در زمانی که واکنشهای انتقادی به فیلمهای مارول به طرز شگفتآوری ضعیف میشود، «خانم مارول» میآید تا ما را از خستگی ابرقهرمانیمان بیرون بکشد و ثابت کند که MCU هنوز هم توانایی تولید سرگرمیهای درجه یک را دارد. این سریال دیدنی +Disney، کامالا خان، دختر دبیرستانی پاکستانی آمریکایی و هوادار فوقالعاده کاپیتان مارول را به تصویر میکشد که ناگهان متوجه میشود که از قدرتهای کیهانی بهره میبرد.
با این حال، این بدان معنا نیست که «خانم مارول» یک تکه کامل از داستان سرایی است. در حالی که «خانم مارول» بر بسیاری از بزرگترین ایرادات مربوط به مجموعه تلویزیونی MCU غلبه میکند، اما همچنان به دلیل فرمت آن محدود است و نمیتواند تمام نقاط قوت منبع کتاب کمیک خود را به تصویر بکشد. اما اذعان به این نقاط ضعف نسبی ، نه نقاط برتر واقعا باورنکردنی آن را کم رنگ می کند و نه کیفیت بالای مداوم آن را اثبات میکند. از قدرت های کامالا گرفته تا طول سریال، در این مقاله شش نکته از بهترین و شش نکته از بدترین چیزها درباره «خانم مارول» آورده شده است.
اخطار: موارد زیر حاوی اسپویل برای هر قسمت از فصل 1 “خانم مارول” است!
بهترین: ایمان ولانی یک ستاره است
انتخاب بازیگر همیشه یکی از بزرگترین نقاط قوت مارول استودیو بوده است و کشف ایمان ولانی، بازیگر پاکستانی کانادایی که قبلا ناشناخته بود، ممکن است بهترین چیز در مورد «خانم مارول» باشد. به زبان ساده، ولانی برای نقش کامالا خان عالی بوده است. در واقع او به قدری کامل است که واقعاً احساس میکنیم خود کامالا خان است، همان طور که رابرت داونی جونیور ، تونی استارک و کریس ایوانز ، استیو راجرز است.
همه چیز در مورد کامالا، از تخیل پر جنب و جوش او گرفته تا مبارزات او با خانواده و هویت فرهنگی گرفته تا دوست داشتن طرفداران انتقام جویان، کاملا واقعی و کاملاً باورپذیر به نظر می رسد. برخی از این جنبهها (به ویژه گیکدوم ابرقهرمانی) با شخصیت خود ولانی مطابقت دارند: همانطور که عادل الاربی و بلال فلاح، کارگردانان و تهیهکنندگان اجرایی «خانم مارول» به Beyond the Trailer فاش کردند، ولانی یک طرفدار جدی مارول است. اما این بدان معنا نیست که او نقش خودش را بازی می کند. در عوض، آشنایی او با معنای انتقامجویان ، استعداد فوقالعاده و حضور کاریزماتیک او را در صفحه نمایش میدهد. ما امیدواریم که در آینده شاهد تعداد بیشتری از حضور او – نه فقط در MCU -، بلکه در سایر فیلمها و تولیدات تلویزیونی دیگر نیز باشیم.
بدترین: لبه های سخت تر کمیک ها را نرم می کند
قدرت های کامالا در MCU با قدرت های او در کمیک ها بسیار متفاوت است. این یک فرصت بزرگ از دست رفته را ایجاد می کند: سریال استریم «خانم مارول» نمی تواند بخشی از داستان اصلی او را شامل شود که در آن او به کارول دانورز ، تغییر شکل می دهد. این لحظه که در «خانم مارول» شماره 1 در سال 2014 اتفاق میافتد، روشی قابل توجه برای کشف نژادپرستی درونی و مسائل مربوط به تصویر بدن است. ممکن است آوردن به اقتباس دیزنی + بسیار خطرناک تلقی شود، یا بهای قابل قبولی برای مزایای تغییر قدرت او در نظر گرفته شود. اما این یکی از راه هایی است که «خانم مارول» برخی از لبه های تیزتر و پیچیده تر مواد اولیه خود را نرم می کند.
