مجموعه جهان مارول یک مجموعه گسترده از پیوستگی ها است. واقعیت های مختلفی در کنار هم وجود دارند که گاه داستان را به تلاقی می اندازند و گرچه این پیچیدگی می تواند برای افراد ترسناک باشد ، اما همچنین خاکی غنی برای لرزش های خلاقانه است. خصوصا اگر مجموعه “اگر چه (what if) … چه میشد اگر …؟” را به این مجموعه اضافه کنید .
در حالی که اکثر تولیدات مارول در جهان عالی “۶۱۶” اتفاق می افتد ، بعضی از این داستان ها برخی دنیاهای متناوب را جستجو می کنند که برداشت متفاوتی از شخصیت ها و موقعیت های آشنا را ارائه می دهند. “اگر چه … در جهان مارول کمیک” مجموعه ای که از سال ۱۹۷۷ آغاز شد ،را تصور می کند که بسیار متفاوت (و غالباً عجیب و غریب) از ابرقهرمان های محبوب را با نتایج بسیار سرگرم کننده ای به خوانندگان تقدیم می کند. این سری چیزی را سوال میکند ، مثلا اگر قهرمانان ما توسط عنکبوت های رادیواکتیو گزیده نشده و یا برای آزمایش دولت انتخاب نمی شدند ، چه میشد؟ یا اگر آنها به تیم های متفاوت قهرمانی می پیوستند ، چه میشد؟ اگر آنها بیشتر از خیر به سمت شر تمایل داشته باشند ، چه می شود؟ آن وقت داستان ممکن است چگونه باشد؟
“چه میشد اگر … ؟” داستان هائی است که برای دهه ها بخشی جدایی ناپذیر از ملیله مارول بوده است. اینها عجیب ترین مواردی هستند که تاکنون مورد بررسی قرار گرفته اند ، از زندگی عمه می به عنوان یک ابرقهرمان گرفته تا سواستفاده های وحشتناک از ولوورین ،مثلا بعنوان ارباب خون آشام ها.
اگر مرد آهنی در زمان پادشاه آرتور گیر افتاده باشد چه میشود؟
آینده گرای مشهورتری در کمیک های مارول از تونی استارک ، مرد آهنی ، وجود ندارد. پس فکر کنید که اگر او پس از اعزام به دوران قبل از صنعتی شدن بسیار درمانده شود، چه خواهد شد؟
در “چه اتفاقی می افتد …” سال ۱۹۸۲ در شماره ۳۳ با به دام افتادن تونی در زمان پادشاه آرتور چنین سناریویی بررسی شد. مردآهنی و دکتر دووم هنگامی که یکی از دشمنان سرکش دووم هر دوی آنها را به زمان گذشته و به پادشاهی کاملوت منتقل می کند ، در معرض نبرد قرار می گیرند. دووم و مردآهنی برای ساخت ماشین زمان با هم کار می کنند اما در آخرین لحظه دووم ماشین زمان را برای خودش برمیدارد. مردآهنی در گذشته و تنها با منابع الکترونیکی بسیار ضعیف تنها می ماند.
با وجود معایب و تمایل به بازگشت به خانه ، تونی موفق می شود با استفاده از مغز و زره خود به پادشاهی آرتور پندراگون کمک کند ، او حتی در این راه به یک شوالیه میز گرد افسانه ای تبدیل می شود. سرانجام ، آرتور در نبرد با یکی از دشمنان بسیار زیاد خود سقوط می کند. آرتور با نفس مرگ خود تونی را به عنوان جانشین خود معرفی می کند. تونی قبول می کند و پادشاه جدید انگلیس می شود. داستان با توضیحات اوتو ناظر به پایان می رسد که تحت هدایت پادشاه جدید ، نیمی از جهان را تحت پرچم انگلیس متحد کرده است. این واقعیت متناوب به یکی از مسالمت آمیزترین و مرفه ترین قسمت های این جهان تبدیل می شود.
