اغراق کردن اهمیت رابرت داونی جونیور در نقش تونی استارک با نام مستعار مرد آهنی در دنیای سینمایی مارول دشوار است. این اولین فیلم انفرادی مرد آهنی بود که در سال 2008 اکران شد و MCU را با فیلمی آغاز کرد که مورد علاقه منتقدان و همچنین تماشاگران به دلیل رویکرد سرد، پرمفهوم و مفهومی بالا در ساخت فیلم های ابرقهرمانی بود.
پس از آن، تونی به طور محکم به عنوان مرکز MCU، نقطه کانونی گروه قهرمانانی که در نهایت تبدیل به انتقامجویان شدند، و مردی که فداکاریاش در پایان «انتقامجویان: پایان بازی» سه مرحله اول بازی را به پایان رساند، تثبیت شد. MCU به شیوه ای به یاد ماندنی برای تونی استارک در کنار حضورش در فیلمهایی که سایر قهرمانان MCU را به نمایش میگذارند، یک سهگانه کامل از فیلمهای انفرادی را نیز برای ترسیم سفر شخصیاش دریافت کرد.
این فیلمهای انفرادی با بازی مرد آهنی کیفیت متفاوتی دارند، اما در حرکت دادن شخصیت تونی استارک به جلو از جایی که او در ابتدای فیلم اصلی «مرد آهنی» شروع کرده است، سازگار هستند. علیرغم اینکه این فیلم ها دارای روایت ها و مضامین مختلف هستند، نقاط داستانی خاصی همچنان در هر فیلم این سه گانه ظاهر می شود. در اینجا چند نکته داستانی وجود دارد که می توانید در هر فیلم «مرد آهنی» بیابید.
تونی استارک باید فروتنی را بیاموزد
هر کسی حتی به طور مبهم با تونی استارک آشنا باشد میداند که این شخصیت از یک عقده خودبزرگ بینی عظیم رنج میبرد. تونی نابغه ای است که در حال تغییر جهان است و خودش به شدت از این واقعیت آگاه است. این باعث می شود تونی به این باور برسد که او همیشه بهتر از همه می داند که باعث ناامیدی متحدانش و مزیت دشمنانش شود.
به همین دلیل است که یک نکته اصلی در هر فیلم «مرد آهنی» ، این است که تونی فروتنی را به سختی یاد می گیرد. در فیلم اول، تونی ساخت یک سلاح را با غرور و خودخواهی آغاز می کند. تنها پس از دستگیری او توسط تروریست ها است که تونی تخریب های ناشی از سلاح های خود را می بیند و قول می دهد از ساخت آنها دست بردارد.
در فیلم دوم، تونی در یافتن راه حلی برای بیماری مهلک خود است و با این قضیه به شدت مشکل دارد. تونی که هیچ امیدی ندارد، و در لحظه ای متواضعانه متوجه می شود که حتی هوش بالای او برای نجاتش از این وضعیت کافی نیست و باید برای یافتن راه حل به کمک پدرش از آن سوی قبر تکیه کند.
سرانجام، در فیلم سوم، وقتی یک تروریست مرموز که خود را ماندارین (بن کینگزلی) مینامد، در روز روشن در خانهاش حمله میکند، و با این اتفاق تمام غرور علامت تجاری تونی به معنای واقعی کلمه به بیرون پرتاب میشود، تونی مجبور می شود قبول کند که نمی تواند به تنهایی از عهده این تهدید جدید برآید و به کمک دوستانش برای شکست دادن این شرور و در عین حال کنترل PTSD خود نیاز دارد.
پپر سنگ ترازوی تونی است
علاقههای عاشقانه زنان در MCU اغلب به پایان کوتاهی از چوب دست مییابند، آنها فقط حضور دارند تا لحظاتی انسانی را برای قهرمان فراهم کنند، قبل از اینکه به موقع در پسزمینه نبرد بزرگ بین قهرمان و شخصیت شرور محو شوند. اما عشق دیرینه تونی، پپر پاتس (گوئینت پالترو)، با حضور در بخش مهمی از فیلمهای «مرد آهنی»، این روند را کاهش میدهد.