این تنها مشکلی نیست که «خانم مارول» پشت سر گذاشته است. از ازدواج عامر و تیشا برای صحبت در مورد نژادپرستی و رنگ آمیزی در جامعه پاکستانی در کمیک استفاده می شود، اما نمایش زمان آن بحث را ندارد. در حالی که سریال استریم «خانم مارول» هنوز به موضوعات سیاسی جدیتر و پیچیدهتر از بسیاری از وقایع MCU میپردازد، برای بررسی دقیقتر و غنیتر این موضوعات، خواندن کمیکها را به شدت توصیه میکنیم.
بهترین: تصاویر واضح
عادل الاربی و بلال فلاح، دو فیلمساز «پسرهای بد برای زندگی» و «بت گرل» شبکه HBO Max، اولین و آخرین قسمت «خانم مارول» را کارگردانی کردند. این نصب ها به طور محکم نمایش را به عنوان یکی از شیک ترین چیزهایی که تا به حال از MCU بیرون آمده است، تثبیت می کنند. انرژی جسورانه فیلمسازی این زوج لذت تماشای بی وقفه ای دارد و واقعاً به بیننده اجازه می دهد تا به دیدگاه کامالا وارد شود.
نکته مهم این است که استفاده از انیمیشن در این قسمت ها – با الهام از سبک بیانی و مبتکرانه «مرد عنکبوتی: به سوی عنکبوت» به عنوان دو کارگردان مورد بحث در Beyond the Trailer – فوراً جذاب است و به سریال ، شخصیتی متفاوت می دهد. سایر تولیدات MCU دنیای کامالا یک سرزمین عجایب رنگارنگ پر از فروشگاههای گوشهای پر جنب و جوش، اتاقخوابهای شلوغ، و سالنهای همایش پر زرق و برق است. فیلمبرداری عالی و جلوههای جاهطلبانه نیز بر مخاطب تأثیر میگذارند: «خانم مارول» اغلب پیامهای متنی کامالا را با محیط اطرافش تطبیق میدهد، که شبیه چیزی مستقیم از فیلم ادگار رایت است. در شروع و پایان «خانم مارول» با یک انفجار بصری بزرگ، ال آربی و فلاح زیباییشناسی متمایزی را به کامالا میدهند که شایسته آن است.
بدترین: قسمت های میانی کمتر شیک
«خانم مارول» اپیزود 2، «در هم شکسته» به کارگردانی میرا منون، با موفقیت حرکت اپیزود 1 را حفظ کرده است. پس از آن، اما، یک کشش سه قسمتی در ادامه میآید که سبک نمایش را تغییر می دهد. اپیزود 3، “سرنوشت” دارای یک سکانس عروسی عالی و یک صحنه مبارزه با بون جووی است. اما عناصر انیمیشنی که در دو قسمت اول بسیار مهم هستند، تقریباً به طور کامل در «Destined» غایب هستند و ساخت فیلم به سبک خانه MCU پیشفرض است.
قسمت های 4 و 5 – به ترتیب “Seeing Red” و “Time and Again” – در پاکستان می گذرد. در اینجا «خانم مارول» فرمان کارگردانی را به شرمین عبید چینوی مستندساز می سپارد. سبک طبیعیتر این اپیزودها برای مواد اولیه ماجرا مفید است، اما در این مرحله، بینندگان ممکن است انرژی بالای دو قسمت اول را از دست بدهند. این انرژی در فینال، “Normal” باز می گردد، اما ناهماهنگی سریال مایوس کننده است ، به خصوص از آنجایی که بسیار قوی شروع می شود.