اگر چهار شگفت انگیز قدرت های متفاوتی داشته باشند چه می شود؟
چهار شگفت انگیز به عنوان “اولین خانواده” کمیک های مارول شناخته می شوند. رید ریچاردز ، سوزان استورم ، جانی استورم و بن گریم با تلفیق هوش زیاد ، شجاعت عظیم و قدرت خیره کننده شان، به یکی از قدرتمندترین تیم های ابرقهرمانی در کمیک تبدیل شده اند. در “اگر چه …؟۱۹۷۷ ” شماره ۶ با تصور جهانی که در آن این چهار نفر دارای قدرت متفاوتی باشند، اوضاع متزلزل نشان داده می شود و این موضوع آنها را در مسیری کاملاً متفاوت قرار می دهد.
داستان می بیند که رید ، سوزان ، جانی و بن در معرض تابش های کیهانی قرار می گیرند که قدرتی متفاوت به آنها می دهد. اما این بار ، جانی به یک ربات زنده تبدیل می شود ، بن بالهای غول پیکر بدست می آورد و اژدهائی جوان می شود و سوزان توانایی کشش بدن خود را به اندازه ای طولانی بدست می آورد.اما بن به یک مغز بی بدن تبدیل می شود.
این کاوشگران به عنوان چهار شگفت انگیز با هم متحد می شوند ، اما ماهیت رید به عنوان عضوی جدا و بدون بدن منجر به مشکلاتی می شود. سوزان به بن نزدیکتر می شود و رید ناامید می شود که بتواند او را دوباره وادار به دوست داشتن خود کند. دکتر دووم به زودی با ربودن وی برای اهداف شخصی خود ، از این حالت وی سو استفاده می کند. پس از یک نبرد مهیج ، رید و دیگران موفق می شوند بر دووم غلبه کنند. رید همچنین موفق می شود ذهن خود را به بدن دووم منتقل کند. بنابراین ، این چهار شخص عجیب متشکل از بن بالدار ، سوزان قابل کشش ، جانی فلزی و رید در بدن بزرگترین دشمن خود زنده هستند.
اگر انتقام جویان آخرین ابرقهرمانان روی زمین باشند چه می شود؟
انتقام جویان قدرتمندترین قهرمانان زمین هستند. با وجود این ، تلاش های آنها برای حفظ امنیت این سیاره همیشه تهدید جدیدی است که بشر را در معرض خطر قرار می دهد. در حالی که این سرنوشت انتقام جویان است که در تداوم اصلی مارول ، حضور داشته باشند . در “چه می شود اگر ۱۹۸۱ …” آنها در نبردی پایان ناپذیر علیه شر قفل میشوند. شماره ۲۹ یک واقعیت متناوب را تصور می کند که در آن تیم موفق می شوند نتایج مداوم تری را کسب کنند .
موجودی از آینده که خود را Scarlet Centurion (اسکارلت سنتاریون) می نامد ، در طی یکی از نبردهای خود ، با انتقام جویان ملاقات می کند. سنتاریون به قهرمانان اطلاع می دهد که موجودات ابرقهرمان عامل هر فاجعه بزرگی در این دنیا هستند. او نتیجه می گیرد که تنها راه رسیدن به صلح واقعی ، از بین بردن ابرقهرمانان است. این پیش فرض توسط انتقام جویان به راحتی پذیرفته می شود ، آنها چند ماه آینده را به اسارت گرفتن قهرمانان و اعلام ممنوعیت موجودات ابرقدرت در سراسر جهان اختصاص می دهند.
اما این در واقع مشکلات جهان را حل نمی کند ، زیرا سنتاریون به زودی نشان می دهد که یک ابرشرور است که می خواهد زمین را تصاحب کند. اکنون که اکثر ابرقهرمانان بازنشسته شده اند یا دستگیر شده اند ، انجام این کار برای او بسیار آسان تر است. به طور طبیعی ، ثور ، مرد آهنی ، مرد مورچه ای و زنبور مجبور به بازنشستگی می شوند تا او را متوقف کنند. با وجود پیروزی در نبرد ، داستان با از دست دادن اعتماد بشریت به انتقام جویان به پایان می رسد. مرد آهنی تنها مانده است ،او آخرین ابرقهرمان روی زمین است، و او در سوگ روزهای شکوه قهرمانان قدرتمند زمین مانده است.
