآیند. کمیک استریپهای دی سی اما لحن و مضامین جدیتری دارند. اگرچه این جدی بودن چیزی است که فیلم ها را عمیقتر می کند- مخصوصا فیلمهای علمی تخیلی که اکثرا در این بخش ضعیف عمل میکنند- اما اگر واقع بینانه قضاوت کنیم، تلخ بودن در سینمای اکشن و علمی- تخیلی طرفداران زیادی ندارد. به خصوص در دوره فعلی که مردم به خاطر سبک زندگی پرفشار به دنبال سرگرمی صرف میگردند. در این مقایسه به نظر میرسد مارول طرفداران بیشتر و در نتیجه فروش موفقتری نسبت به دی سی دارد.
اتخاب بازیگر عالی مارول در مورد شخصیتهایش – به عنوان مثال رابرت داونی جونیور به عنوان مرد آهنی – سالهاست که به موفقیت در گیشه منجر میشود. مارول همچنین در هیچ دورهای محافظه کاری نکرده و شخصیتهای جدیدی مانند هالک و پانیشر را به دنیای سینما معرفی کرده است، یا خطر این را به جان خریده که بازیگری ناآشنا مانند کریس همسورث را به عنوان ثور به تماشاگران معرفی کند.
دنیای سینمایی مارول در این سالها نشان داده که علاقه دارد بازیگرهایش را حفظ کند و با آنها قراردادهای بلند مدت ببندد. همین تداوم تبدیل به برگ برنده مارول در مقابل دی سی شده، از طرف دیگر دی سی بازیگرهایی مثل بن افلک و هنری کویل را به عنوان دو مهره اصلی (بتمن و سوپرمن) کنار گذاشته و مدام در حال تغییر بازیگران نقشهای کلیدی کمیک استریپهایش است. با این اوصاف به نظر میرسد که انتخابهای دی سی چندان پایدار نیستند و در این زمینه مارول از رقیب دیرینهاش پیشی گرفته است.
کمپانی «برادران وارنر» صاحب حق پخش بسیاری از کارهای دی سی و «دیزنی» صاحب کپی رایت بسیاری از کارهای مارول است، این دو در حال حاضر تعدادی فیلم بر اساس شخصیتهای دی سی و مارول تولید کردهاند. قبل از اینکه والت دیزنی در سال 2009 مارول را بخرد، مارول حقوق مختلف کاراکترهایش را به تعدادی از استودیوها فروخته بود و به آنها مجوز ساخت داده بود. برای همین هم شخصیتهای مارول کمی پراکنده بودند. مثلا شما مرد عنکبوتی را در هیچ کدام از فیلمهای سینماییهای دیزنی نمیتوانستید ببینید، چرا که حق پخش آن متعلق به شرکت سونی است.
این قضیه برای طرفداران کمیک بوک آزار دهنده بود، آنها میتوانستند داستانهای مختلفی را با چند شخصیت مارول بخوانند، اما نمیتوانستند آنها را در تلویزیون یا سینما تماشا کنند. خوشبختانه، دیزنی توانست حق کپی رایت شخصیتهای دیگر از دنیای سینمایی مارول را به صورت توافقی تهیه کند تا بتوانیم شخصیتهایی مثل آیرون من و اسپایدرمن را در فیلمهای دیزنی ببینیم.
رویکرد مارول به جهان کمیک بیشتر با سری فیلمهای Avengers شناخته میشود. یکی از سری فیلمهایی که تقریبا مانند لیگ قهرمانان مارول به حساب میآید. دی سی اما نتوانسته در سری سازی چندان موفق عمل کند. مهمترین مجموعه سینمایی دی سی فیلمهای سوپرمن و سه گانه «بتمن» نولان بودند. که نه تنها داستان آنها به هم ارتباطی نداشت، بلکه هیچ ارتباطی هم با دیگر شخصیتهای جهان دی سی نداشتند.
سه گانهی بتمن نولان.
البته دی سی هم بعد از دیدن موفقیت جمعی ستارگان کمیک استریپها، تلاشی برای ساخت نسخه سینمایی لیگ عدالت کرد. تلاشی که با انصراف کارگردان اصلی «زک اسنایدر» و جایگزین شدن «جاس ویدون» در نهایت تبدیل به یک شکست تمام عیار شد. تا حدی که طرفداران باجمع آوری ۱۵۰هزار امضا خواستار نسخه اصلی فیلم با نام (اسنایدر کات) شدند. در ابتدا این درخواست توسط کمپانی برادران وارنر رد شد، اما درنهایت وارنر پذیرفت «لیگ عدالت :اسنایدرکات» به کارگردانی زک اسنایدر را بازتولید کنند. هم اکنون ساخت این فیلم به پایان رسیده و بهزودی قرار است منتشر شود.
باید دید که آیا این نسخه میتواند عطش مخاطبان دی سی را برای دیدن ابرقهرمانانشان کنار هم، فرو بنشاند یا نه؟ در واقع تا اینجای کار میتوان گفت علت اصلی لذتی که در تماشای دنیای سینمایی مارول به مخاطب دست میدهد (اما در فیلمهای سینمایی دی سی کمتر آن را میبینیم)؛ حضور تیم ستارگان است. جایی که شخصیتهای مهم کمیک استریپها در یک فیلم و در کنار هم به ایفای نقش میپردازند، چیزی شبیه منتخب ستارگان فوتبال یا دورهمی خدایان اُلمپ نشین.