بهترین: نمایندگی فرهنگی
«خانم مارول» گواه این است که پرداختن جدی به مسائل هویتی و به تصویر کشیدن فرهنگ ها با ویژگی های واقعی، داستان را برای همه مخاطبان غنی می کند. سطوح مختلف ادای مذهبی شخصیتها، مبارزه با همسانسازی، جشنهای شادیبخش تعطیلات، شوخیهای مربوط به دستههای مساجد، و تجربیات تبعیضهای دولتی، همگی به خوبی در داستان گنجانده شدهاند. این سریال زمانی عمیقتر میشود که میراث تقسیم هند بر روی خانواده کامالا را بررسی میکند، درباره کار شاهرخ خان نماد بالیوود بحث میشود و پدر کامالا ،یکی از محبوبترین ورزشهای پاکستان را تماشا میکند. نویسندگان مسلمان و جنوب آسیا بحث کرده اند که دیدن ابرقهرمانی که آنها را با چنین جنب و جوشی برای رسانه هایی مانند بی بی سی و NPR نمایندگی می کند ، چقدر قدرتمند است.
حتی اگر بخشی از جامعه ای نیستید که نمایندگی می شوید، این مطلب بازهم بسیار جالب است. ویژگی “خانم مارول” باعث می شود داستان بسیار واقعی تر شود و به کامالا عمق و ظرافت بیشتری می بخشد. علاوه بر این، مسائل فرهنگی که سریال به آنها می پردازد به طور گسترده ای قابل ارتباط است، حتی برای افرادی با پیشینه های بسیار متفاوت. بسیاری از مردم با والدین سختگیر، به حاشیه رانده شدن فرهنگی، و اضطراب یکسان سازی سر و کار دارند، حتی اگر از یک خانواده پاکستانی آمریکایی نباشند. همه اینها دلیل دیگری است بر این که بازنمایی عمیق فرهنگی و جذابیت جهانی مفاهیم انحصاری نیستند.
بدترین: مخفی ها توسعه نیافته اند
تاکنون، نمایشهای دیزنی پلاس مارول یکی از دو مسیر را در رابطه با شخصیتهای شرور انتخاب میکنند: آنها یا شخصیت های بد را در چرخشهای اواخر بازی نشان میدهند که در نهایت برای تضاد درونی قهرمان زائد هستند (“WandaVision”، “Loki”) یا آنها داستان را با تعداد زیادی شرور مختلف پر می کنند (“شاهین و سرباز زمستان”، “Hawkeye”). اما «خانم مارول» تا حدودی هر دو را انجام می دهد. بسیاری از این سریال ها کم اهمیت و شخصی هستند، تا جایی که شخصیت های شرور بسیار کمتر از کامالا، که با الگوی اول مطابقت دارد، اما جذاب هستند و یک دسته کامل از آنها نیز وجود دارد که برای دومی مناسب است. به طور کلی، آنها به دو گروه تقسیم می شوند: وزارت کنترل خسارت و مخفی ها.
نقش وزارت کنترل خسارت در داستان به اندازه کافی رضایت بخش انجام می شود: آنها گروهی واقع گرایانه از شرورها هستند که از طریق نظارت دولت، تهدید به نفاق نژادی را نشان می دهند. در مقابل، مخفیها احساس میکنند برای اینکه واقعاً قانعکننده باشند، به توسعه بیشتری نیاز دارند. مفهوم گروهی از جن ها که در قلمرو انسانی به دام افتاده اند و سعی می کنند به هر قیمتی به خانه برگردند پتانسیل بالایی دارد. علاوه بر این، این واقعیت که عایشه، مادربزرگ کامالا، تا زمانی که او را ترک کرد، بخشی از گروه آنها بود، و آنها را به کشتن او ترغیب کرد و به دشمنی شخصی آنها دامن زد. با این حال، خود شخصیتها کمپخت هستند، و نحوه برخورد آنها با دروازهای بینبعدی که در جستجوی آنها بودند، به نظر میرسد ضد وخیم باشد. این سریال به دلیل پرداختن به شخصیت “جن ها” و جذابیت منفی که برای آنها ایجاد میکند ، برای مخاطبین اصلا مناسب نیست .(و به همین دلیل در ایران برای مخاطبین ، نامناسب تشخیص داده شده است.) قطعا می دانیم که شخصیت های جن ، در فرهنگ ما دشمن انسان هستند و قطعا ارتباط با این موجودات، و ایجاد جذابیت برای مخاطبان نوجوان ، بخشی منفی در این سریال است که جا دارد به عنوان یک هشدار تلقی شود و دوباره میگوئیم که آشنائی مخاطب نوجوان فقط باعث آسیب برای ذهن مخاطبین خواهد بود.