پپر بهعنوان دستیار تونی آغاز به کار میکند، و نزدیکترین چیز به او بعنوان یک همراه است که در جت تنظیم زندگی تونی، که یک پلی بوی است، نقش دارد. در تمام طول فیلم، پپر از تونی حمایت میکند، حتی زمانی که این دو به هم نزدیکتر میشوند، پپر جان او را نجات میدهد. در فیلم دوم، تونی و پپر رسما یک زوج هستند. تونی با رسیدگی به بیماری شخصی خود، پپر را رئیس صنایع استارک می کند و او از طرف تونی کل سازمان را بر عهده می گیرد.
اما زمانی که تونی به پپر بیشتر از همیشه نیاز دارد، «مرد آهنی 3» است. تونی که پس از نبرد نیویورک در «انتقامجویان» برای کنترل PTSD خود تلاش میکند، سخت به پپر تکیه میکند تا او را از بیخوابی و وحشتهای شبانهاش دور نگه دارد. در پایان، پپر بار دیگر شخصاً جان تونی را نجات میدهد، زمانی که او نیز برای مدت کوتاهی قدرتهای فوقالعادهای را به دست میآورد و به تونی کمک میکند تا با آلدریش کیلیان (گای پیرس) مبارزه کند.
تونی به عظمت خود می بالد
یکی از دلایل اصلی اینکه تونی استارک در اولین «مرد آهنی» احساس نفسی تازه میکرد، این است که شخصیتپردازی او با سوپرمن، بتمن و مرد عنکبوتی، سه قهرمان اصلی انفرادی در آن زمان که بیشتر مورد توجه مردم بودند، متفاوت است. آشنائی با همه آن قهرمانان معمولاً زندگی درونی او را با مقدار ناسالمی از اضطراب شکنجه می دهند.
تونی به طرز خاصی از چنین ذهنیتی عاری است و معمولاً از شک و تردید زیادی به خود رنج نمی برد. در واقع، تونی آنقدر نسبت به عظمت شخصی خود متقاعد شده است که به مراتب بیشتر از اینکه به خاطر اشتباهاتش گریه کند، بیشتر درباره دستاوردهایش لاف می زند. به همین دلیل است که در هر فیلم «مرد آهنی» موارد زیادی وجود دارد که تونی به دوستان و دشمنان خود یادآوری می کند که چقدر باهوش و توانا و عالی است.
نقطه اوج در این زمینه در پایان اولین فیلم «مرد آهنی» از راه می رسد، زمانی که تونی، در مقابل تمام دنیا، با شکوه اعلام می کند: «من مرد آهنی هستم». در فیلم بعدی، تونی گزارش می دهد که دادگاه با او موافقت کرده است: “من صلح جهانی را با موفقیت خصوصی کردم.” سپس ما این جواهر را در “مرد آهنی 3” داریم، زمانی که تونی می گوید: “من تونی استارک هستم. من چیزهای مرتبی می سازم، یک دختر عالی دارم، گهگاه دنیا را نجات می دهم. پس چرا نمی توانم بخوابم؟”
کامئو های استن لی
استن لی، اسطوره کتاب های کمیک، قبل از درگذشت، علاقه زیادی به حضور در فیلم های مارول به صورت کوتاه داشت. از آنجایی که بیشتر فیلمهای مارول قبل از MCU، خارج از «مرد عنکبوتی» و «مردان ایکس» بسیار بد بودند، داستانهای بسیار خوبی از مارول کمیکس برای صفحه نمایش سینما استخراج نشده بود که استن لی بتواند بخشی از آن باشد. (اگرچه به هر حال این مانع از ظاهر شدن او نشده بود.)