بر خلاف دنیای سینمایی، که اغلب برای اقتباس دست روی داستانهایی با جلوههای ویژهی عجیب و غریب و گرافیک تصویری خاص میگذارد، در دنیای تلویزیون داستان پردازی بیشتر از جذابیتهای تصویری اهمیت دارد. شاید به همین علت هم است که دی سی با پس زمینه شخصیتهای پیچیده و بک استوریهای جذابش توانسته برتریاش را در این عرصه به نمایش بگذارد.
این روزها، سریال گاتهام که به داستان زندگی بتمن میپردازد فصل دیگرش را منتشر کرده و از طرف دیگر دنیای کماندار (Arrowverse) با شخصیتهایی مثل فلش، سوپر گرل و بت وومن، کراس-اورهای (مجموعه فیلمها و سریالهای مرتبط به هم با شخصیتهای مشترک) هیجان انگیزی را به نمایش میگذارد که طرفداران زیادی هم دارند.
مارول هم سریال ماموران شیلد (Agents of SHIELD) را در سال 2013 برای تلویزیون آماده کرد. سریالی که فصل آخر آن امسال پخش شد. همینطور سریال شنل و خنجر (Cloak & Dagger) که فصل دوم آن در حال پخش است. با اینکه هر دوی این سریال ها جز سریالهای جذاب ابرقهرمانیاند اما از نظر تعداد طرفدار، دی سی از مارول جلوتر است. قهرمانان مارول شاید در گیشه غیر قابل رقابت باشند، اما فضای تلویزیون تحت سلطه قهرمانان دی سی است. البته مارول سریالهایی در شبکه نتفلیکس دارد که از محبوبیت بالایی برخوردارند، اما برخی از آنها مانند Daredevil قربانی جنگ تجاری بین نتفلیکس و دیزنی شدند.
قهرمانان زن مارول و DC – آیا زنها هم میتوانند ابرقهرمان باشند؟
کمیک بازها برای اینکه ابر قهرمانان زن را روی پرده سینما ببینند، سالهای زیادی صبر کردند، اما بالاخره در سال 2017 دی سی با زنِ شگفتانگیز (Wonder Woman) ثابت کرد که یک فیلم ابرقهرمانی زن هم میتواند موفق باشد.
فیلم واندر ومن رکوردهای متعددی را شکست، بیش از 800 میلیون دلار در سراسر جهان فروخت و در بیست و سومین دوره از جوایز منتقدین برنده بهترین فیلم اکشن سال شد.
با دیدن این استقبال، دی سی اقدام به ساخت فیلم پرنده شکاری (Birds of Prey) با حضور شخصیت زن کمیک های بتمن «هارلی کوئین» کرد و ساخت سریالهای بت گرل و سوپرگرل هم ثابت کرد که زنها در سینمای ابر قهرمانی تا به حال مهجور مانده بودند و پتانسیل زیادی برای داستان پردازی دارند. دی سی نشان داده که هرگز از به قدرت رساندن زنان در کمیک ها نترسیده و سریعاً پذیرای تنوعهای این چنینی بوده است.
در فیلم های دنیای سینمایی مارول اما (به جز کاپیتان مارول) تا به حال شاهد حضور تاثیرگذار و ویژهای از ابرقهرمانهای زن نبودهایم. البته ناگفته نماند که فیلم امسال این کمپانی به نام بیوه سیاه (Black Widow) با بازی اسکارلت جوهانسون به ماجرای زندگی ناتاشا رومانوف، یک قهرمان مونث میپردازد. شاید این فیلم بتواند مارول را به عرصه این رقابت حساس برگرداند. اما اگر بخواهیم تا به امروز تولیدات این دو کمپانی را با یکدیگر مقایسه کنیم از جنبه فمینیستی دی سی خیلی جلو تر از مارول عمل کرده و ابرقهرمانان زن بیشتر و جدیتری را به نمایش گذاشته است.
نمیتوانیم منکر این ماجرا شویم که اکثر ضد قهرمانهای دی سی نسبت به مارول بسیار شخصیت پردازیهای درستتر و بهتری دارند. میتوان ادعا كرد كه نقطه ضعف مارول این است که ضد قهرمان های این کمپانی همیشه در حد «آدم بد» كلاسیك باقی ماندهاند؛ اما آنچه که ضد قهرمانهای دی سی را جذابتر می کند، پشت پرده غم انگیز شخصیتی آنهاست. شخصیتهای بد قصههای دی سی کسانی نیستند که «آدم بد» به دنیا آمده باشند بلکه جامعه، زندگی و شرایط آنها را به دشمنان قریب الوقوع تبدیل کرده و همین خاکستری بودن شخصیتهاست که نبرد بین «خوب» و «بد» ماجرا را برای مخاطبان هیجان انگیزتر میکند. البته مارول با شخصیتی چون تانوس نشان داده که میتواند شرورهایی چند بعدی بسازد.