بهترین: قدرت های جدید کامالا
ممکن است برخی از طرفداران کمیک قبل از انتشار “خانم مارول” نگران بوده باشند، زیرا این سریال قدرت این شخصیت را تغییر می دهد. کامالا خان به جای توسعه تواناییهای تغییر شکل پس از قرار گرفتن در معرض مه Terrigen، اکنون پس از دریافت یک النگوی خاص به قدرتهای مبتنی بر نور از بعد نور دسترسی پیدا میکند. این تواناییهای جدید تغییر بسیار بزرگی نسبت به حالت اولیه دارند، اما در واقع به خاطر داستانی که نمایش میگوید، کار میکنند. (در فرهنگ مسیحیت ، فرشتگان از نور ،آفریده شده اند و این سریال سعی دارد بُعد اجنه و فرشتگان را یکسان نشان دهد.)
اول از همه، تماشای عادت کردن کامالا به قدرت های جدیدش، درام جذابی را ایجاد می کند. دیدن تقلای او برای حفظ سکوهای نور وقتی پسری را از سقوط خطرناک نجات میدهد در «Crushed» چیز دلخراشی است. این واقعیت که توانایی های او به جنین بودن او مربوط می شود نیز راهی هوشمندانه برای اتصال قدرت او به فرهنگش است. این همان جزئیاتی است که در یکی از رمانهای فانتزی دیگر نویسنده «خانم مارول»، جی. ویلو ویلسون، احساس راحتی میکند.
فراتر از این، این واقعیت که چیزهای زیادی درباره قدرت های کامالا توضیح داده نشده است، به سریال اجازه می دهد تا توپ های منحنی قدرتمندی را پرتاب کند، مانند سفر در زمان در پایان «دیدن قرمز» و شروع «زمان و دوباره». همچنین اجازه می دهد تا قدرت های کلاسیک این شخصیت را در قسمت آخر بهتر ببينيم .
بدترین: قدرت های قدیمی کامالا
در سکانس اکشن «No Normal»، پایان فصل اول، کامالا در نهایت همانطور که در کمیکها انجام میدهد «امبیجن» میکند. اجازه دادن به او برای تغییر شکل با استفاده از درخشش نور، از نظر تئوری روشی محکم برای ادغام قدرتهای لایو اکشن تثبیتشدهاش با تصاویر کمیک است. با این حال، این لحظه میتوانست به طور قابل توجهی بهبود یابد، اگر تنظیمات قویتری به آن داده میشد.
قدرتهای جدید که ناگهان خود را میشناسانند، اتفاقی است که به قدر کافی در «خانم مارول» میافتد و باتوجه به تواناییهای کمیک کلاسیک او که از ناکجاآباد ظاهر میشوند، مشکلی نیست. چیزی که این احساس را کمی بد می کند این است که برخلاف هر بار دیگری که کامالا توانایی جدیدی را کشف می کند و به طور قابل درک غافلگیر می شود، برای اولین بار با اعتماد به نفس کامل جلوه می کند. در حالی که این ممکن است به عنوان بسط قدرتهایی که او قبلاً به آن عادت کرده است منطقی باشد، جلوههای ویژه آنقدر مبهم در حرکت هستند که در برخی نماها به نظر میرسد که او واقعاً در حال تغییر شکل دادن است، برخلاف استفاده از ساختارهای دقیقتر نور. این به طور قابل توجهی گیج کننده است. صحنه پس از اعتبارسنجی که در آن کامالا و کارول دانورز جای خود را عوض میکنند، تنها به سردرگمی در مورد قدرتهای او میافزاید: برخی از کاربران توییتر حتی متقاعد شدهاند که کامالا در این لحظه به کارول تغییر شکل میدهد، مانند آنچه در کمیکها انجام میدهد.