اما همه چیز با «مرد آهنی» و شروع MCU تغییر کرد. استن لی در هر فیلم «مرد آهنی» ظاهر میشود و تا زمان مرگش در حوالی اکران «انتقامجویان: پایان بازی» در تمام فیلمهای MCU حضور داشت. در اولین فیلم «مرد آهنی»، لی در نقش یک پلی بوی ظاهر می شود که در همان مهمانی تونی استارک شرکت می کند. در فیلم دوم، لی نقش یک خبرساز از نوع لری کینگ را بازی می کند که تونی در نمایشگاه استارک با او آشنا می شود. سرانجام در “مرد آهنی 3″، لی به عنوان یک داور در یک مسابقه زیبایی ظاهر می شود که به نظر می رسد بسیار تحت تاثیر یکی از شرکت کنندگان قرار گرفته است. لی به نوبه خود یکی از طرفداران پر و پا قرص رابرت داونی جونیور در نقش مرد آهنی بود. لی زمانی به تورنتو سان گفت: «فکر میکنم [داونی و کریس ایوانز] برای ایفای نقشهایشان متولد شدهاند. تا زمانی که آنها به بازی در این نقش ها ادامه دهند، فکر می کنم ما بسیار خوش شانس خواهیم بود.”
تونی یک دستیار هوش مصنوعی دارد
بیش از هر ابرقهرمانی دیگری در MCU، رمز و راز مرد آهنی از مجموعه گجتهای آیندهنگری ناشی میشود که تونی استارک قدیمی معمولی را به فردی تبدیل میکند که میتواند با افرادی مانند ثور (کریس همسورث) همگام باشد و بدون این که با ثانوس (جاش برولین) معامله کند، بلافاصله پودر می شود. طبیعتاً، تیم تولید فیلمهای «مرد آهنی» باید چیزهای جالب و مناسبی را برای قرار دادن در آزمایشگاه تحقیقاتی تونی، جایی که او اختراعاتش را ارائه میکند، بیابند.
جالب ترین مورد اضافه شده به آزمایشگاه ، “جارویس” (فقط یک سیستم نسبتاً بسیار هوشمند) بود، دستیار شخصی تونی که به او کمک می کند ماشین هایش را کنترل کند و همچنین کمک بزرگی در پرواز زره مرد آهنی است. جارویس فقط یک شخصیت روباتیک نیست. او به عنوان فردی با شخصیت متمایز صحبت می کند و همچنین به نظر می رسد که طعنه تونی را پذیرفته است.
نقش جارویس را پل بتانی در سه فیلم اول «مرد آهنی» بازی کرد. بتانی در مورد صدای جارویس به Digital Spy گفت: “من وارد می شوم، چند خط روی یک کاغذ به مدت دو ساعت می گویم و سپس یک کیسه پول به من می دهند و من می روم تا روزم را بگذرانم.” پس از آن، این شخصیت پس از وقایع «انتقامجویان: عصر اولتران» دوباره بهعنوان ویژن ابرقهرمان اندرویدی تصور شد و بتانی اکنون ساعت ها را روی صندلی گریم میگذراند .
تونی لباسش را ارتقا می دهد
تونی استارک را با عناوین زیادی می شناسند. پلی بوی، میلیاردر، نیکوکار، قهرمان فوق العاده اما قبل از همه اینها، تونی در هسته خود یک مهندس و یک مخترع است. کل حماسه زره مرد آهنی در فیلم اول شروع می شود زیرا تونی توسط تروریست ها اسیر می شود و تنها راه فرارش این است که یک لباس زرهی بسازد که بتواند او را از این موقعیت خارج کند.
اولین لباس مرد آهنی که تونی «در غاری با یک جعبه ضایعات» میسازد، بسیار خشن است، بزرگ و حجیم و کم مصرف. پس از بازگشت به خانه، تونی دست به کار می شود و نسخه ای با طراحی بهتر از این لباس را ایجاد می کند که تبدیل به زره نمادین مرد آهنی قرمز و طلایی می شود که مخاطبان در سراسر جهان عاشق آن شدند.