اگر تانوس به انتقام جویان بپیوندد چه می شود؟
با تشکر از MCU ، عموم مردم اکنون به خوبی می دانند تهدیدات بزرگ یعنی چه. در این داستان ها،همانند همه داستان ها، کار ثانوس با شکست او پایان نمی یابد. در ۲۰۱۵ “What If؟ Infinity – Thanos” شماره ۱ ۲۰۱۵ ، ما با نسخه ای از تایتان دیوانه روبرو می شویم که مایل است با انتقام جویان برای سرنگونی ابرشروران همکاری کند ، نژادی از ابرقدرت ها از واقعیت دیگری که مایل به پایان دادن به جهان هستند.
البته ، در نهایت تمایل تانوس برای یکی شدن با انتقام جویان ، خودخواهانه و از سر تمایل خودش به نظر می رسد. اما کاپیتان آمریکا خیلی دیر متوجه این مسئله می شود و در نبرد با تهدید بنفش سرنگون میشود. ثانوس به دیگر انتقام جویان می گوید که کاپیتان به دست یک دشمن با یک قهرمان درگذشته است ، و انتقام جویان آن را قبول می کنند. او عضو محکمی از تیم می شود – اگر چه کاپیتان از انسانها پنهان مانده است.
به نظر می رسد که حضور ثانوس قهرمانان دیگر را با شر او آلوده کرده است. در آخر داستان ، تونی استارک ، رید ریچاردز و دکتر استرنج ،را در احتمال دادن حمله دوباره موجوداتی مانند سازندگان به آنها می بینیم و این زمانی است که ثانوس بار دیگر حضور خود را نمایان می کند. او پیشنهاد می کند به نام دفاع از دنیای خود به قهرمانان زمین کمک کند تا جهانهای دیگر را نابود کنند.
اگر نیک فیوری در فضا و در جنگ جهانی دوم جنگ می کرد چه میشد؟
نیک فیوری پیش از آنکه رئیس S.H.I.E.L.D شود ، یک گروهبان در ارتش ایالات متحده بود. و از همه معروف تر ، فیوری در جنگ جهانی دوم در کنار تکاوران زوزه کش می جنگید. در سال ۱۹۷۹ در “چه میشد اگر؟” شماره ۱۴ با قرار دادن فیوری در جهانی که بشریت سفرهای بین ستاره ای را خیلی زودتر انجام می دهد ، امور تغییر میکند. در آنجا، جنگ جهانی دوم بین بخش های آلفا و بتا منظومه شمسی انجام می شود ، که اوتو آن را با جبهه های غربی و شرقی جنگ واقعی مقایسه می کند.
گروهبان فیوری در ابتدای داستان در یک ایستگاه فضایی نشسته و یک سیگار دود میکند و منتظر دستور است. کشتی به زودی مورد حمله ای دزدکی قرار می گیرد ، و فیوری و افسران همکارش هیچ فرصتی را برای پیوستن به تلاش های جنگی از دست نمی دهند … آنهم در فضا! آنچه در ادامه می آید ، تفریحی شگفت انگیز ، اگر کمی گیج کننده ، از لحظات معروف جنگ جهانی دوم است، که توپخانه های زمینی با سلاح های بین ستاره ای جایگزین شده اند.
فیوری و خدمه او علی رغم تمام تلاش هایشان ، برای همیشه یک قدم در جنگ با دشمنان بیگانه عقب هستند. سرانجام مشخص میشود که دریاسالار بارون فون استراکر به طور مخفیانه در کنار بیگانگان در تلاش برای ایجاد یک “نبرد اصلی” جدید برای کهکشان بوده است. استراکر حذف شده و فیوری و تیمش می توانند یک پیروزی کوتاه اما سرنوشت ساز کسب کنند ، حتی اگر جنگ بزرگتر ،همچنان ادامه داشته باشد.
اگر مرد آهنی فناوری خود را به بالاترین پیشنهاد بفروشد ، چه می شود؟
تونی استارک یک عملگرا است که بیشتر به نتیجه گرفتن علاقه دارد تا اینکه در اخلاق نحوه دستیابی به نتایج گفته شده تعمق کند. در سال ۱۹۹۴ در “اگر چه …” شماره ۶۴ ، این عمل گرایی به دنیای جدید و تاریکی منجر می شود که در آن تونی فناوری مرد آهنی خود را در معرض بالاترین قیمت پیشنهاد دهنده،در معرض فروش قرار می دهد.