بهترین: داستان خانواده متحرک
مانند هر ابرقهرمان MCU، کامالا یک لباس فانتزی دارد. ممکن است برخی از طرفداران در ابتدا از این موضوع انتقاد داشته باشند، با این حال، همانطور که در کمیک ها، کامالا اولین لباس خود را خودش می سازد. یک چیز بی نظیر در مورد این واقعیت وجود دارد که او دودهایش را با دو دست خود کنار هم می گذارد. اما بعد قسمت آخر در سریال حذف شد که نشان می دهد این لباس هدیه ای از طرف مادرش است. این نقطه مرکزی عالی برای همکاری نهایی بین پیشینه کامالا و هویت ابرقهرمانی او است. چطور ممکن است هر بیننده ای حداقل کمی متاثر نشود؟
بین فیلم های «قرمز شدن»، «همه چیز همه جا به یکباره» و اکنون «خانم مارول»، سال 2022 ثابت کرده است که امسال ، سالی برای کارهایی است که به بررسی مسائل خانوادگی در دیاسپورای آسیایی می پردازد. خانواده کامالا در قلب بزرگترین خندههای سریال (بازیهای هالک!)، سنگینترین تراژدیها (تجربههای پارتیشن آیشا) و الهامبخشترین لحظات آن (مکالمه کامالا با پدرش درباره نامش) قرار دارند. حتی اگر کامالا قدرتهای فوقالعاده نداشت، خانوادهاش همچنان به اندازهای جذاب بودند که سزاوار یک برنامه تلویزیونی کامل را داشته باشند.
بدترین: افزایش باورپذیری
وقتی نمایشی به اندازه «خانم مارول» خوب باشد ، بینندگان چیزهای مهمی برای شکایت ندارند اما این مانع از آن نمی شود که متوجه اختلافات جزئی نشوند. در حالی که MCU دنیای واقعی نیست، این واقعیت که «خانم مارول» در میان سریالهای پایهدارتر آن قرار دارد، مشکلاتی را در مورد باورپذیری برجسته میکند. یک مشکل بزرگ در قسمت 1، “نسل چرا” در مورد برنامه کامالا برای بیرون رفتن مخفیانه در شب برای شرکت در New Jersey AvengerCon رخ می دهد. هر کسی که به یک کنوانسیون رفته است می تواند به شما بگوید که این رویدادها معمولاً چیزهایی عصر محور نیستند. در واقع، بیشتر کنوانسیونها اتاقهای نمایندگیهای خود را دقیقاً در زمان شام میبندند.
کامالا یک نقشه خیالی دیگر را در فینال سریال کنار هم می گذارد، این بار برای مبارزه با Damage Control. تماشای آن سرگرم کننده است، اما باورپذیری را نیز کاهش می دهد. آیا واقعاً چند نوجوان میتوانند با دویدن در اطراف و راهاندازی چند ماشین بازی، از شر افراد بد مسلح به شدت دفاع کنند؟ مسلماً، داستانهای ابرقهرمانی از طرفداران خواستهاند که شانسهای عجیبتر آن ها را بپذیرند، و بخش مهمی از این ژانر، فانتزی افراد عادی است که میتوانند تفاوت واقعی ایجاد کنند. اما این ممکن است برای بسیاری از بینندگان «خانم مارول» بسیار دور از ذهن باشد.
بهترین: جهش یافته های مارول اولین کار خود را انجام می دهند
به نظر می رسد که کامالا خان اولین جهش یافته ای است که در دنیای سینمایی مارول اصلی معرفی شده است (ما جهان های جایگزین ارائه شده در «دکتر استرنج در چند جهان جنون» را در نظر نمی گیریم). تا جایی که به بازی های پایانی فصل اول می رسیم، این یک مورد بزرگ است. سؤالاتی وجود دارد که در نهایت باید به آنها پاسخ داده شود – با همه پیامدهای ارتباط کری-مخفی ها، آیا ممکن است یک ارتباط کری-جهش یافته ها وجود داشته باشد؟ اما در حال حاضر، یک کار به خصوص مفید وجود دارد که «خانم مارول» برای تنظیم آینده انجام می دهد: موضوعات مردان ایکس را به گونه ای معرفی می کند که در MCU منطقی باشد.