با هر فیلم جدید پس از آن، از جمله فیلمهای «انتقامجویان»، تونی نسخههای جدیدی از لباس کلاسیک مرد آهنی را عرضه میکند. لباس اضطراری در یک چمدان از «مرد آهنی 2» پنهان شده است. ارتشی از لباس های «مرد آهنی 3» وجود دارد که تونی در تلاش خود برای ایمن نگه داشتن جهان با تب و تاب می سازد و ویران می کند. زره هالکباستر از «انتقامجویان: عصر اولتران» و «جنگ بینهایت». و در نهایت، لباس فناوری نانو که تونی در نبرد خود با ثانوس و ارتشش می پوشد.
شرورها توسط تونی مورد تحقیر قرار می گیرند
فیلم های «مرد آهنی» نقطه شروع MCU در نظر گرفته می شود. این فقط به این دلیل نیست که آنها اولین فیلمهای این مجموعه بودند که تحسین گسترده منتقدان را به خود اختصاص دادند، بلکه به این دلیل است که بسیاری از نکات داستانی فیلمهای «مرد آهنی» به عنوان اصلیترین بخش MCU در کل تبدیل شدند. به عنوان مثال، ماهیت شوخ تونی توسط بسیاری از قهرمانان دیگر به اشتراک گذاشته شده است، همانطور که این گفته :”شرور همان قدرت قهرمان را دارد” توسط Obadiah Stane (جف بریجز) آغاز شد.
شخصیت شرور نیز تمایل دارد کسی باشد که قهرمان در گذشته او را تحقیر کرده است. در “مرد آهنی“، تونی آنقدر مشغول کار بر روی از بین بردن گذشته خود به عنوان یک تولید کننده سلاح است که متوجه نمی شود که اقدامات او بر نفر دوم شرکتش، عوبادیا ، تأثیر منفی گذاشته است. این منجر به افزایش تلاش های شماره 2 برای غصب شرکت تونی و کشتن او می شود. در «مرد آهنی 2»، جاستین همر (سم راکول) یک سازنده رقیب اسلحه بود که یک عمر از تونی در زمینه کاری خود عقب می ماند و فعالانه به دنبال فرصتی بود تا تونی را با دزدی و بهبود شرکتش ، پشت سر بگذارد. طراحی زره مرد آهنی او، با کمک ایوان وانکو با نام مستعار شلاق (میکی رورک)، که خانواده اش توسط استارک طرد شدند، سرانجام، در «مرد آهنی 3»، و توسط آلدریچ کیلیان، نتیجه ای بود که تونی زمانی او را رد کرده و شرمنده کرده بود. در نتیجه، کیلیان شرکت خود را می سازد و رویای روزی را در سر می پروراند که بتواند سرانجام تونی استارک را شکست دهد.
رودی کاری را که قرار نیست انجام دهد، انجام می دهد
اگر پپر پاتس صدای عقل در زندگی تونی استارک است و جارویس متحد کورکورانه وفادار او است که هر کاری را که تونی بخواهد ، انجام می دهد، جیمز رودی رودز (ترنس هاوارد و دان چیدل) تعادلی بین این دو در حلقه درونی تونی است. رودی مدت ها قبل از اینکه ، تونی، مرد آهنی شود، دوست تونی بود، و او احساس می کند که موظف است مراقب دوست بی پروای خود باشد، حتی اگر این، به معنای زیر پا گذاشتن قوانین یا عصبانی شدن خود تونی باشد.
رودی به عنوان یکی از اعضای عالی رتبه نیروی هوایی ایالات متحده، اغلب بین وظیفه خود و دوستی خود با تونی درگیر است. در اولین «مرد آهنی»، رودی مجبور میشود این واقعیت را پنهان کند که تونی درون زره مرد آهنی است و در یک دعوای بداهه علیه چند اف-22 رپتور شرکت میکند. در «مرد آهنی 2»، او که از رفتار بیثباتتر تونی عصبانی است، مجبور میشود بر خلاف میل خود به منزل او برود و زره مرد آهنی را مصادره کند تا نیروی هوایی ایالات متحده را پشت سر تونی قرار دهد.