دولت های جهانی از فرصتی برای ایجاد ارتش های مرد آهنین خود استفاده می کنند. در حالی که تونی امیدوار است بشریت از ایده های او برای بهبود جهان استفاده کند ، فناوری او به سرعت سیر جهانی تسلیحات بعدی را آغاز می کند. اقتصادهای ملی در این روند بی ثبات هستند و بسیاری از ابرشهرها و رژیم های شیطانی از فناوری استارک برای ایجاد سلاح های بزرگتر و خطرناک استفاده می کنند.
تونی نسبت به روشی که دنیا با او رفتار کرده ، منزوی می شود و ناامیدتر می شود. مگنیتو در صحنه حاضر می شود و قول می دهد که به بشریت پایان دهد زیرا آنها به فناوری استارک که جامعه را به مرز نابودی کشانده است ، پایان داده اند. مرد آهنی پس از موفقیت در جلوگیری از مگنیتو با کمک انتقام جویان تازه تاسیس ، مجبور می شود اساساً جهان را با تهدید یک طوفان مغناطیسی جهانی و به شدت بی نظیر ، گروگان بگیرد. سرانجام ، دولت های جهانی موافقت می کنند که تکنولوژی استارک را ممنوع کنند و میراث تونی دوباره به مسیر قبلی خود بازگردد.
اگر مجازاتگر همه ابرقهرمان مارول را بکشد چه میشود؟
در سال ۱۹۹۵ در “پونیشر جهان مارول را می کشد” و با ردیابی و کشتن هر ابرقهرمان دیگر مارول ، قاتلانه ترین گرایشات مجازاتگر آزاد شد. چیزی که این قضیه را بسیار جذاب می کند این نیست که چرا پونیشر همه را می کشد ، بلکه چگونگی آن است. از آنجایی که فرانک کستل، یعنی مجازات گر، توانایی خاصی فراتر از آموزش جنگی و تحمل بالای درد ندارد ، دشوار است تصور کنید که او در برابر ثور یا هالک قرار بگیرد. در واقع تقابل یک اسلحه در مقابل یک خدا چگونه خواهد بود؟
در این تاریخ جایگزین ، همسر و فرزندان فرانک وقتی در میانه نبردی بین انتقام جویان ، مردان ایکس و گروهی از بیگانگان گرفتار می شوند ، کشته می شوند. فرانک غمگین و خشمگین به جرم کشتن چند نفر از قهرمانان در جا به زندان فرستاده می شود. در زندان ، گروهی از ابرشرور ها به فرانک منابع نامحدودی برای سرنگونی هر ابرقهرمان روی کره زمین پیشنهاد می کنند. فرانک معامله را می پذیرد و بقیه داستان کمیک را با استفاده از ترکیبی از مخفی کاری ، مواد منفجره و خیانت ، به روش خود ادامه میدهد و قهرمانان را یکی پس از دیگری از بین می برد. نبرد نهایی با داردویل طولانی میشود تا فرانک متوجه شود که چقدر از وجود خویشتن فاصله گرفته است … اما تا آن زمان ، دیگر خیلی دیر شده است. قهرمانان جهان مارول همه مرده اند و فرانک خیلی زود با دست خود به آنها می پیوندد.
اگر کسی بعنوان نظاره گر نباشد ، چه می شود؟
در “چه میشد اگر … ؟” ، داستان ها معمولاً نگاهی جدی به جهان های جایگزین ارائه شده دارند. اما در “چه میشد اگر …” سال ۱۹۹۲ شماره ۳۴ در مسیری متفاوت و قاطعانه تر با شوخ طبعی بیشتری ، که توسط اوتو نشان داده شد و بهترین جلوه مریلین مونرو که روی جلد نمایش پیدا کرد ، شماره جدیدی به نمایش درآمد. هیچ کس در این قسمت تماشاگر نیست و همه چیز بهم میریزد.
در این شماره یک سری عکس کوتاه و مختصر ارائه می شود که به پوچ بودن ابرقهرمانان می پردازد.در اولین داستان ما می بینیم که ثانوس با فرستادن یک خورنده توانا از جهان به بدن انسانی متواضع ، گالاکتوس را شکست می دهد. خوب ، البته نه آنقدر فروتن – او دقیقاً شبیه الویس پریسلی است. به طور طبیعی ، در نهایت گالاکتوس متقاعد شد که او پادشاه راک اند رول است. معلوم میشود که، او از گیتار بدش نمیاید: او حتی این کنایه را می زند که در حضور او “شنونده” است.