اگر بخواهیم از این زاویه نگاه کنیم هر دو دنیای سینمایی مارول و دی سی دارای جوانب مثبت و منفی زیادیاند. در دنیای سینمایی مارول انتقام جویان را داریم با داستانهایی بی انتها، گروهی که با ماجراهایشان شما را مبهوت پرده نقرهای میکنند. اما نکته منفیای که در این میان وجود دارد این است: اگر شما یک قسمت یا یک فیلم را از دست بدهید و ممکن است اشاراتی به رویدادهای گذشته یا شوخیهای بقیه فیلم ها را متوجه نشوید.
برخلاف دنیای سینمایی مارول ، لازم نیست سالها فیلم تماشا کنید تا با فضای جدید سینمای دی سی آشنا شوید. فیلمهای دی سی معمولا از آرشیو قهرمانان انتخاب میشوند و هر کدام روی یک شخصیت واحد تمرکز میکنند. اگرچه برای مخاطبان گذری این رویکرد سادهتری است، اما یک واقعیت هم در این میان وجود دارد: برنامههای تلویزیونی دی سی مانند فلش و گاتهام مطلقاً هیچ ارتباطی با فیلمهای این مجموعه ندارند و از آنجا که بازیگران مختلفی در تلویزیون و سینما نقشهای واحدی را بازی میکنند، برای بینندگان پیگیر سینمای دی سی این قضیه میتواند کمی ناامید کننده باشد.
با تمام این تحلیلها در نهایت شما طرفدار کدام یکی از این دو سبکاید؟ همه چیز بستگی به خودتان دارد. در حالی که مخاطبان سینما از نبرد میان برادران وارنر و دیزنی بر سر کمیکهای ساخته شده لذت می برند، بسیاری از طرفداران کتابهای کمیک استریپ سالهاست که از نبرد میان دی سی و مارول هیجان زده می شوند. اگر به دنبال یک پیوستگی و ماجراهای سریالی میگردید، جهان انتقام جویان مارول انتخاب خوبی برای شما است. دنیای سینمایی مارول پر از داستانهایی است که از تمام خصوصیات سرگرم کننده برای جذب مخاطب استفاده میکنند. از جلوههای ویژه حیرت برانگیز گرفته تا بازیهای کامپیوتری و این باعث می شود که شما حسابی درگیر قصهها و قهرمان های این کمپانی شوید. اما این خصوصیت گاهی اوقات کمی هم مشکل ساز میشوند، همانطور که گقتیم اگر شما طرفدار پروپاقرص سینمای مارول نباشید ممکن است برخی شوخیها یا ارجاعات به رویدادهای گذشته را از دست بدهید.
اگر میخواهید به معنای واقعی کلمه سرگرم شوید، فیلمهای دنیای سینمایی مارول بهترین انتخاب برای شماست. اما اگر بهدنبال قصههای عمیق و جدی میگردید، فیلمهای دی سی را دنبال کنید.
اگر میترسید جهان عظیم و گسترده فیلم سینمایی یا برنامه تلویزیونی مورد علاقه شما آشفته شود، به دی سی بچسبید. جهان های دی سی کوچکتر و محلیترند و شما میتوانید بدون نگرانی در مورد تأثیر قصههای گدشته از ماجراهای حال حاضر در این فیلم ها لذت ببرید. علاوه بر این اگر نیمه تاریک وجود آدمها را به رسمیت میشناسید و کمی هم به روانشناسی علاقه مندید، شاید فیلم های دی سی برای ذائقه شما بهتر باشند. البته از آنجا که فیلمهای دسته جمعی (کراسآور)های دی سی تازه رونق گرفتهاند، قضاوت کمی سخت است. این امکان وجود دارد که با معرفی تعداد زیادی از شخصیتها به طور همزمان، دنبال کردن هر خط داستانی در قصههای دی سی آسان تر باشد، زیرا دی سی هر شخصیت را با یک فیلم سینمایی مستقل قبلا معرفی کرده است. جدای از همه این حرفها اگر سرگرمی برای شما مهم است میتوانید با دیدن فیلم های این دو کمپانی، ساعت ها سرگرم شوید چرا که هر دو، گزینههای زیادی برای تماشا کردن و لذت بردن دراختیار شما قرار میدهند.
آمار دو شرکت
در انتها بیایید کمی به آمار نگاه کنیم ؟
Voucher Codes تمام تلاشش را کرده تا این بحث را برای همیشه خاتمه دهد برای همین هم مختصات مختلفی را مقایسه کرده تا بتواند یک برنده قطعی برای این مبارزه مشخص کند:
مارول :
میانگین امتیاز مخاطبان: 72٪
میانگین امتیاز منتقدان: 64.7٪
میانگین فروش متوسط : 290،432،814 دلار
میانگین سود / ضرر: 460،895،918 دلار
دی سی :
میانگین امتیاز مخاطبان: 60.8٪
میانگین امتیاز منتقدان: 58.8٪
میانگین فروش متوسط : 256،766،656 دلار
متوسط سود / ضرر: 243،369،231 دلار