سپس در «مرد آهنی 3» رودی تبدیل به یک ابرقهرمان جدید به نام میهنپرست آهنی (و در نهایت ماشین جنگی) می شود. یک بار دیگر، رودی مجبور می شود خارج از قانون کار کند، زمانی که لباس او توسط شرور کنترل می شود تا رئیس جمهور را ترور کند، به دستور آلریش کیلیان.
این بار، رودی و تونی هر دو به طور مخفیانه کار می کنند تا نقشه این شرور را از بین ببرند.
تونی حاضر نیست در زمین دولت بازی کند
دنیای کمیک بوک ها تقریباً به دو قسمت تقسیم می شود. شما قهرمانانی دارید که معتقد به کار در چارچوب قانون هستند. و قهرمانانی که معتقد به کار در خارج از آن هستند. در مورد تونی استارک، شما کمی از هر دو را دارید. در حالی که اولویت اصلی تونی این است که جهان را به مکانی بهتر و امن تر تبدیل کند، او هیچ علاقه ای به این کار ،با همکاری در کنار دولت، حداقل در فیلم های «مرد آهنی» ندارد.
در فیلم اول، تونی به طور ناگهانی شرکت تولید سلاح خود را که برای چندین دهه به دولت تسلیحات نظامی میداد، تعطیل میکند. او همچنین سعی میکند هویت خود را بهعنوان مرد آهنی مخفی نگه دارد، قبل از اینکه یک بار دیگر خرگوش را دقیقاً در انتهای فیلم با جمله نمادین «من مرد آهنی هستم» از کیف بیرون بیاورد. سپس «مرد آهنی 2» به پیامد اظهارات دراماتیک تونی میپردازد، زیرا دولت سعی میکند او را مجبور کند تا فناوری زره پوشش را با دولت، به اشتراک بگذارد. اما تونی قاطعانه امتناع می کند و به دادگاه می گوید: “شما اموال من را می خواهید. نمی توانید آن را داشته باشید.” سرانجام در «مرد آهنی 3»، تونی و رودی نقشهای را علیه رئیسجمهور ایالات متحده کشف میکنند که توسط معاون رئیسجمهور و آلدریچ کیلیان تنظیم شده بود و آنها به طور مخفیانه علیه نیروهای دولتی همکاری میکنند ،تا این توطئه را خنثی کنند.
از قضا، تونی در فیلمهای «انتقامجویان» با دولت خیلی بهتر کار میکند و علیرغم سوء ظن به انگیزههای آنها، به شیلد میپیوندد. تونی پس از ایجاد وقایع «انتقامجویان: عصر اولتران»، قرارداد سوکوویا را به عنوان وسیلهای برای تاوان اعمال خود امضا میکند.
تونی جراحتی دارد که جانش را تهدید می کند
تونی استارک به تنهایی میتواند شخصیتی غیرممکن برای ریشهیابی باشد. تونی که خود را «قدرت دوست، پلی بوی، میلیاردر و نابغه» توصیف میکند، هوش فوقالعاده اش را با تکبر و غرور شدید ترکیب میکند. دوست داشتن او برای مخاطبان عام سخت است، چه رسد به اینکه اگر نتوانیم تونی را هر از چند گاهی در موقعیتی آسیب پذیر ببینیم، فعالانه از او حمایت کنیم.
برای جبران مزایای بسیاری که در زندگی دارد، هر فیلم «مرد آهنی» یک نکته اصلی در مورد تونی دارد که با یک وضعیت تهدید کننده زندگی دست و پنجه نرم می کند. در فیلم اول، تونی در یک انفجار به شدت مجروح می شود و تنها راه برای زنده نگه داشتن او از طریق راکتور قوسی است که او اختراع کرده و در قفسه سینه خود قرار می دهد. در “مرد آهنی 2” فاش می شود که راکتور قوس شروع به مسموم کردن تمام بدن او کرده است. یک بار دیگر تونی با زمان مسابقه می دهد تا قبل از اینکه سم بتواند بدن او را خاموش کند، درمانی برای بیماری خود بیابد. در فیلم پایانی، تونی از PTSD رنج میبرد، که باعث میشود او یک آشفتگی لرزان داشته باشد و او را به سمت اشتباهاتی سوق دهد که تقریباً باعث مرگ او میشود. به این ترتیب، هر فیلم «مرد آهنی» مبارزه بیرونی تونی علیه یک شرور فیزیکی را با مبارزه درونی علیه مرگ و میر او ترکیب می کند.