سایر داستان های این موضوع نیز به همین مسخره گی هستند. ما می بینیم که دکتر دووم شرور به عنوان یک متخصص اطفال کار می کند و از دستگاه های شرارت بی مورد برای معالجه کودکان نوپا استفاده می کند. ولوورین در یک عمارت پروفسور ایکس با آرامش به خواب زمستانی می پردازد. مرد عنکبوتی ناامیدانه سعی می کند کودک کوچک نوپای خود را پیدا کند و شاید خنده دارترین آن ، شغل مجازاتگر به عنوان یک ناظر در سالن شلوغ در مدرسه ای است که مطمئناً باید امن ترین مدرسه درجه یک منطقه باشد .
اگر عمه می توسط عنکبوت رادیواکتیو گزیده میشد چه میشد؟
خاله می پشتیبان بزرگ پیتر پارکر است. در دهه ۱۹۸۰ در “چه میشد اگر …؟” در شماره ۲۳ با طرح یک سوال ، این رابطه به یک عقب گرد تبدیل میشود: اگر عمه می به جای پیتر توسط عنکبوت رادیواکتیو گاز گرفته میشد، چه میشد؟
پس از گزش ، می به سرعت به قدرت و انعطاف پذیری جدیدی در استخوان های پیر خود پی می برد. او همچنین می تواند با خیالی آسوده از دیوارها بالا برود ، چراغ های خیابان را خم کند و حتی با استفاده از نخ خیاطی بسیار محکمی در شهر گردش کند. می در حالی که سعی می کرد به عنوان یک ابرقهرمان به روش های کسب درآمد فکر کند ، می فهمد که ابرشرور جهش یافته قورباغه شکل، شهر را وحشت زده کرده است. او تا حدودی با اکراه ، از جا برخواسته و لباس جدید ابرقهرمانانه خود را می پوشد.
نبردی در می گیرد که می با کمک کیسه قنادی مسلح خود پیروز می شود. پیتر که از فاصله نزدیک نبرد را تماشا کرده است، از هیجان بیهوش می شود. همانطور که می دوباره برای مراقبت از برادرزاده عزیز خود به شخصیت غیرنظامی خود تغییر شکل میدهد ، او تعجب می کند که آیا می تواند وظایف خود را به عنوان یک خانه دار در کنار زندگی جدید خود به عنوان محافظ شهر ایفا کند؟ یک چیز حتمی است: شما هرگز دیگر به عمه می مثل سابق نگاه نخواهید کرد.
اگر ولوورین ارباب خون آشام ها بود چه میشد؟
صنعت کمیک بر اساس اساطیر ، ادبیات کلاسیک و فرهنگ عامیانه بنا شده است. بنابراین جای تعجب نیست که کنت دراکولا بارها و بارها در کمیک های مارول ظاهر شده باشد. مردم به طور جدی از خون آشام ها سیر نمی شوند.
سال ۱۹۹۱ در”اگر چه …؟” شماره ۲۴ دنیایی تصور میشود که در آن خون آشام مهیب موفق می شود بسیاری از مردان ایکس را به مأموران نابودیش تبدیل کند. با این حال ، همانطور که مشخص میشود، قدرت اراده ولوورین بسیار قدرتمند است و حتی پس از تبدیل شدن به خون آشام بر جهش پنجه ایش ، توسط دراکولا غلبه نمی کند. و بنابراین کنت و ولوورین برای کسب عنوان “ارباب خون آشام” درگیر یک نبرد حماسی میشوند. لوگان موفق به پیروزی می شود ، اما در این روند هاله شیطانی دراکولا و اسلاف او را در هم می آمیزد. بنابراین ، ولوورین ، ارباب خون آشام ها ، به یک ابرشرور قدرتمند تبدیل می شود.
لرد لوگان قصد دارد همه قهرمانان و اشرار جهان را به بندگان خون آشامی خود تبدیل کند. قبل از اینکه جادوگر عالی بتواند جلوی ارتش نامردگان او را بگیرد ، او حتی موفق به از بین بردن دکتر استرنج هم می شود. در پایان ، مرگ کیتی پراید باعث می کشد تا ولوورین به یاد قهرمان بودن قبلی خود بیفتد. با استفاده از جادوی باستانی ، یک ولوورین محزون، خود و پیروانش را به خاکستر تبدیل می کند.