این مؤلفه کلیدی در ابتدای «Normal» ظاهر میشود، زمانی که دو مأمور وزارت کنترل خسارت در حال بحث و گفتگو هستند که وقتی، به قول خودشان، «افراد اشتباه» قدرتهای فوقالعاده پیدا میکنند، چه اتفاقی میافتد. مفهوم اولیه این است که آنها مسلمانان را به تصویر می کشند، و این احتمالا تا حدی درست است. اما بعد یکی از ماموران روشن می کند که «افراد اشتباه» یعنی بچه ها.
بزرگترین چالش ادغام جهشیافتهها در MCU این است که بدانیم شامل گروهی که به خاطر قدرتهایشان سرکوب شدهاند در دنیایی مملو از ابر موجوداتی که قطعاً به خاطر داشتن قدرتهای مشابه تحت ستم نیستند، هستیم . نگرش Damage Control در «خانم مارول» ممکن است به عنوان یک محور موضوعی برای مردان ایکس MCU منطقی باشد: این جهشیافتهها ممکن است به دلیل قدرتهایشان مورد ظلم قرار نگیرند، بلکه به این دلیل که آنها را «افراد اشتباه» میدانند، دچار مشکل شوند.
بدترین: قسمت های سریال کافی نیستند
به استثنای فیلمهای عمیقاً اپیزودیک «WandaVision» و «What If…؟»، مجموعههای +Disney مارول بیشتر شبیه فیلمهای بسیار طولانی هستند تا نمایشهای تلویزیونی سنتی. در مقابل، «خانم مارول» ساختار اپیزود به اپیزود قویتری نسبت به اکثر سریالهای MCU دارد. اما بیش از هر یک از آنها، همچنین احساس میکند که به قسمتهای بیشتری نیاز دارد تا واقعاً به بهترین نسخه خود تبدیل شود.
بسیاری از جذابیت های اولیه چند اپیزود اول در عناصر اساسی تر دنیای کامالا نهفته است. اما درام دبیرستانی و جامعه به هم پیوسته جرسی سیتی به طور موقت در نیمه فصل به دلیل خواسته های طرح و سفر کامالا به پاکستان رها شده اند. هر جنبه ای از نمایش جالب است، در واقع آنقدر جالب است که تصور اینکه منشأ کامالا در یک فیلم بسته بندی شده است، دشوار است. اما برخی عناصر باید حتی فضای بیشتری برای تنفس داشته باشند.
با اپیزودهای بیشتر، «خانم مارول» میتوانست جای سریال هایی از قبیل «بافی قاتل خون آشام» بعدی را از نظر ایجاد تعادل در مبارزات نوجوانان مرتبط، اکشن تپنده نبض و داستان سرایی فراگیر بگیرد. بدیهی است که بودجه مورد نیاز برای مثلاً یک فصل 22 قسمتی که کیفیت تولیدی را که «خانم مارول» از آن لذت میبرد حفظ کند، غیرقابل اجرا خواهد بود. اما حتی گسترش فصل 1 به 8 یا 10 قسمت، یا اجازه دادن به سریال دو فصل قبل از اینکه کامالا به فضای کیهانی «مارولز» برود، میتوانست باعث شود که داستان درخشانتر بدرخشد.
کامالا خان کیست؟
کمیک اوریجین کاپیتان مارول
5 نکته ای که باید در مورد گربه کاپیتان مارول بدانید
چرا لباس کاپیتان مارول ستاره دارد
کمیک استار – تولد یک اژدها
کمیک کاپیتان مارول -مسئله بزرگ فلرکن
کمیک X-23 معصومیت گمشده (اوریجین)
کمیک رویداد تهاجم مخفی
کمیک انتقام جویان – زمین لم یزرع
کمیک انتقامجویان – ققنوس وارد میشود
کمیک انتقامجویان – آخرین میزبان
تمام کاپیتان آمریکاهای مارول
قدرت های جدید کامالا یک اشتاه خیلی خیلی بزرگ بود این سیال برعکس همون کاری کرد که شکست ناپذیر انجام داد البته از هر لاحاظ برعکس بود