تونی با روش های ویرانگر خود دست و پنجه نرم می کند
زمانی که تونی استارک انتخاب می شد، استودیو در برابر ایده ایفای نقش رابرت داونی جونیور مقاومت نشان می داد. کارگردان جان فاورو برای انتخاب داونی مبارزه کرد زیرا احساس می کرد که مبارزات عمومی این بازیگر، با شیاطین شخصی اش به خوبی با شخصیت تونی استارک ترجمه می شود، شخصیتی که در کمیک ها نیز با بسیاری از شیاطین شخصی دست و پنجه نرم می کند.
بنابراین، هر فیلم «مرد آهنی» یک داستان فرعی مهم دارد که در آن تونی باید یاد بگیرد که با اشتباهاتش مقابله کند. در فیلم اول، تونی به سختی متوجه میشود که سلاحهایی که شرکتش تولید میکند اغلب در دست تروریستها قرار میگیرند یا به دلایل اشتباه استفاده میشوند. این امر باعث می شود تونی تبدیل به مرد آهنی شود و به تخریبی که شرکتش به طور غیرمستقیم ایجاد کرده بود، پایان دهد. در فیلم دوم، عادت تونی به خوب بازی نکردن با دیگران زمانی که رقیبش جاستین همر شروع به همکاری با دولت ایالات متحده (و رودی) برای ساختن نسخههای جدید زره مرد آهنی میکند، دوباره او را درگیر می کنند.
در نهایت در «مرد آهنی 3»، امتناع تونی از دریافت کمک برای PTSD و فاصله گرفتن او از کسانی که به دنبال کمک به او هستند، منجر به حملات شدید و ناتوان کننده استرس و ضربه به او می شود. تونی همچنین وقتی میخواهد به تنهایی با “ماندارین” مقابله کند، توسط این شرور گرفتار میشود. در نهایت، تونی تنها پس از همکاری با رودی و پپر برای پایین آوردن آلدریچ کیلیان موفق به پیروزی می شود.
یک موش مخفی
در حالی که تونی استارک مرد بسیار باهوشی است، چیزی که شخصاً چندین بار به شما خواهد گفت، اینست که هوش او همیشه به آگاهی کامل از محیط اطرافش تبدیل نمی شود. تونی معمولاً آنقدر درگیر اختراعات و مشکلات خود است که نمی تواند به دنیای اطرافش توجه کند.
این منجر به یک مشکل تکراری می شود که در آن تونی متوجه نمی شود که یک موش در شرکت او بر خلاف منافع او کار می کند. در اولین فیلم «مرد آهنی»، آن موش، عوبادیا استن، شریک تجاری قدیمی پدر تونی است که مخفیانه در تلاش است تا اختراعات تونی را بدزدد و در نهایت او را بکشد. در فیلم دوم، نیک فیوری (ساموئل ال جکسون) از SHIELD، ناتاشا رومانوف را با نام مستعار بیوه سیاه (اسکارلت جوهانسون) به داخل شرکت تونی می فرستد تا شخصیت او را به عنوان مقدمه ای برای درخواست از تونی برای پیوستن به “ابتکار انتقام جویان” ارزیابی کند.
در «مرد آهنی 3»، تونی باید با مایا هانسن (ربکا هال)، یک عاشق سابق که با جزئیاتی در مورد یک روش پزشکی جدید رادیکال به نام «Extremis» (افراط گرائی) به زندگی اش باز می گردد، برخورد کند. مایا ناشناس برای تونی، مخفیانه با شرور اصلی آلدریچ کیلیان کار می کند تا Extremis را به یک سلاح تبدیل کند. در حالی که مایا از ارتباط خود با کیلیان پشیمان می شود و سعی می کند به تونی کمک کند تا فرار کند، اقدامات او منجر به آسیب زیادی به جهان می شود.