اگر کارمندان اصلی شرکت مارول به چهار شگفت انگیز تبدیل شده بودند چه می شد؟
در ۱۹۷۸ در “اگر چه …؟” شماره ۱۱ با قرار دادن نویسندگان معروف مارول کمیک در لباس های آبی Fantastic Four ، یک چه میشد اگر …زیبا خلق شد. در این جهان ، استن لی به عنوان آقای شگفت انگیز عمل می کند ، جک کربی به ثینگ تبدیل می شود ، معاون رئیس جمهور سول برادسکی به مشعل انسانی تبدیل می شود و منشی Flo استینبرگ به عنوان دختر نامرئی نقش آفرینی می کند.
این حماسه با ارسال مکعبی مرموز به دفاتر مارول آغاز می شود. با باز شدن این مکعب، لی ، کربی ، برودسکی و استینبرگ با اشعه های کیهانی آلوده می شوند و دارای ابرقدرت می شوند. بنابراین ، این چهار نفر به یک تیم مبارز با جنایت تبدیل می شوند و درگیر ماجراهای زیادی میشوند که شامل اسکرال ها ، Sub-Mariner و انبوهی شرور دیگر است.
به طرز سرگرم کننده ای ، همچنین توضیح داده شده است که ماجراهای چهار گاونر ،باعث ایجاد داستان های خیالی چهارگانه ای می شود که ما می شناسیم و دوستشان داریم. بنابراین ، جهان “اگر چه …؟” شماره ۱۱ هم شامل چهار عکس “واقعی” به رهبری لی است و هم کتاب های کمیک با بازی تیم تحت هدایت رید ریچاردز.
اگر اتاق خطر ،عروس اولتران میشد چه میشد؟
اتاق خطر فضای فوق العاده پیچیده ای است که مردان ایکس از آن برای آموزش استفاده می کنند. این اتاق از هوش مصنوعی پیشرفته ای پشتیبانی می کند و قادر به ایجاد سناریوهای واقعی و خطرناک از همه نوع است. اما مهمتر از همه ،این اتاق از استفاده از برنامه نویسی خودش برای گرفتن زندگی ممنوع است. اما در “مردان ایکس حیرت انگیز” شماره ۹ ۲۰۰۹ ، اتاق خطر احساساتی می شود و به Danger (خطر) تبدیل می شود ، یک روبات انسان نما برای انتقام از سازندگانش.
شماره ۱ “چه اتفاقی می افتد؟ مردان شگفت انگیز ایکس” سال ۲۰۱۰ همه چیز را حتی بیشتر می کند. حضور خطر توسط اولتران تشخیص داده می شود و قاتل افسانه ای حمله ای را آغاز میکند. او قصد می کند که Danger را عروس خود کند. با هم ، این دو موجود مکانیکی به طرز وحشیانه ای به X-Men خاتمه می دهند و پروفسور اگزاویر را شکار می کنند. خطر برای پروفسور توضیح می دهد که او می داند او از حساسیت او آگاه شده است ، اما تصمیم گرفته که آن را نادیده بگیرد. به همین دلیل ، دو نفری بصورتی وحشتناک اگزاویر را به قتل می رسانند.
پس از حذف اگزاویر ، اولتران و خطر یک سفر به سراسر کیهان را انجام می دهند. آنها تمام شکل های زندگی آلی را که می یابند ، میکشند و یک امپراتوری جهانی را که به دلیل بی رحمی و قدرت مشهور است تأسیس می کنند. با پایان یافتن داستان ، اوتو ناظر تعجب می کند که آیا اگر اگزاویر به عنوان موجود مستقلی ظهور میکرد ، می توانست از همه اینها جلوگیری کند؟
اگر دازلر منادی کهکشانی میشد چه میشد؟
سیاره خوار معروف به گالاکتوس یکی از قدرتمندترین موجودات کمیک است. دازلر یک شخصیت X-Men در سطح C است که اسکیت غلتکی می پوشد و توانایی تبدیل ارتعاشات صدا را به پرتوهای نور و انرژی دارد. هیچ چیز در مورد این دو شخصیت چندان همخوانی ندارد ، اما این دقیقاً همان اتفاقی است که در سری شماره ۳۳ “چه می شود …” ۱۹۸۲ می افتد.
