چرا کمیک میخوانیم ؟ چرا کشوری به پیشرفتگی آمریکا تقریبا تمامی ادبیات کودکان و حتی نوجوانان خود را بر روی صنعت کمیک سرمایه گذاری کرده ؟ در حال حاضر ادبیات کشور آمریکا به دلیل سطح بالای مطالعه در کشور در مقیاس قابل قبولی قرار دارد ولی بااینحال ادبیات کمیک در این کشور در مرکز توجه قرار دارد و سوای سوددهی بالای دنیای فیلم و کتاب های دنیای کمیک ، ظاهرا بعنوان فرهنگ آمریکا شناخته میشود.
واقعیت اینجاست که تمرکز واقعی در کتابهای کمیک بر هسته حماسی و قهرمانی کتابها میچرخد . کشورهای زیادی از جمله کشورهای آسیای شرقی و خصوصا ایران از پیشگامان و از قدیمیترین کشورهائی بوده اند که به ادبیات حماسی اهمیت داده و این ادبیات را به کودکان خویش آموزش داده اند. ادبیات حماسی حتی به مذهب هم راه پیدا کرده و خصوصا در شیعه بسیار ریشه دارد اما چگونه ؟
ابتدا بگوئیم که منظور از ادبیات حماسی به زبان ساده، ادبیاتی است که در آن قهرمان با بدی جنگیده و راه خود را از میان بدی ها با منِشی زیبا و صحیح میگشاید.هدف از آموزش اینگونهء اخلاقیات ، آموزش اخلاق ، خوبی ، عمل صحیح و منش صحیح به کودکان بوده است. بی شک نمیتوان به کودک با مقالات سخت روانشناسانه ، اخلاق آموخت . ولی میتوان با گفتن داستانها ، و ماجراهای شیرین شخصیتی کامل ساخت و این شخصیت را به عنوان الگوئی در ذهن کودک قرار داد.
بی شک برجسته ترین ادبیات حماسی ، شاهنامه بوده است . در یونان ، هومر با داستان اودیسه ، و یا حتی دانته با داستانهای بهشت و جهنم خود در قدیم ، هدفی جز نشان دادن خوبی و بدی چه به مردمان و چه به کودکان خود نداشته اند. فردوسی با کنایه های زیبای خود از ضحاک ماردوش شخصیتی میسازد که با مارهای خود که کنایه از فساد دارند ، مغز جوانان را فاسد کرده و میخورند. در این میان شخصیتی هائی همانند سام ، زال ، رستم ، برزو ، فرامرز ، اغریرث در مقابل شخصیتهائی منفی همانند افراسیاب ، دیوسپید ، گرسیوز و … نمادهای خوبی و بدی هستند . شاهنامه حتی دارای شخصیتهائی خاکستری همانند پیران ویسه و .. میباشد . و یا شخصیتهائی که دارای نقصان انسانی هستند همانند کیکاووس و یا سام . هدف از این پهناوری شخصیت ها در ادبیات حماسی شاهنامه ، بی شک فهم این مطلب است که انسان تشکیل شده از خوبی ها و بدی های گوناگون . انسان جایزالخطاست اما اینکه بداند چه خوب است و چه بد ، و اینکه راه خود را بشناسد ، از دل همین ادبیات و آموزشهائی بیرون میاید که در کودکی آموخته است. ادبیات حماسی با شیرینی خود و زبان نرم خود میتواند بهترین راه برای آموختن خوبی ها و بدی ها به کودکان ما باشد.
کودکان بیشترین ارتباط را با قهرمانان در داستانها برقرار میکنند . بیشترین همزات پنداری را با شخصیتهائی همانند خود برقرار میکنند . در ادبیات حماسی تنوع شخصیت بعلت تنوع درونی انسانها مهم است . کودک باید بداند خوب چیست و بد چیست . علت اینکه ما داستانهائی از ائمه (ع) برای کودکان خود بیان میکنیم ، این است که کودک با اخلاق آنها آشنا شود و مکارم اخلاق اسلام را بشناسد. اینکه فقط به کودک خود بگوئیم خوش اخلاق باش ، اما مثالی از اخلاق خوش نداشته باشیم ، مسبب سردرگمی و ناکامی اخلاقی کودکان خواهد شد .