تروریست های بین المللی
فیلمهای ابرقهرمانی عموماً تمایل دارند تبهکاران را در همان کشور قهرمان نگه دارند. افرادی مانند سوپرمن و بتمن با آمریکاییها میجنگند یا با بیگانگان میجنگند، و این کاری است که MCU در بیشتر فیلمهایش انجام میدهد. به جز سه گانه «مرد آهنی» که به طور خاص با تروریست های خارجی و گروه های تروریستی به عنوان بازتابی از گذشته تونی استارک به عنوان یک سازنده سلاح می پردازد.
در فیلم اول، تونی توسط یک گروه تروریستی در افغانستان جنگ زده اسیر می شود. این گروه بعداً در فیلم بازمیگردند، زمانی که نشان داده میشود در کنار عوبادیا استن کار میکنند. در فیلم دوم، با ایوان وانکو، تروریست بینالمللی و جنایتکار روسی با نام مستعار شلاق مواجه میشویم که از تونی کینه بدی به دل دارد. وانکو پس از ربودن لباس های مرد آهنی ساخته شده توسط جاستین همر، ارتش تروریستی ربات های خود را می سازد.
سپس در “مرد آهنی 3″، تونی باید با بزرگترین دشمن خود از کمیک ها، ماندارین مقابله کند. نسخه فیلم از این شخصیت به عنوان رئیس یک سازمان جنایتکار بین المللی عظیم به نام “ده حلقه” به تصویر کشیده شده است که هیچ مشکلی برای انجام حملات در خاک آمریکا ندارند. این نسخه از ماندارین بعداً در “شانگ چی و افسانه ده حلقه” دوباره مورد استفاده قرار گرفت.
صحنه پس از تیتراژ
طرفداران مدرن MCU وقتی صحبت از صحنههای پس از تیتراژ فیلم به میان میآید، واقعا هیجان زده می شوند، و اکنون پس از هر فیلم مارول، منتظر یک صحنه محکم و چیدمان برای فیلم بعدی هستیم. اما زمانی بود که برای اولین بار سه گانه «مرد آهنی» ساخته می شد، زمانی که پایان دادن به فیلم با صحنه ای پس از فیلمبرداری که اشاره ای به یک جهان سینمایی بزرگتر داشت، بسیار پیشگامانه تلقی می شد. و بنابراین، هر صحنه پس از ساخت فیلم “مرد آهنی” با هیجان زیادی توسط طرفداران مورد انتظار بود.
«مرد آهنی» احتمالاً نمادینترین صحنه پس از فیلمبرداری تمام دوران در MCU را دارد. پس از ماهها گمانهزنی، طرفداران در پایان «مرد آهنی» ، این فیلم را بسیار تشویق کردند، زمانی که ساموئل ال. جکسون در نقش نیک فیوری از سایه بیرون آمد و به تونی استارک درباره ایجاد طرح انتقامجویان گفت. پس از آن صحنه و پس از ساخت فیلم «Iron Man 2» بود که طرفداران با دیدن چکش ثور که از دهانه بیرون زده بود، هیجان دیگری را تجربه کردند که نشان از نزدیک شدن به خدای تندر داشت.
پس از دو صحنه مهم پس از ساخت فیلم، «مرد آهنی 3» رویکردی آسانتر به دنباله فیلمنامهاش دارد. ما تونی استارک را می بینیم که با دوست جدیدش، دکتر بروس بنر (مارک روفالو) در حال یک جلسه درمانی در مورد مبارزه اش با سلامت روانش است. پس از سه فیلم درام، میتوان گفت که تونی این حق را به دست آورده بود که بهجای راهاندازی یک رویداد تغییردهنده بازی دیگر در MCU در حال گسترش، به سادگی بنشیند و با بنر در صحنه پس از فیلمنامهاش گپ بزند.