بعد از اینکه دازلر به گالاکتوس در برخورد با منادی سابق خود تراکس کمک می کند ، او دازلر را به عنوان منادی جدید خود انتخاب می کند. به طور طبیعی ، Dazzler تمایلی ندارد. اما بعد از اینکه گالاکتوس قول داد در صورت پیوستن به زمین از مصرف آن خودداری کند ، موافقت می کند. بنابراین ، دازلر آخرین منادی گالاکتوس می شود و وظیفه یافتن سیارات برای مصرف را دارد.
در طول قرن ها ، طبیعت ملایم دازلر ، گالاکتوس را تا حدی نرم می کند که او با کمال میل شروع به اجتناب از سیاره هایی می کند که به زندگی پرهیاهو پناه می برند. سرانجام ، Galactus دازلر را آزاد می کند. اما پس از بازگشت به زمین ، دازلر درمیابد که کل سیاره به دلیل یک فاجعه ناشناخته نابود شده است. دازلر تصمیم می گیرد به سمت گالاکتوس برگردد و به او در مسیر تبدیل شدن به یک موجود مهربان و لطیف تر کمک کند … که هنوز می دانید برای زنده ماندن کل سیارات را می خورد.
اگر پیتر پارکر توسط یک گوسفند رادیواکتیو گاز گرفته میشد چه میشد؟
برخی سناریوهای “اگر چه …؟” به یک خط داستانی کامل احتیاج ندارند. گاهی اوقات ، یک پانل تنها کافی است تا ماهیت عجیب و غریب ایده مورد نظر را کاملاً در بر گیرد. یکی از بهترین نمونه های آن را می توان در “اگر چه …” در سال ۱۹۹۷ یافت. شماره ۱۰۰ ، که پسر گوسفندی را معرفی می کند.
در این واقعیت ، پیتر پارکر به جای عنکبوت توسط گوسفند رادیواکتیو گزیده شد. در نتیجه ، او Sheep-Boy (پسر گوسفندی) می شود. کل وجود کمیک های پسر گوسفندی به یک صفحه در این شماره محدود شده است ، که به شکل یک پوشش طنز جعلی است. و ظاهراً که پیتر مجهز به قدرت چراي متناسب با یک گوسفند است و در اواسط شهرت دستگير مي شود. ما تصور می کنیم که او روزهای خود را به گشت و گذار در مزارع می گذراند ،با آرامش میچرد و کسی را آزار نمی دهد. غم انگیز است، این ممکن است دلپذیرترین زندگی باشد که هر نسخه از پیتر پارکر در آن زندگی کرده است.
این اشاره خنده دار به داستان “Sheep Clone Saga” انجام شده است که ظاهراً ۸۰ شماره به طول می انجامد. همانطور که طرفداران دیرینه مارول می دانند ،این موضوع سر تکان دادنی به “Clone Saga” معروف و پرحاشیه از دهه ۱۹۹۰ است. یک “شرور مهمان” معروف به گرگ نیز نشان داده شده است. نمی توانیم تعجب کنیم که چگونه Sheep-Boy او را سرنگون می کند … مگر اینکه ، او شاید از سه خوک کوچک کمک بگیرد.
حقایق ناگفته از فروشنده مرگ
حقایق ناگفته از دکتر سرنوشت
حقایق ناگفته از استپن ولف
حقایق ناگفته از دارکساید
حقایق ناگفته از مریخی (مارشن من هانتر)
حقایق ناگفته از مردشنی
حقایق ناگفته از لیگ عدالت آمریکا
عجیب ترین داستان های لوکی در همه زمان ها
چرا لباس کاپیتان مارول ستاره دارد
تمام شرورهای MCU از ریز تا درشت – قسمت اول
تمام شرورهای MCU از ریز تا درشت – قسمت دوم
تمام شرورهای MCU از ریز تا درشت – قسمت سوم
ابرشرورهای MCU که فراموش کرده اید هنوز زنده هستند
۱۰ ابرقهرمان ضعیف تمام دوران
علت پوشیدن ماسک توسط بین در فیلم های بتمن نولان
۱۰ ابرقهرمان که شنل می پوشند
۱۰ ابرقهرمان قدرتمند امروز مارول