اگر میبینیم که کشورهائی همانند چین و ژاپن مانگا دارند ، اگر میبینیم که یونان تمامی ادبیات خود را بر اساس الهه ها و داستانهای حماسی پایه گذاری کرده ، اگر میبینیم که ایران بزرگ با داشتن شاهنامه ، و یا حتی داستانهائی دیگر از قبیل امیرارسلان نامدار ، شیرویه ، برزویه و .. بسیاری دیگر ، به چنین ادبیاتی بسیار اهمیت داده ، بعلت این است که بزرگان ادبی تاریخ دانسته اند که بهترین راه برای تربیت اخلاقی کودکان ، از راه داستان و از راه الگوسازی برای کودکان میباشد. اگر میبینیم که انبیا و امامان ما اخلاقی خوش داشته اند ، بی شک به این دلیل بوده است که میدانسته اند اخلاق آنها به یادگار نقل خواهد شد و بایستی الگوئی بی نقص برای آیندگان باشند.
تربیت از سنین پائین در کودک شکل میگیرد. وقتی انسان به سنین جوانی رسید ، دیگر وقت آموختن خیر و شر برای او گذشته . آن زمان، وقت استفاده از اخلاق است. زبان کودک هم داستان است . نمیتوان با کودکان سنگین صحبت کرد . کودک باید با داستان و قهرمان ، اخلاق بیاموزد. اگر کودکان در کودکی با قهرمانان و اخلاقیات و در کل با خوبی ها و بدی ها آشنا نشوند ، در بزرگسالی از انجام بدی ها ابائی نخواهند داشت . تربیت اخلاق باید در کودکی آغاز شود . کودک باید در کودکی با اخلاقیات و باید ها و نباید ها آشنا شود تا در بزرگسالی بداند چه عملی صحیح و چه عملی غلط است.به عقیده نگارنده اگر جامعه ای به تربیت اخلاقی کودکان اهمیتی ندهد ، در آینده دچار فساد و تباهی اخلاقی خواهد شد .
پس به همین دلیل است که کشورهای پیشرفته ای همانند آمریکا به این ادبیات در کشور خود بهای ویژه ای داده اند و سعی بر تبلیغ بیشتر این ادبیات در بین کودکان خود دارند.متاسفانه کشور ما بیشترین الگو و کتابهای غنی را در این زمینه دارد . زیبائی داستانهای ایرانی آنچنان است که فاصله بالاترین ادبیات نوین غرب با پائینترین ادبیات زیبا و پاکیزه ما ، بسیار زیاد است . اما متاسفانه کشور ما خالی از تصویرگران و قلم به دستان مناسب در این زمینه میباشد.
بی مهری به این ادبیات و حتی به مطالعه در سالهای آینده بیشتر به چشم خواهد آمد . همچنین با بی محلی کردن های بیشتر ، روز به روز عقب ماندگی بیشتری حاصل خواهد شد .برای مثال یکی از محاسن کتابهای کمیک آموزش علم در قلب داستان به کودکان میباشد. تمامی قوانین فیزیک ، شیمی ، فضا و … به محض ورود به جهان علم با داستانها به کودکان آموزش داده میشوند. کودکان در کشورهای پیشرفته خیلی آسان با واژه هائی از قبیل فضاپیما ، سیاه چاله ، لیزر ، موشک و …آشنا میشوند . همین سبک آموزش باعث سهولت در یادگیری و انگیزه در اختراع میشود .
وقتی متاسفانه در کشورمان ، شرایط قهرمان سازی را نداریم ، مجبوریم برای اینکه خود را از قرنطینه درآوریم نسبت به ادبیات بیگانه آگاه باشیم و کمبودهای ادبی خود را با ادبیات نوین برطرف کنیم.
آغاز این ادبیات در آشنائی با این ادبیات نهفته است. تا در ایران ندانیم که کمیک چیست ، تا ندانیم قهرمان چیست و یا خوبی و بدی چیست ، نمیتوانیم به تربیت کامل کودکانمان امیدوار باشیم.ولی با گسترش ادبیات ، گسترش مطالعه و نیاز به قهرمانان جدید احساس خواهد شد . آنجاست که میتوانیم امیدوار باشیم نویسنده های خوب (زیرا ادبیات حاصل خیزی داریم) از زیر پوست کشور بیرون آمده و برای کودک ایرانی ، کمیک های جذاب تر از کمیک های خارجی بسازند.
تا آن روز و برای گلستان شدن کشورمان ، فقط یک جوانه هستیم.
هادی علیزاده